سه‌شنبه ۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۷
اکرمی: همواره از امتناع علم دینی دفاع کردم/ حدود علم در ایران مشخص نیست

موسی اکرمی در نشست نقد و بررسی کتاب «مساله علم در ایران» گفت: من همواره جزو معدود کسانی بودم که از امتناع علم دینی دفاع کردم و اگرچه در ایران عده‌ای در پیدایش این بحث حسن نیت داشتند اما بخش زیادی هم با علم دینی پول درآوردند این در حالی است که می‌توانم به جرأت بگویم ما نه‌تنها در حوزه‌های علوم پایه که در حوزه‌های علوم انسانی و از جمله اقتصاد و به طور مثال اقتصاد اسلامی حتی 5 صفحه هم نتوانستیم علم تولید کنیم!

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «مساله علم در ایران» با حضور موسی اکرمی، مولف اثر، اسماعیل خلیلی و حنیف قلندری به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی عصر امروز سه‌شنبه (2 آبانماه) در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.
 
موسی اکرمی در ابتدای این نشست با اشاره به روند تدوین کتاب گفت‌: از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی از من خواسته شد تا در راستای تدوین سلسله کتاب‌های تأملات صاحب‌نظران درباره آموزش عالی مجموعه سخنرانی و یادداشت‌هایم را درباره مساله علم و آموزش عالی در ایران جمع‌آوری کنم به همین دلیل من نیز طی یک ماه برایند یادداشت‌ها و سخنرانی‌هایم درباره این موضوع را گردآوری کردم.
 
وی با تاکید بر اینکه دغدغه‌ام در پیوند با سیاست‌گذاری و جامعه‌شناسی علمی نیست، گفت: انگیزه‌ام در این کتاب تاریخ و فلسفه علم بوده است آنچنان که از عنوان کتاب هم پیداست مساله علم در ایران بسیار موضوع مهمی است و در این‌باره همواره دو سوال اساسی مطرح بوده است یکی اینکه آیا ما علم بومی داریم یا خیر و دیگر اینکه علم مقوله جهانی است یا نه؟
 
این استاد دانشگاه افزود: در این زمینه فیلسوفان و مورخان علم نظراتی را بیان کرده‌اند و موضع ما با تعریفی که از علم دارم با توجه به تجربی‌بودن آن این است که علم را با معارف دیگر متفاوت می‌دانم. من در این کتاب پنج حوزه معرفتی را از علم بازشناسی کردم و به چندین باور اعم از شناخت، علم، دین، فلسفه و اسطوره اشاره کرده‌ام. چنانچه کسی بخواهد به علم بپردازد و جامعه‌شناسی، تاریخ و فلسفه آن را مورد بررسی قرار دهد باید از رویکردهای هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، روش‌شناختی، دلالت‌شناسی و عرضه‌شناسی این موضوع را مورد بررسی قرار دهد.
 
مولف «کیهان‌شناسی افلاطون» با تاکید بر اینکه معتقد به رئالیسم علمی است و این دیدگاه را در سراسر کتاب می‌توان مشاهده کرد گفت: اولین ویژگی علم از دیدگاه مرتون که بنیانگذار جامعه‌شناسی علم است جهانشمولی آن است و من در کتاب خود سعی کردم علاوه بر حفظ دغدغه‌های بومی از موضع رئالیسم علمی در سراسر کتاب دفاع کنم.
 
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش به بهره‌گیری از ایدئولوژی در ساحت علم اشاره کرد و افزود: در مقام جمع‌آوری در ساحت علم می‌توانیم از ایدئولوژی‌های گوناگون بهره ببریم اما اگر قرار باشد علمی تولید شود امکان وارد شدن ایدئولوژی وجود ندارد.
 
اکرمی در ادامه سخنانش تاریخچه‌ای هم از فلسفه علم در ایران قبل از انقلاب اسلامی ارایه کرد و گفت: امروز مساله علم در ایران در درجه اول تعریف خود علم است و این که بالاخره علم چیست و نسبتش و مرزبندی آن با معارف دیگر چگونه تعریف می‌شود؟ متاسفانه امروز در کشور ما علم از عدم مشخص‌بودن مرزهایش با علوم دیگر به‌ویژه دین رنج می‌برد. زمانی که تامس کوهن کتاب «ساختار انقلاب‌های علمی» را تالیف کرد، خوانش‌های متفاوتی از این کتاب در سراسر جهان ارایه شد و در کشور ما نیز با برداشت‌هایی که از مفهوم پارادایم انجام شد عده‌ای به نفع خودشان بحث علم دینی را دفاع کردند و از کنار آن بودجه‌های گزافی را هزینه کردند در حالی که حتی نتوانستند به هیچ موفقیتی در این حوزه دست پیدا کنند این در حالی بود که کوهن خود در سال 1960 اندیشه‌هایش در این باره را تلطیف کرد.
 
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما نمی‌خواهیم علم را به ایران منتقل کنیم بلکه می‌خواهیم به جریان علمی جهان با پدیدارآوردن ساختارهای بومی و رشد دادن علم ویژه خودمان بپیوندیم، گفت: من همواره جزو معدود کسانی بودم که از امتناع علم دینی دفاع کردم و اگرچه در ایران عده‌ای در پیدایش این بحث حسن نیت داشتند اما بخش زیادی هم با علم دینی پول درآوردند این در حالی است که می‌توانم به جرأت بگویم ما نه‌تنها در حوزه‌های علوم پایه که در حوزه‌های علوم انسانی و از جمله اقتصاد و به طور مثال اقتصاد اسلامی حتی 5 صفحه هم نتوانستیم علم تولید کنیم!
 
اکرمی گفت: ما نهادهای دانش مدرن را به کشورمان آوردیم اما سوال این است که این نهادها چقدر با کشور ما سازگار شدند و اگر این تطابق و سازگاری صورت می‌گرفت می‌توانستیم به جریان علمی جهانی بپیوندیم که اولین ویژگی‌اش جهانشمول بودن علم بود.
 
کتاب ارزیابی شتابزده‌ از مباحث تاریخ علم دارد
خلیلی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه در این اثر ارزیابی شتابزده‌ای از مباحث تاریخ علم به‌عمل آمده گفت: گویی مولف در این کتاب تقسیم‌بندی پسینی داشته بدین معنی که براساس مواد موجود فصل‌بندی کتاب را انجام داده است و ای‌کاش با توجه به ظرفیت‌های موسی اکرمی امکان تدوین کتابی تالیفی از ایشان درباره این موضوع وجود داشت.
 
وی افزود: این کتاب اگرچه رساله‌ای در فلسفه علم نیست و ادعای آن را هم ندارد اما می‌توان آن را مقدمه‌ای بر فلسفه علم از سوی مولف دانست که می‌تواند مباحث آن به‌مرور از سوی اکرمی تکمیل شود.
 
خلیلی با اشاره به اینکه کتاب حاضر می‌توانست برای مخاطب خاص‌تری نوشته شود، افزود: رابطه علم و فلسفه بسیار کانونی‌ است اما در این کتاب به‌صورت پراکنده به آن پرداخته شده است از سوی دیگر از زمان تاسیس دارالفنون تاکنون ما همواره به دنبال این بوده‌ایم که نائل به نوعی علم شویم که راهگشای ما از این وضعیت اسف‌بار باشد اما در عمل راهکاری ارایه نشده است.
 
این مدرس دانشگاه خطاب به اکرمی گفت: شما در کتابتان وارد مناقشات درباره طبقه‌بندی علم نشدید در حالی که این اساس فلسفه علم است و جا داشت که در این کتاب به این موضوع پرداخته می‌شد از سوی دیگر مشکل دیگر جامعه‌شناسی علم در ایران است که به پرسش‌های اساسی درباره مساله علم پاسخ داده نمی‌شود و ما به‌عنوان جامعه ایرانی نحوه مواجهه با علم مدرن را درک نکرده‌ایم. متاسفانه یکی از نواقص این کتاب هم این است که به این موضوعات چندان نزدیک نشده است. 

ما در ایران تعریفی از تاریخ علم نداریم 
قلندری در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه ما در ایران تعریفی از تاریخ علم نداریم، گفت: وقتی درباره تاریخ علم حرف می‌زنیم سوال این است که منظورمان از تاریخ علم چیست و چه نگاهی به علم داریم متاسفانه به نظر می‌آید که اغلب تعاریفی که از تاریخ علم در ایران ارایه شده دم‌دستی است و تاکنون تعریف مشخصی انجام نشده است اما در این کتاب تعریفی که در این باره به مخاطب ارایه می‌شود به‌گونه‌ای است که خواننده می‌تواند براساس آن به مدلی در این حوزه برسد.
 
وی عنوان کرد: سوال دیگر این است که فلسفه و تاریخ علم در مطالعه آکادمیک علم در چه جایگاهی قرار می‌گیرند و ای‌کاش مولف ایده‌آل خود را درباره این موضوع در کتاب شرح می‌داد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها