کتاب «محورهای اساسی در نظامهای اقتصادی» را «نشر نی» در 10 فصل راهی کتابفروشیها کرد.
کتاب در 10 فصل تدوین شده که پنج فصل نخست شامل «مقدمهای بر نظامهای اقتصادی»، «سازماندهیهای نظامهای اقتصادی»، «نظامها و نهادها»، «چارچوب نظری نظام اقتصادی سرمایهداری» و «نظریه نظام اقتصاد سرمایهداری» است.
نویسنده در این پنج فصل، به مباحثی از جمله وضعیت عمومی نظامهای اقتصادی، ظرفیت طبقهبندی نظامها، معیارهای پیشرفت و بالندگی در نظامهای اقتصادی، نارسایی یا شکست بازار و نیاز به حضور دولت و نظریه سوسیالیسم بازارمحور و ابعاد گوناگون آن پرداخته است.
در نخستین فصل کتاب درباره نظام اقتصادی کارآمد میخوانیم: «نظام اقتصادی کارآمد و پویا میتواند تشویقکننده رفتارهای عقلانی کارگزاران خود باشد، محصولات مورد نیاز شهروندان را فراهم کند، حداقلهای مورد نیاز رفاه عمومی را ایجاد کند و به پایداری زیرسیستمهای اجتماعی مرتبط به خود کمک کند.»
مولف در دومین فصل کتاب درباره نقش نهادها و سازمانهای اقتصادی آورده است: «نهادها و سازمانهای اقتصادی از زیرمجموعههای اساسی نظامهای اقتصادیاند. سازمانها زمینه اجرای نهادها را فراهم میآورند. در عین حال، نهادهایی چون ترتیبات تصمیمگیری، سازوکار تهیه اطلاعات و برقراری هماهنگی، حقوق مالکیت، سازوکارهای تنظیم هدف و ساختار تصمیمگیری دستهجمعی آنچنان نقش اثرگذاری در نظامهای مختلف دارند که میتوانند موجب جدا کردن آن نظامها از یکدیگر شوند. »
مخاطب برای آشنایی با تاثیر اصلاح و تغییر نظامها در سومین فصل کتاب میخواند: «اصلاح و تغییر نظامها و نهادهای مرتبط با آنها خصلتی کلیدی در پویایی نظام اقتصادی است. برخی تغییرها آرام و تدریجی و برخی ریشهای و انقلابیاند. برخی تغییرها خودجوش و برخی براساس برنامهریزیاند. درک اهمیت توجه به اصلاح و تغییر نظامها از سوی سیاستگذاران و پژوهشگران، نشانه آیندهنگری و هوشمندی آنهاست.
بیتوجهی به این موضوع بهویژه از سوی حاکمان، علامت کوتاهفکری یا بیکفایتی مدیریتی است. کمترین نتیجه این بیکفایتی ممکن است موجب پسرفت نظام اقتصادی و اجتماعی، انزوا از جامعه جهانی و محرومسازی شهروندان از منافع عظیم پیشرفتهای قرن 21 شود.»
نگارنده درباره چهارمین فصل کتاب با مرور کوتاه نظریه سرمایهداری آورده است: «طبق نظریه نظام سرمایهداری، سرمایه و سایر عوامل کلیدی تولید در اختیار بخش خصوصی است که در بازار تخصیص مییابند و دولت از بازار حفاظت میکند. مالکیت خصوصی، اخلاق کسبوکار، انباشت سرمایه، انگیزه نفع شخصی و مبادله آزاد را میتوان نهادهای اصلی آن دانست. کلاسیکها و نئوکلاسیکها، سهم زیادی در تکامل این نظام داشتهاند. از این رو، محورهای دست نامرئی، تعادل و حضور اندک دولت هنگام شکست بازار براین اساس رو به پیش است. نقش کِینزیها نیز در اصلاح برخی دشواریهای کلاسیکی و نئوکلاسیکی در تکامل بیشتر نظریه نظام سرمایهداری اثرگذار بوده است.»
نظریه سوسیالیسم بازارمحور از جمله مباحث اصلی فصل پنجم کتاب است. در این بخش میخوانیم: «نظریه سوسیالیسم بازار محور با کمک گرفتن از سازوکار بازار بهسوی تعدیل نظام سوسیالیستی میرفت. این رویکرد از نظر تئوری، نوعی شبیهسازی از سرمایهداری کنترل شده بود. برخی مطالعات موفقیت این رویکرد از سوسیالیسم را پیشبینی میکنند. برخی دیگر نیز روند مربوطه را با ناکارآمدی و سیطره بخش دولتی همراه میدانند. یک نمونه سوسیالیسم بازار محور، اقتصاد تعاونی یا مشارکتی است که از نظر تئوری، میتواند الگویی مفید باشد، اما تئوریهای رقابتپذیر چندانی ارائه نکرده است.»
نویسنده در ششمین فصل کتاب با توحه به یارانه و اقشار کمدرآمد بحث مبتلابه کشورمان را تشریح کرده است. «حمایتهای رفاهی دولت شامل محرومترینها میشود و فقط دهکهای پایین درآمدی میتوانند یارانه بگیرند. از اینرو، توزیع درآمد نسبتاً عادلانه است.»
مخاطب با نظام سرمایهداری اروپا در هفتمین فصل کتاب آشنا میشود. در این بخش آمده است: «حضور نسبی بیشتر دولت در اقتصاد، توجه نسبی بیشتر به پیوند اخلاق با اقتصاد، استواری بر حقوق نوشته در مقابل حقوق نانوشته، توجه به حقوق همه ذینفعها در حاکمیت شرکتی، بانکمحور بودن تأمین مالی، مقررات محوری نسبی بازار کار و انضباط بیشتر در خصوصیسازی از ویژگیهای نظام سرمایهداری اروپایی است. واضح است که ابعاد یاد شده با همان ابعاد در الگوی سرمایهداری انگلوساکسنی تفاوت قابل توجهی دارد.»
چارچوب کلی نظام اقتصادی شوروی سابق ازجمله مباحث اصلی هشتمین فصل کتاب است. در این فصل آمده است: «از میان پارادایمهای نظام اقتصادی سوسیالیسم دو نمونه برنامهمحور و بازار محور معروفاند. سوسیالیسم برنامهمحور تحت کنترل کامل حزب حاکم و دولت مربوط به آن است. سوسیالیسم حاکم بر شوروی با مدیریت لنین در دوره 1917 ـ 1928 و مدیریت استالین بین 1930 تا 1952 همراه با اوج رویکرد دولت محور بود. در این دوره، نوعی مدیریت سلسله مراتبی و بسیار سخت نظام شوروی سابق را اداره میکرد. چون در این رویکرد هدف اصلی مدیریت حرکت براساس اندیشه حزب حاکم بود، توجه اساسی به کارآمدی واحدها و سازمانهای اقتصادی صورت نمیگرفت.»
در بخشی از نهمین فصل کتاب میخوانیم: «گذار اقتصادی از یک نظام به نظام دیگر یکی از تحولات اساسی هم در تئوری هم در کارکرد نظامهای اقتصادی بوده است. این موضوع بهخصوص از اواخر دهه 1980 و از زمان فروپاشی کمونیسم در شوروی سابق به نقطه عطفی در تاریخ نظامهای اقتصادی و به بستری برای تغییر عملی در بخش عظیمی از کشورهای جهان تبدیل شد. در تحول یادشده دستکم نظام اقتصادی 25 کشور از اقتصاد سوسیالیستی به اقتصاد بازار تغییر پیدا کرد.»
مولف در آخرین فصل کتاب درباره دورنمای عمومی نظامهای اقتصادی آورده است: «نظامهای اقتصادی در هر جامعه با توجه به پیوندهای نهادی و بهخصوص به دلیل همراهی با فراگیرترین نیازهای انسانی، از مهمترین ارکان زندگی بشریاند. بررسی نظامهای اقتصادی به شیوه جدید و پردازش پرتوها و ابعاد نوین آنها که مورد تأکید این نوشته است، آنرا به درسنامه و مرامنامهای کلیدی تبدیل کرده که فرد و جامعه، بخش خصوصی و دولتی، میتوانند بهصورتی کارآمد با آن زندگی کنند.»
کتاب «محورهای اساسی در نظامهای اقتصادی» با شمارگان 500 نسخه در 416 صفحه، به بهای 28 هزار تومان از سوی انتشارات «نشرنی» منتشر شده است.
نظر شما