سيد جواد طباطبايي در نشست «ایران به عنوان ایرانشهر»:
نام ایران در شاهنامه بیش از هزار بار تکرار شده است
سيد جواد طباطبايي در نشست «ایران به عنوان ایران شهر» گفت: ایران یک واقعیت قدیمی است و از قرن دوم درباره آن نوشته شده و اگر کسی بگوید ایران را رضاشاه درست کرده حرف یاوهای زده چرا که بهطور مثال در شاهنامه بیش از هزار بار از ایران نام برده شده و تکرار نام ایران در منابع مختلف ناظر بر واقعیت پیچیدهای است که از 2هزار و 500 سال پیش وجود داشته و اقوام مختلف بدون هیچگونه نژادپرستی در آن زندگی میکردند.
طباطبایی با بیان اینکه بحث اندیشه ایرانشهری سومین دههای است که طرح شده و در چندسال اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، گفت: تاکنون عده زیادی در این باره سخن گفتند و کتاب نوشتند و در چند سال اخیر در دانشگاهها رسالههای زیادی در این باره نوشته شده است اما واقعیت این است که اغلب افراد به درستی نمیدانند درباره چه موضوعی صحبت میکنند. اغلب قضاوتهایی که درباره اندیشه ایرانشهری شده مبتنی بر مطالب منتشر شده در کانالهای تلگرامی یا مقالات دانشجویی است که اساسا عمیق هم نیستند و روایت دقیقی از ماجرا ندارند.
وی ادامه داد: نخستین بار 35 سال پیش بحث ایرانشهر را در مقالهای طرح کردم که بعدا درباره خواجه نظام طوسی تبدیل به کتاب شد در آن زمان درباره تجلیل اندیشه ایرانشهری در سیاستنامه خواجه نصیر طوسی سخن گفتم اما کسی متوجه بحث من نشد. به هرحال اندیشه سیاسی سابقه طولانی در اروپا دارد در حالی که در ایران این اندیشه سابقه کمی دارد همانطور که میدانید دانشکده علوم سیاسی زمانی که در ایران تاسیس شد اندیشه سیاسی ذیل حقوق عمومی فهمیده میشد و اغلب این درس توسط غیرمتخصصان تدریس میشد.
این استاد دانشگاه افزود: بعد از انقلاب اسلامی در یکی از مراکز دانشگاهی مهم فرانسه گردهمایی کوچکی برگزار میشد که دریدا معروف آن را اداره میکرد و طیفی از شاگردان بسیار چپ تا لیبرال را دربرمیگرفت. من نیز در آن جلسات حضور پیدا میکردم و در آنجا متوجه شدم بحثهای جدیدی در اندیشه سیاسی در اروپا درگرفته که مشتمل بر ماجراهای لهستان تا متزلزل شدن کمونیسم و تاثیرات آن بر جریانات لیبرال و نیز تزلزل نظام تثیبت شده دانشگاههاست. این تحولات موجب شد کسانی متوجه بحران بزرگ در حوزه نظر شوند و برای این حوزه دنبال راهحل باشند. ماحصل این گردهماییها در قالب سه جلد کتاب به چاپ رسید که برخی از مقالات آن بسیار مهم بودند به هر حال من در این جلسات همواره به دنبال این موضوع بودم که نسبت من با بحران اروپا چیست و آیا ما هم بحرانی داریم و میتوانیم از سنخ اندیشیدن فلسفی درباره سیاست داشته باشیم.
طباطبایی با اشاره به اینکه سعی کردم تجربه اندیشیدن سیاسی درباره ایران را به کار ببرم و تمام منابع ایرانی را در این باره مطالعه کنم یادآور شد: با چنین نگاهی مفاهیم جدید را بازنگری کردم و ابزارهای مفهومی غرب را در این آثار به کار گرفتم. در این میان این سوال برای من مطرح بود که آیا ابزارهای غربی قابل انتقال است؟ و آیا مفاهیم غربی میتواند برای ما کاربرد داشته باشد؟
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال عنوان کرد: چیزی در ایران وجود دارد که با ابزارهای مفهومی جهان غرب قابل توضیح نیست. همواره این جملات را شنیدهایم که ایران یکی از کشورهای جهان اسلام است و هنر ایرانی بخشی از هنر اسلامی و اندیشه ایرانی بخشی از اندیشه جهان اسلام است. اما اگر منابع تاریخ را بهدقت بررسی کنیم به این نتیجه نمیرسیم.
وی با اشاره به تحقیقاتی که ادوارد سعید درباره شرقشناسی انجام داده اظهار کرد: اگر شرقشناسی آن چیزی باشد که سعید میگوید ما ذیل شرق و شرق اسلامی قرار نمیگیریم هرچند که من بعدها گفتم ما همیشه در بیرون از جهان اسلام بودهایم و این برخلاف آن چیزی است که غربیها و نویسندههای غربی درباره ایران نوشتند و به سادگی از کنار مباحث و واقعیت تاریخ فرهنگی ما رد شدند.
طباطبایی ادامه داد: اغلب که از ایرانشهر سخن میگویم متهم به اندیشه فاشیستی میشوم در حالی که فاشیست تاریخچهای دارد و در مباحث علمی معنایی ندارد و حرف یاوه است. بررسیهای موردی من درباره خواجه نظام نشان داد او به رغم این که متشرع است و از کسانی است که علم دین میدانند وقتی درباره سیاست حرف میزند از ایران سخن میگوید که ورای ساختار ذهنی ایرانیان تداوم پیدا کرده است. بنابراین وقتی ایرانیان درباره سیاست حرف میزدند به معنای تداوم اندیشه ایران در دوره اسلامی بوده و این معنای ایرانشهری است. بنابراین من این اصطلاح را جعل نکردم بلکه این اصطلاح در همه منابع وجود داشته است.
طباطبایی در بخش دیگری از سخنانش درباره شریعتنامهها و سیاستنامهها سخن گفت و افزود: آنهایی که ذیل شریعتنامه فکر میکردند امت را موضوع تحلیل سیاسی قرار میدادند اما ما چون داخل امت نبودیم موضوع بحث قرار نمیگرفتیم و بحث ما ناظر بر ملت بود و نه امت. بههرحال من سیاستنامهها و شریعتنامهها را به عنوان دو مفهوم در آثار خود بررسی کردم. برخی از شریعتنامهنویسان مهم که درباره ایران فرهنگی نوشتهاند را وقتی بررسی میکنیم میبینیم که هیچ نویسندهای درباره خلافت بحث نکرده و نظریه خلافت طرح نشده است و این موضوع امروز از جهت تحولاتی چون موضوع داعش بسیار مهم است.
به گفته این محقق علوم سیاسی از سیاستنامهها نیز میتوان به این نتیجه رسید که ايران در بیرون خلافت بوده است. ایران یک واقعیت قدیمی است و از قرن دوم درباره آن نوشته شده و اگر کسی بگوید ایران را رضاشاه درست کرده حرف یاوهای زده چرا که بهطور مثال در شاهنامه بیش از هزار بار از ایران نام برده شده و تکرار نام ایران در منابع مختلف ناظر بر واقعیت پیچیدهای است که از 2هزار و 500 سال پیش وجود داشته و اقوام مختلف بدون هیچگونه نژادپرستی در آن زندگی میکردند.
این استاد دانشگاه افزود: رستم که پهلوان شاهنامه است تماما ایرانی نیست و آمیختهای از اقوام مختلف است اما اهمیتش در وحدتی است که ایجاد میکند. و از اصل پهلوانی و خرد دفاع میکند. بنابراین ایران کلمه پیچیدهای است، ایران یک تحول پیچیده ذیل نامش پیدا کرده است و ایران کشور، دولت و ملت آن کشور بوده است قبل از اینکه ایران واقعیت اجتماعی داشته باشد توانسته دولت ملی ایجاد کند اما چون دانشگاه ما ملی نیست نتوانسته این موضوع را تبیین کند و به اشتباه کلمه ملی و ملت را از ترجمههای غربی گرفته است.
وی تاکید کرد: چون ایران ملت بوده دولت توانسته در دورههای طولانی خودش را ایجاد کند. ما دولت ملیای داشتیم که دولت ممالک محبوسه بوده است همواره به من این انتقاد بیان میشود که با این بیانات دولت را تقویت میکنم. در پاسخ باید بگویم ما به اشتباه امروز کلمه دولت را به کار میبریم به طور مثال وقتی میگوییم دولت روحانی تعبیرمان غلط است چرا که اینجا دولت حکومت و به معنای کارگزار است. حکومتها کارگزارند اما آنچه که میماند دولت است.
طباطبایی در پایان گفت: دولت ایران از آغاز هخامنش دولت ممالک محبوسه بوده که از اقوام بسیار فراهم آمده بنابراین مساله ما در وضعیت کنونی دفاع از دولت ایران است که یک امر انتزاعی است که در تمام دورههای تاریخی وجود داشته است.
نظرات