شماره سی و دوم فصلنامه «مطالعات تاریخ اسلام» از سوی انتشارات پژوهشکده تاریخ اسلام منتشر شد. در این شماره در مقالهای با عنوان «سیر تطور معنایی واژه قزلباش» به سوءاستفاده فرقه دموکرات آذربایجان از عنوان قزلباشها اشاره شده است.
عناوین مقالههای این شماره عبارتند از «نزاع آزادیخواهی و استبداد در ایران: تحلیلی بر مبارزات مشروطهخواهان خوی با خوانین ماکو در انقلاب مشروطه»، «مناسبات سیاسی و نظامی بربرها با خلفای اموی اندلس(422-138ه.ق)»، «عبدالله سویدی و روایتی سلفی از کنگره تقریب نادرشاه افشار در نجف»، «سیر تطور معنایی واژه قزلباش»، «ارزیابی عوامل اقتصادی، سیاسی و مذهبی در توسعه ساختار شهر کرمانشاه در دوره قاجار با تکیه بر شواهد تاریخی و باستانشناسی موجود»، «سیری در شکلگیری و تحولات قالیبافی در مدرسه اسلام در تهران» و «عباسیان و به کارگیری ذمیان: موانع نظری و نیاز عملی».
اختلافنظر میان ستارخان و باقرخان و حیدرخان عمواوغلی
مقاله «نزاع آزادیخواهی و استبداد در ایران: تحلیلی بر مبارزات مشروطهخواهان خوی با خوانین ماکو در انقلاب مشروطه» به قلم جعفر آقازاده است که در سطوری از آن میخوانیم: «علیرغم اختلافنظری که در مراحل اولیه برای فتح شهرهای آذربایجان بین ستارخان و باقرخان و از طرف دیگر حیدرخان عمواوغلی وجود داشت، پس از فتح این شهرها و با توجه به اهمیتی که تسلط بر آنها برای کاهش فشار بر شهر تبریز داشت، این اختلاف از بین رفت. همچنین ادامه حیات کانونهای مشروطه در برابر مستبدان بدون همکاری آنها مقدور نبود. از اینرو انجمن خوی همه روزه اقدامات و کارهای خود را به ستارخان و انجمن ایالتی تبریز گزارش میداد و دستورهای لازم را دریافت میکرد. مجاهدان تبریز نیز مبارزان خوی را تجهیز نظامی میکردند.»(ص25)
«مناسبات سیاسی و نظامی بربرها با خلفای اموی اندلس(422-138ه.ق)» عنوان مقالهای از سهراب اسلامی و یونس فرهمند که در آن با اشاره به رابطه اعراب و بربرها آمده است: «آنچه درباره رابطه سیاسی و نظامی بربرها و عربها دوره امویان اندلس گفتنی است این که هرگاه قدرت سیاسی حاکم در حالت ضعف و ناتوانی قرار داشت رابطه بربرها و عربها تیره بود و بربرها را به اقدام علیه حکومت اموی وامیداشت، اما هنگامی که قدرت سیاسی حاکم در وضعیت ایدهال و مناسبی بود، رابطه عربها و بربرها در حالت تعادل و وضعیت مسالمتآمیز قرار میگرفت.»(ص50)
تلاش نادرشاه برای کسب مشروعیت سیاسی
دکتر رسول جعفریان، احمد خضری و محمدحسین رفیعی به طور مشترک مقاله «عبدالله سویدی و روایتی سلفی از کنگره تقریب نادرشاه افشار در نجف» را تالیف کردند که با اشاره به فعالیتهای نادرشاه در رابطه با مشروعیت سیاسی آورده است: «نادرشاه پس از کسب پیروزیهای متعدد در جبهه شرقی قلمروش به تامین مشروعیت سیاسی و مذهبی خود به عنوان سلطان میاندیشید. در همین راستا وی در سال 1148.ق/1736.م در نامهای به دربار عثمانی نوشت و خواستار اصلاحاتی در پیماننامه صلح فی مابین شد که مهمترینش معطوف به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه جعفری توسط اهل سنت و دولت عثمانی شده بود. اما پس از عدم دریافت پاسخ قانع کننده از سوی دولت عثمانی، تلاش کرد با حمله به عراق و ایجاد کنگرهای از علمای مذهب در شهر نجف مجددا، اهداف خود را در قالبی دیگر پیگیری کند.»(ص69)
«سیر تطور معنایی واژه قزلباش» عنوان مقالهای از سجاد حسینی است که در معرفی آن میخوانیم: «ترکمانان مهاجر از شام و آناطولی طرفدار خاندان صفویه معاصر با دوران شیخ حیدر صفوی به توصیه شیخ ملزم به استعمال نوعی کلاه سرخ رنگ دوازده ترک شدند. از آن پس این گروه به واسطه رنگ سرخ این سرپوش به قزلباش(سرخ سر) موسوم گشتند. کلاه قزلباشی به نماد طرفداری از جریان سیاسی-مذهبی صفویه مبدل گردید و مرز بین دوستان و دشمنان این خاندان با استعمال و عدم استعمال آن مشخص شد. واژه قزلباش از همان زمان تا دوران معاصر، در اراضی تاریخی دولتهای صفوی، عثمانی و ازبک معانی و مفاهیم متفاوتی چون ترکمانان طرفدار طریقت صفوی، ارتش صفوی، دولت صفوی، سرزمین ایران، مذهب تشیع اثنی عشری، علویان، غالیان و ... و به خود گرفت. این مفاهیم از سرزمینی به سرزمین دیگر و از دورهای به دوره دیگر متغیر بود.»(ص73)
در همین قسمت درباره سوءاستفاده از نام قزلباشها در قضیه خودمختاری آذربایجان آمده است: «فرقه دموکرات آذربایجان که از 21 آذر1324 ه.ش تا 21 آذر 1325 ه.ش حکومت خودمختاری را در منطقه آذربایجان برقرار کرد، دارای نیروهای نظامی با نام قزلباش بود. این کلمه به طور حساب شده ای به کار گرفته شد تا احساسات مردم آذربایجان، زادگاه سلاطین صفویه برانگیخته شود و خاطره سپاهیان قزلباش بار دیگر زنده گردد.»(ص93)
پراکندگی کاروانسراها در مسیر بازار
«ارزیابی عوامل اقتصادی، سیاسی و مذهبی در توسعه ساختار شهر کرمانشاه در دوره قاجار با تکیه بر شواهد تاریخی و باستانشناسی موجود» تالیف مشترک محمدابراهیم زارعی و یداله حیدریباباکمال است که مولفان در سطوری از آن مینویسند: «دو گونه کاروانسرا در شهر کرمانشاه در دوره قاجار قابل ذکرند:(1) برای زائران و کاروانها: این کاروانسراها در همه شهر به خصوص در مسیر بازار پراکنده بودند. (2) کاروانسراهای بازرگانان: این کاروانسراها در بازار واقع بودند و بیشتر بازرگانان شهر در آنها حجره داشتند؛ همانند کاروانسرای وکیل الدوله. کاروانسراها در اکثر نقاط بازار دارای کاروانسراهایی مخصوصی بوده که ارتباط مستقیم با مشاغل آن بخش بازار داشته است.
مثلا در بازار بنکدارها کاروانسرایی به نام شترخان وجود داشته که محل بارگیری و انتقال اقلام کشاورزی به وسیله حمل با شترها و دیگر چهارپایان بوده است. نکته دیگر آنکه میتوان قسمتهای مختلفی بازار را از نظر حجم فعالیت و عملکرد اقتصادی به دو بخش متمایز تفکیک کرد. دسته اول شامل بازار آهنگرها، صندوقفروشها، بزازخانه، نان برنجی فروشها و چهارسوق که واحدهای کاملا زنده و پرتحرکی به شمار میآمدند و گروه دیگر شامل صحافها، اصفهانیها، علافخانهها و باروتفروشها که اهمیت اقتصادی قابل ملاحظه و تحرک چشمگیری نداشتند علاوه بر بازارهای فوق، وجود 40 کاروانسرای عمده، تیمچهها، مساجد، قهوهخانهها، دالانهای متعدد، چهارسوقها، قیصریه، میادین و گذر چنانی قابل ذکر است.»(ص116)
شماره سی و دوم فصلنامه «مطالعات تاریخ اسلام » در 184 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه و به قیمت دو هزار تومان از سوی انتشارات پژوهشکده تاریخ اسلام به چاپ رسیده است.
نظر شما