کتاب «گونهشناسی و تحلیل ساختار قصص قرآنی» تالیف فرامرز حاجمنوچهری از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) به بازار نشر عرضه شد.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «اگر قرار باشد قصههای قرآنی را تنها براساس آنچه در قرآن کریم بیان شده است، مطالعه کنیم و آندست از مفاهیمی را که از صدر اسلام توسط روایات به شاکله این قصص وارد شده، به کناری نهیم، روند یکسان قصهها به شدت تحتتاثیر واقع میشود. با جداسازی این روایات، احادیث، داستانها، حِکَم و غیره از بدنه اولیه و اصلی آیات قصص قرآن، تکقصهها شاکله آشنای خود را از دست میدهند؛ توالی قصهها از میان میرود و ابرقصهها بهطور کامل محو میشود.
بدینسان تکقصههایی مجزا از یکدیگر بر جای میماند؛ اما براساس درک و اعتقاد ما از ارتباطهای منطقی قرآن، لاجرم باید اینها با یکدیگر مربوط باشند. بهنظر میرسد در این مرحله است که طبقهبندی و بررسی گونهشناسی بیانی و ساختاری، مهمترین ابزار برای درک این ارتباطها خواهد بود. در کتاب حاضر تلاش شده است با بررسیهایی شکلی و ساختاری از قصهها در حجم و اندازه، میان گستردگی در متن قرآن، سبک بیان، بررسی پیرفت، روابط بیناداستانی، روابط کنشگران، روابط راوی و مخاطب و جز آن، به این ارتباطهای وثیق قرآنی با سبکی نوین نگریسته شود.»
مروری بر مباحث پیشینی
بخش نخست کتاب در قالب دو فصل با عنوانهای «قصه در روند تاریخ فرهنگی» و «شناخت اصطلاحات، ساخت اصطلاح» تدوین شده است.
در این بخش و در صفحه 50 درباره «تاریخ قصص قرآنی و اسلامی در یک نگاه» میخوانیم: «در آثار قصصنویسان و مورخان پیوستگی شدید به روایت به معنی عام آن مشاهده میشود؛ یعنی در این آثار اخذ اولیه قصهها از قرآن کریم بوده و سپس با پرداختهای روایی آمیخته گشته و برآیند کلی آن، بیش از آنکه برگرفتههای قرآنی باشد، حاوی اندیشه مسلمانان درباره آنهاست. اصلیترین شاخصهای که میتوان در این آثار جستجو کرد، میزان و کیفیت استفاده و بهرهبرداری از روایات است.
قصههای یادشده در تالیفات قصصی، دارای خوانشی یکدست با آغاز و انجامی است. قصهای قرآنی بدون ذکر دقیق تاریخ و جغرافیا از جایی شروع میشود و به شکلی داستانی پایان میپذیرد. تلقی این نویسندگان از وصف الهی درباره مفهوم قصه که درپی عبرتآموزی برای نیوشندگان است، سبب شده تا بین بیان این قصهها با پندآموزی و وعظ ارتباطی تنگاتنگ بهوجود آید؛ تا آنجا که حتی ابواسحاق ثعلبی نام اثر خود را «عرائس المجالس» مینهد که طبیعتا تدوین آن برای مجالس وعظ بوده است.»
گونهشناسی بیانی قصص قرآنی
بخش دوم کتاب در پنج فصل به «تفکیک و لایهبندی براساس حجم»، «تفکیک و لایهبندی براساس سبک بیان»، «تفکیک و لایهبندی براساس پیرفت»، «تفکیک و لایهبندی براساس روابط بیناداستانی» و «تفکیک و لایهبندی براساس کنشگران» پرداخته است.
نویسنده در این بخش و در صفحه 95 نوشته است: «بیتردید باید پذیرفت که تنها یکی از بازخوردهای «قصص قرآنی»، جنبه آموزشی - تربیتی آن است؛ در اینباره در قرآن کریم آشکارا بیان شده که از اهداف الهی برای تبیین این قصص، تذکار و پندی است الهی. افزون بر جنبه تربیتی، اساس قرارگیری برخی قصص در روند آیات سور، خود دربردارنده و بازتابنده مفاهیمی دینی - اعتقادی است. برای نمونه در روند تبیین اعتقادی موضوع پراهمیت آخرالزمان، به مبحث حیات پس از مرگ و مفهوم نشور برمیخوریم که گستره وسیع چنین مبحثی، به روشنی برخی قصص الهی را نیز دربر میگیرد. بر همین اساس است که در گامهای تفهیمی آیات، قصص ابراهیم حنیف و مرغ چهارپاره شده، برای دریافت درکی دقیقتر و بهتر از موضوع یاد میشود.»
گونهشناسی ساختاری قصص قرآنی
«تفکیک و لایهبندی براساس راوی و مخاطب» و «ردهبندی براساس سطوح کلان و خرد» نیز دو فصل بخش پایانی کتاب هستند.
«ردهبندی ساختاری در سطح خرد» از موضوعاتی است که نویسنده در صفحه 330 کتاب به آن پرداخته است: «ویژگیهای ساختاری مجموعه یادهای قرآن کریم در سطح خرد را میتوان در دو مبحث زمان و مکان مورد دقت قرار داد؛ اینکه سیر رخدادها در سطح داستان و سطح متن دارای چه نوع از رابطهای نسبت به یکدیگرند و یا اینکه میزان نمود زمان سطح داستان در سطح متن به چه اندازه است میتواند از مباحث مطرح در این زمینه باشد. بررسی ساختار قصه از منظر مکان داستانی و مکان روایی و جابهجایی آن در سطح متن نیز از موضوعات دیگری است که در سطحی خرد در ساختار یادهای قرآنی مورد التفات قرار دارد.»
کتاب «گونهشناسی و تحلیل ساختار قصص قرآنی» در 386 صفحه با شمارگان یکهزار نسخه به بهای 21 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) راهی بازار نشر شده است.
نظر شما