مریم محمدخانی، پژوهشگر و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، معتقد است: در ادبیات کودک ما وجود مجموعه شعری که صدای کودک امروز باشد بسیار کمرنگ است، شعر کودک امروز از دنیای کودکان فاصله بسیاری دارد و سرشار از حجم تکرار سرودن اشعاری در قالب چهارپاره است و در این فضا شکل گرفتن نگاه تازه بسیار سخت است.
این پژوهشگر و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، ادامه داد: مضمون و نگاه نو احتیاج به قالبهای جدید دارد. هرچند تجربههایی هم مانند سرودن شعر سپید برای کودکان در این زمینه بوده اما استمرار نداشته است. ممکن است هر چند وقت یک بار کتابی متفاوت در قالبی متفاوت منتشر شود، اما هیچوقت تبدیل به جریان نمیشود. این کتابها تجربههای پراکندهای هستند که در کنار هم یک جریان را نمیسازند.
به گفته وی، جریانی که امروز، جریان غالب شعر کودک ماست، مجموعهای از تجربههای نسل قبل است، مجموعهای که حتی از نمونههای درخشان سالهای قبل خودشان هم فاصله دارند.
محمدخانی در پاسخ به این سوال که چرا تکرار در مضامین، زبان، نگاه و فرم شعر کودک بیش از هر چیز به چشم میخورد، بیان کرد: من دقیقا نمیدانم دلیل این آسیب چیست، پررنگ شدن بخش تعلیمی که به نظم پهلو میزند نه شعر، تلقی شاعران از کودک به عنوان مخاطب کمسنی که نیازمند آموزش است، فقدان یک جهانبینی که بتواند دنیایی شاعرانه بسازد و تخیل شاعرانه پررنگترین عنصر آن باشد و ... از عوامل موثر در این مساله است. به نظر من فکر کردن روی مجموع این دلایل به همراه دلایل بسیار دیگر میتواند راه را برای آسیبشناسی شعر کودک امروز باز کند، شعری که از دنیای کودکان امروز بسیار فاصله دارد.
این منتقد ادبی در ادامه تصریح کرد: وجود مجموعه شعری که صدای کودک امروز باشد در ادبیات کودک ما بسیار کمرنگ است، هنوز هم جذابترین موضوع برای سرودن شعر برای شاعران ما پناه بردن به عناصر طبیعت مانند گل و برف یا جانورانی مثل کلاغ و مورچه و گربه است. آیا طبیعت برای کودکان ما در همینها خلاصه میشود؟
وی ادامه داد: یکی از کارکردهای شعر وسعت بخشیدن به تخیل و تقویت نگاه شاعرانه در مخاطب است، اما به این بخش کمتر در شعر کودک و نوجوان ما توجه میشود به تجربههایی از جنس شعرهای شل سیلور استاین که زمانی در ایران هم بسیار مورد توجه قرار گرفت، شعرهایی که نشان میدهند هر چیزی در دنیا اگر از دریچه چشم کودک به آن نگاه شود میتواند موضوع شعر باشد. به نظرمن دیدن از دریچه چشم کودک نکته مهمی است، نه به این معنا که او را دست کم بگیریم، به این معنا که به این نکته توجه کنیم در دنیای کودکان چیزهایی مانند حرف زدن اشیا یا جانوران عجیب نیست، پرواز کردن عجیب نیست و داشتن دستگاهی که جای او مشق بنویسد ممکن است.
محمدخانی با بیان اینکه شاعران موفق ادبیات کودک ما هم که در دهههای پیش تجربههای درخشانی داشتهاند از آن اوج فاصله گرفتهاند، گفت: شاید یکی از دلایل این مساله فاصله افتادن بین منتقدان و پدیدآورندگان باشد؛ مجلات نقد و پژوهش جدی و مستمر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد.
به گفته این منتقد ادبی، پیش از این مجلههایی چون پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان بیشتر خوانده میشدند و بحث پدید میآورند و همین بحثها میتوانست ادبیات کودک و نوجوان ما را یک پله به جلو ببرد. همچنین ترجمه شعرهای کودک خارجی و آشنا شدن با تجربههای دیگران در این زمینه میتواند راههای تازهای را پیش روی شعر کودک امروز ایران باز کند.
نظر شما