زهرا محمدی، مترجم و استاد دانشگاه تهران، در یادداشتی به بررسی کتاب «آشیانه اشراف»، برگزیده جایزه ادبی ابوالحسن نجفی پرداخته است.
این یادداشت به شرح زیر است:
ایوان سرگییویچ تورگِینف، در کنار تالستوی و داستایفسکی، به عنوان یکی از سه رماننویس بزرگ قرن نوزدهم روسیه شناخته شده است. نسل جوانان طلایی و آدمهای زیادی آثار تورگِینف حرفهای مشترک بسیاری با مخاطبان پرشمار ادبیات روسیه در جهان داشته و دارند. «آشیانه اشراف» از جمله آثار مشهور تورگِینف است که در سال 94 با ترجمه آبتین گلکار توسط نشر ماهی به چاپ رسید و موفق به دریافت نخستین دوره جایزه استاد ابوالحسن نجفی شد.
تورگِینف، سنت رمانهای اجتماعی روسی را ادامه داده و در «آشیانه اشراف» به توصیف زندگی و دغدغههای طبقهای از جامعه قرن نوزدهم روسیه پرداخته است که از یکسو رو به زوال است و از سوی دیگر همچنان امیدوار به آیندهای روشنتر. در عین حال، آدمهای مورد توجه تورگِینف در «آشیانه اشراف»، فقط اشراف نیستند، بلکه افرادی از طبقات پایین جامعه و حال و روز درونیشان نیز در این اثر مورد توجه قرار گرفتهاند.
تورگِینف، علیرغم مشهور بودن به عنوان یکی از غربیترین نویسندگان روسیه، به دغدغههای ذهن روسی درباره زندگی و فلسفه آن بسیار وفادار است و این وفاداری را در توصیف مهرآمیز قهرمانانی که – به نظر او – روستر هستند، میتوان دید.
نگاه روانشناختی متفاوت از داستایِفسکی، حضور پررنگ موسیقی در این داستان، پرداخت ویژه شخصیت زنان و اهمیت خطابههای آدمهای زیادی ماجرا از ویژگیهای مهم «آشیانه اشراف» است. آدمهای زیادی، تیپ شخصیتی در ادبیات قرن نوزدهم بودند که نسبت به عصر خود پیشرو بودند، اما در عین حال مبتلا به انفعال و سرخوردگی. آدمهایی که زودتر از آنهنگام که باید، به دنیا آمدهاند و حرفهایشان گویی شنیده نمیشود.
تورگِینف زمانی دست به قلم برد و شروع به نوشتن این شاهکار ادبی کرد که به اوج پختگی، یعنی 40 سالگی رسیده بود و شاید بتوان گفت که او این اثر را نوشت تا در شروع دورهای جدید از زندگیاش، یعنی میانسالی به بیان افکار و احساساتش بپردازد. وقتی به لاورتسکی شخصیت اصلی این رمان نگاه میکنیم به یک باره به یاد خود نویسنده میافتیم چرا که گویی نویسنده میخواسته با اسمی مستعار به فردی شبیه به خودش بپردازد.
این کتاب به شخصیتهایی میپردازد که در قرن هجدهم و نوزدهم در روسیه به «آدمهای زیادی» معروف بودند؛ یعنی اشرافزادههایی تحصیل کرده و باسواد که هیچ منفعتی برای جامعه نداشتند.
ترجمه خوب «آشیانه اشراف»، راه شناختن تورگِینف و قابلیتهای زبانی و ادبی او را برای خواننده ایرانی بسیار هموار کرده است چراکه این ترجمه به خوبی انجام شده است و به همین دلیل توانست برنده نخستین دوره جایزه ابوالحسن نجفی شود.
نظر شما