کتاب «شکوه پرواز»، حاوی زندگینامه و خاطرات شهید محمدرضا علیزاده برمی به قلم خواهر این شهید از طرف انتشارات زمزم هدایت منتشر شد.
محمدرضا علیزاده برمی دهم خرداد سال 1349 در روستای برم از توابع شهرستان دامغان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. هشت ساله بود که انقلاب به پیروزی رسید. همراه برادرش در مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی شرکت میکرد. در بسیج شرکت فعال داشت و مسوول تبلیغات بسیج روستا در پایگاه شهید ابوذر (سابق) و شهید صدوقی (فعلی) بود. بعد از پایان دوره راهنمایی وارد حوزه علمیه شد و درس طلبگی آموخت. در چهار مرحله جمعا سیصد و پنجاه و دو روز توفیق حضور داوطلبانه در جبهه داشت و سرانجام در شانزده سالگی و در تاریخ چهارم دی ماه 1365 در جاده 6 شلمچه و در عملیات کربلای 4 با اصابت گلوله به قفسه سینه به فیض شهادت نایل شد و بدن پاکش بعد از گذشت حدود 40 روز که در شلمچه و زیر آسمان کربلای ایران آرمیده بود به دامغان برگردانده شد و پس از تشیع باشکوه در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.
کتاب شامل دو بخش کلی است در بخش اول با عنوان «زندگینامه و خاطرات شهید» به بیان مختصری از زندگی نامه شهید پرداخته و خاطراتی از زبان خانواده، دوستان و همرزمان او آورده است. در بخش دوم یادداشتهای چند شهید در دفتر شهید علیزاده آمده و به فرازهایی از نامهها، سخنرانی و وصیت نامه شهید پرداخته شده است. در انتها نیز تصاویری از شهید در مراحل مختلف زندگی او ضمیمه اثر شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «چهار تا بچههام جبهه بودند. وسایل اطلاعرسانی مثل الان نبود. بازار شایعه داغ بود. یک حرف سریع تو آبادی میپیچید. من میگفتم: «کی رفته از جبهه خبر آورده؟ موقعی که بچه ما شهید شد کدومتان جبهه بودین که دیدین اون شهید شده؟»
برادرم رفته بود سپاه؛ مردم میگفتند: «خواهرزادهاش شهید شده! چون سوخته خجالت میکشن بیارن دفنش کنن.» ما همه این حرفها را شنیدیم اما به حرف کسی توجه نکردیم. نه دوست را ناراحت کردیم و نه دشمن را خوشحال. فقط خدا را شکر میکنم که فرزندانم در راه اسلام و در جهاد با دشمنان اسلام شرکت داشتند. محمدرضا را هم در آن دوران تقدیم اسلام و امام حسین علیهالسلام کردم.
تا روز پنجشنبه یازدهم دی ماه 1365 که محمدتقی و علیاکبر از بیمارستان دزفول مرخص شدند و آمدند، صبر کردم. شب جمعه بود. به اتفاق هم برای زیارت اهل قبور و شهدا به مزارشان رفتیم. در چهره علیاکبر و زمزمههایی که به ویژه کنار قبر شهید حاج رمضان ملک برمی داشتف مطمئن شدم که محمدرضا شهید شده است.»
کتاب «شکوه پرواز» در 96 صفحه با شمارگان 1500 نسخه و بهای 3500 تومان به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان با مشارکت شهرداری شهرستان دامغان، توسط انتشارات زمزم هدایت منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما