سه‌شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸
روایت زندگی یک شهید مدافع حرم

روایت زندگی و سیره شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی در کتابی تحت عنوان «حاج عمار» منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران  کتاب (ایبنا)، کتاب «حاج عمار» با  روایت زندگی و نیم نگاهی به سیره شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی به قلم فاطمه دوست کامی به رشته تحریر در آمده و به سفارش موسسه فرهنگی هنری جنات فکه، توسط انتشارات این موسسه روانه بازار کتاب شده است.
 
حاج قاسم سلیمانی به مادر شهید می‌گوید: «عمار پسر من بود و من به اندازه پسرم او را دوست دارم. عمار، جوان شجاعی بود. رحمت به شیری که به او دادید. او خیلی دلاور بود. من هرشب برایش صدقه می‌گذاشتم و به او سفارش می‌کردم که مراقب خودش باشد. او فرماندهی بود که رشادت و شجاعتش من را یاد شهید همت می‌انداخت. او همت من بود.»
 
شهید محمدخانی تیرماه ۱۳۶۴ در تهران متولد شد. جوانی‌اش را با فعالیت در حوزه‌های بسیج و فرهنگی به عنوان مسئول بسیج آغاز کرد. لیسانسش را در رشته عمران و از دانشگاه آزاد یزد گرفت. ازجمله کارهای او برگزاری اردوهای راهیان نور دانشجویی، دفن شهدای گمنام در دانشگاههای یزد، راه اندازی اعتکاف دانشجویی و دانش آموزی، برنامه های جهادی، فعالیت در گروه تفحص و…. بود. سال 1388 وارد سپاه شد و تیرماه سال ۸۹ ازدواج کرد.
سال ۹۳ بود که بعد از چهار سال زندگی مشترک صاحب فرزندی به نام امیرحسین شد. در رشته مدیریت فرهنگی در سطح کارشناسی ارشد تحصیلاتش را ادامه داد. با شروع شدن جنگ در سوریه داوطلب حضور در جنگ سوریه شد و بالاخره در ۱۶ آبان سال ۹۴ به آرزویی که برایش تلاش فراوان کرده بود رسید و شهید شد.
 
 کتاب «حاج عمار» که برگرفته از زندگی‌نامه شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی ملقب به عمار است، در 6 بخش به بیان خاطرات شاخص و رفتار و سیره این شهید پرداخته‌است. بخش اول با عنوان «محمد حسین حاصل تربیت امام حسین (ع) بود»، شهید محمدخانی به روایت پدر است و پدر شهید به بیان و معرفی خصوصیات اخلاقی و اجتماعی و... شهید می‌پردازد و خاطراتی از برهه های مختلف زندگی او به خصوص درجوانی و شهادت او تعریف می‌کند.
 
بخش دوم با عنوان «هر شب برای عمار صدقه می‌گذاشتم» به روایت شهید از زبان مادرش پرداخته است و مختصری از زندگی‌نامه شهید از کودکی تا شهادت را بیان کرده‌است. نویسنده در بخش سوم با عنوان «محمد حسین برایم بهترین بود» به روایت شهید از زبان همسرش پرداخته است. بخش چهارم به شهید به روایت خواهرش اختصاص دارد و با عنوان «یادت به خیر برادرم...» آورده شده است و خواهر شهید از خاطرات همبازی بودن در کودکی تا دوران دبستان و مدرسه حرف می‌زند. و راوی لحظات سخت شنیدن خبر شهادت محمد حسین است.
 
 در قسمتی از این بخش می‌خوانیم: «خبر شهادت حسین از سوریه تایید شد. حسین را آوردند توی حسینیه‌ای که در معراج شهدا بود. نزدیک دو تا اتوبوس از دوستانش از یزد آمده بودند برای خداحافظی و انجام مراسم تشییع و خاکسپاری. صحنه عجیبی بود. همه‌شان مثل پروانه دور تابوت حسین می‌گشتند و سر و صورت و بدنش را نوازش می‌کردند و داداش صدایش می‌کردند.
 
سر مراسم عقدش چنین صحنه‌ای را دیده بودم و می‌دانستیم با خیلی‌ها عقد اخوت بسته، اما نمی‌دانم چه سوزی توی این صدا کردن‌ها و قربان صدقه رفتن‌ها بود که آن روز اینقدر مرا منقلب کرد. دلم برای دیدنش تنگ شده هنوز هم که هنوز است با هر زنگ تلفن، دلم می‌ریزد. انگار نمی‌خواهم شهادتش را باور کنم. هنوز منتظرم بیاید دیدنمان و برای رفتن‌هایش خداحافظی کند. من هم مثل همیشه او را به بی بی زینب (س) بسپارم و به حق برادرش قسمش بدهم که چشم از برادرم برندارد. بادت به خیر برادرم... یادت به خیر!»
 
دو بخش پایانی با عنوان‌های «محمد حسین یکی از رویش‌های انقلاب بود » و «رفیقم کجایی» به روایت شهید از زبان یکی از فرماندهان مدافع حرم و دوست و همرزمش در سوریه پرداخته است و شخصیت این شهید را در جنگ و دفاع تعریف کرده است و بخش آخر خاطرات او در سوریه و نحوه شهادتش را از زبان دوستش روایت کرده است. در انتها و در دو بخش تعدادی از اشعار شهید و تصاویر او ضمیمه اثر شده است.
 
کتاب «حاج عمار» در 129 صفحه با شمارگان 4000 نسخه و با بهای 8000 تومان، توسط انتشارات جنات فکه منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها