پنجمین نشست تخصصی صد سال ادبیات ایران؛ تحت عنوان «روایت خون دل» با هدف بررسی جایگاه و آثار قیصر امینپور با حضور و سخنرانی احمد مسجدجامعی، سیدضیاءالدین شفیعی، سیداکبر میرجعفری ، حوریه شیخمونسی ، سیداحمد نادمی و سیدهانی رضوی بر گزار شد.
پس از میرجعفری، نویت به میزگرد سه نفره سید ضیاءالدین شفیعی، سید احمد نادمی و حوریه شیخ مونسی رسید.
شعر در ابتدای انقلاب برای انقلابیها جرم بود
ابتدا سید ضیاءالدین شفیعی، شاعر اظهار کرد: قیصر از نظر من در حوزه شعر یک معناست، نه یک نام و دقیقا به همین دلیل هم هست که این اهمیت را دارد کند که سال های سال بعد از مرگ او هم بنشینیم، توبه بشکنیم و درباره او صحبت کنیم.
او ضمن یادآوری شرایط ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و شور جوانان برای نقش پذیری در انقلاب و شعر امروز، گفت: ورود به عرصه پر تشریفات ادبیات در پایان دهه 50 و پذیرفتن نام شاعر در آن دهه، نیاز به شجاعت بسیار داشت. چون در آن مقطع نفس شعر برای انقلابی ها جرم به شمار می رفت.
شفیعی همچنین ضمن انتقاد به جریان راه افتاده در ادبیات به نام «دل نوشته» آن را کار افراد «بی ادب» دانست و شجاعت دیگر قیصر امین پور را در اقدام جریان ساز او در نگارش "نثر ادبی" دانست و گفت: "قیصر یکی از حوزههایی که با موفقیت پشت سر گذاشت و نسل تربیت کرد، نثر ادبی بود... نثر ادبی در طوفان در پرانتز و بی بال پریدن هویدا است. او کاری کرد که شاعران شناسنامه دار کتاب نثر چاپ کنند و بعد ها نمیدانم کدام بی ادبی، جریان دل نوشته و از این چیزها را به راه انداخت.
عشق و صلح، دو مضمون مهم شعر امین پور
پس از شفیعی، نوبت به احمد نادمی، منتقد ادبی رسید. نادمی با نگاه به جریان شعر انقلاب اسلامی و شاعران انقلاب، جایگاه ویژه و مادرانهای برای طاهره صفارزاده در پرورش این جریان قائل شد و در باره ویژگیها و قالبهای شعر قیصر گفت: در سه کتاب این سه یار انقلاب یعنی سلمان هراتی، سید حسن حسینی و قیصر امین پور؛ با اینکه نمیشود گفت به زبان کامل رسیدهاند، میتوان جریان شعر را دید که همه هم غزل دارند، هم رباعی دارند و هم شعر مثنوی و نیمایی دارند؛ قیصر به سمت شعر آزاد نمیرود. و مشابهتها کاملا مشخص است هم از نظر شکلی و قالبها و هم از درون مایههای شعری.
وی همچنین با اشاره به ساختار شعر انقلاب و جهان بینی مشخص شاعران انقلاب؛ درباره قیصر گفت: قیصر امینپور نشان میدهد که شاعری است که به جای اینکه برود به سمت عرصه پرخطری مثل ایجاد ساختارها و شکلها و گفتمانهای تازه؛ همان شعری را که در سالهای اول شاعریاش مینوشت را پختهتر میکند.
وی با اشاره به تاثیر مستقیم معلمی شفیعیکدکنی بر شاعری قیصر، افزود: امینپور در رواج علاقه شعر انقلاب به انقلاب ادبی نیما موثر بود و بیشتر دنبالهرو سبک مهدی اخوان ثالث و شاگردانش چون دکتر شفیعی بود و در محتوا نیز توجه او به عشق و صلح بسیار پررنگ است. او شاعر منتظری است و همین انتظار هم بعد از آن تصادف لعنتی چنان باطراوت نگاه داشت که همچنان میسرود و به دیگران امید میبخشید.
قیصر جریانساز شد، چون زبان دردهای مردم خود بود
دکتر حوریه شیخ مونسی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه این نشست با اشاره به حال و هوای دهه 60 و دوره بالیدن مرحوم قیصر امینپور اظهار داشت: در این دوره که قحط جان و نان و امان است، اگر شاعری باهوش باشد و ذوق داشته باشد، باید چیزی بگوید که مخاطب بفهمد و دردهای خود را در اثر هنری او ببیند. شاعر این دوره اگر ذوق ادبی سالم داشته باشد میتواند به دغدغه مخاطب بپردازد و اگر هم حرف مردم را بزند و هم دانش آکادمیک داشته باشد، میتواند مثل امینپور جریان ایجاد کند. برخلاف برخی شاعران که تنها دغدغه شخصی دارند و مخاطبشان جامعه نیست.
وی با اشاره به تکنیک شاعر و هنرمند و ارتباط آن با مخاطب و به روز بودن شعر و هنر با وقایع اجتماعی؛ درباره شعر قیصر امینپور گفت: مضمون مشترک شعر امینپور، درد است؛ و نه درد شخصی. این موضوع در تمام دفترهای شعری قیصر امینپور تکرار میشود و در دردواره به صورت فشرده اسم سروده با همین مضمون گذاشته میشود؛ حتی خودش هم میگوید درد من درد شخصی نیست: دردهای من / گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست؛ درد مردم زمانه هست، مردمی که چین پوستینشان، مردمی که رنگ روی آستینشان، مردمی که نامهایشان، جلد کهنه شناسنامههایشان درد میکند...؛ با اینکه این دردها انتزاعی است، اما مردم آن را درک میکنند.
شیخ مونسی ضمن اشاره به آگاهیهای تکنیکی شعر قیصر، امینپور را یک شاعر جریانساز نامید و ادامه داد: قیصر امینپور شاعری است که میتواند به عنوان پرچمدار باشد و عدهای دنبالش بیایند و از او شعر گفتن را بیاموزند، مضمون بیشتر آثار او هم انتظار و شهادت، مظلومیت و امید برای بهبودی است.
در ادامه شفیعی در پاسخ به کارشناس برنامه درباره شعر جنگ قیصر امینپور و تفاوت آثارش با سایر نویسندگان هم عصرش اظهار کرد:" قیصر جنگ را از رسانهها و روزنامهها نشنیده بود! قیصر امینپور، خاستگاه، جایگاه و زادگاهش در وسط شعلههای آتش بود؛ او از جنوب آمده بود و جنگ دقیقا یکی از آشیانههایی که به آتش کشیده بود، جنوب کشور ما بود." او همچنین ادامه داد: "اهل ادبیات پیش از اینکه مهارتی کسب کرده باشند، دنبال این هستند که چگونه غزل سرا یا سپید سرا یا دوبیتی سرای خوبی باشند. در جستجوی آموختن فن و دانش از این طریق هستند. اما این چاه آنقدر عمیق است که وقتی برای جستجوی این راز میروند دیگر از آنها صدایی بر نمیآید، یعنی ما از آنها دیگر ادبیتی نمیبینیم. اما قیصر امینپور درست زمانی که سلطه پیدا میکند به ادبیات، تازه با مخاطب خودش حرف میزند و حرفهایی که قیصر امینپور با مخاطب خودش میزند، یکی از پازلهای مهم چهره قیصر را می سازد، از جنس حرفهایی که دیگران میزنند، نیست. در دوران دهه 60 و پایان دهه 50 آرمانگراییهایی وجود داشت که جلوی دانستن واقعیت را در بعضی مواقع میگرفت اما در آثار قیصر اینگونه نیست. در بسیاری از مواقع، قیصر در بسیاری از عبارات شک و تردید و فکر میکند و مخاطب خودش را به دگرگونه دیدن دعوت میکند.
قیصر زمانی به سمت عشق رفت که منطقه ممنوعه بود
او گفت: تنها چیزی که قیصر امینپور اهل آن بود، عشق بود؛ قیصرامین پور اهل عشق بود؛ وقتی قیصر به سمت عشق رفت اصلا هم عصران قیصر عشق را منطقه ممنوعه میدانستند یعنی اصلا گفتوگو در آن حوزه گفتوگوی ممدوحی نبود و حتما باید با پشت دست گزیدن در باره عشق صحبت میشد. و نپرداختن به عشق، یکی از خسرانهای ادبیات انقلاب بود. زیرا اگر این جریان به عشق میپرداخت، عشق عفیف را تعریف میکرد.
چه کسی قیصر را از فضاحت بیمارستان لاهیجان نجات داد؟
شفیعی با اشاره به تصادف سخت امینپور گفت: اگر نبود سید محمد خاتمی و قیصر را از آن فضاحت بیمارستان لاهیجان نجات نداده بود آیا ما قیصر امینپور را برای آن ده سال خلق اثر داشتیم؟ نداشتیم. بگذارید حرفهای ناگفتنیتر دیگر هم بگویم: آیا این جمعی که در باره ادبیات بعد از انقلاب از آنها صحبت میکنیم، اینها در بیابانها دور هم جمع میشدند؟ سقف بالای سر اینها که ستونهای شعر انقلاب را تشکیل میدادند کجا بود؟ محور مرکزی، چتردار و خیمهدار اینها که بود؟ سرگردانیهای پس از حوزه هنری که گریبان قیصر و نسل قیصر را گرفت در پارک شهر، بعد در فرهنگسرای اندیشه بعد در جاهای مختلف دیگر، چه قدر انرژی اینها را اتلاف کرد؟ ببینید برای رزمندهای که یک تنه در میدان ایستاده و دارد میجنگد، و همه پشتش را خالی کردهاند، چه درد عمیقی به وجود میآید؟ بدیهی است که آن درد سر ریز میکند در شعر... قیصر اهل گلایه نبود، همه ما میدانیم؛ در بدترین شرایط هم نبود... اما آیا قیصر سکوت کرد؟ جالب این که وقتی عنوان کتابم با عنوان «سکوت آزاد است» را متوجه شد، گفت: چقدر این عنوان خوش باورانه است!
شفیعی همچنین با اشاره به قهر طولانی و بازگشت سید حسن حسینی به حوزه هنری، گفت: 3 جلسه دو ساعت و نیمه با سید حسن حسینی داشتم و از او پرسیدیم چرا بعد از این قهر طولانی به حوزه بازگشتی که وی پاسخ داد: همه این سالها که ما نیامدیم، آنهایی آمدند که کسری از ما نبودند. فکر میکنم که پرانتز زندگی خیلی زود برای بعضیها بسته شد اگر این پرانتز کمی کشدارتر و عقبتر میرفت، بسیاری از اتفاقاتی که در شرف وقوع بود به وقوع میپیوست.
پس از شفیعی، نادمی و شیخ مونسی نیز به رفتارهای نیکوی قیصر اشاراتی کردند و علاوه بر بررسی ادبی و ساختاری شعر قیصر؛ خاطراتی از وی نیز بیان کردند.
شفیعی هم چنین در تکمیل حرف خود ضمن اشاره به جهان بینی شعر نیما و جهان نیما و همچنین اهمیت و ضرورت بازگشت به خوانش سبک هندی و بررسی آن، اضافه کرد: هر آنچه که قیصر در نزدیک شدن و ملموس شدن و قابل درک شدن شعرهایش از آن ها بهره برده، محصول طعمی است که از سبک هندی گرفته است.
سرودههای قیصر تکیه کلام و ضرب المثل شده است
در این نشست، احمد مسجدجامعی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو شورای شهر تهران نیز دقایقی درباره قیصر امینپور و اهمیت و جایگاه او صحبت کرد و با اشاره به مخالفت شدید او با نامگذاری مکانی به نامش گفت: با این حال میبینیم اخلاص موجود در کلام و نفس این شاعر باعث شده هنوز بعد از ده سال نامش این گونه شنیده میشود.
مسجدجامعی با قرائت بخشی از خاطراتش در روز پس از مرگ امینپور گفت: دکتر شفیعی میگفت در این سالها هرگز دانشکده ادبیات برای کسی این گونه منقلب نشده بود. دانشجویان و اساتید هم هر یک نوشتهای از قیصر را روی کاغذ نوشته و دست گرفته بود و مشخص شد بسیاری از سرودههای او در قالب تکیه کلام و اصطلاح و ضرب المثل از سوی مردم به کار میرود.
علت مصادره قیصر این بود که در نقطه تعادل بود
در انتهای نشست نیز، سیدهانی رضوی، یکی از شاگردان قیصر امین پور آخرین سخنران این نشست بود که سخنانش حال و هوای نشست را متاثر کرد.
وی با بیان این که ما دو فضای ادبی کاملا دور از هم داریم توضیح داد: یکی از این فضاها فضای هنری شاعران است و دیگری فضای علمی دانشکده های ادبیات است و متاسفانه این دو از هم بیگانه اند. اما امینپور که هم از هنر شاعران بهرهمند بود و هم دانش آکادمیک را در دانشگاه تهران آموخت، این خلا را پر کرده بود.
وی توضیح داد: متاسفانه در دانشگاه پرورش شعر نداشتهایم، گاه برخی شاگردان من که علاقه به شاعر شدن داشتند، میخواستند برای تحصیل به دانشکده ادبیات بروند و من به آنها میگفتم در آنجا فن شاعر به کسی نمیآموزند.
این شاعر در ادامه سخنانش در حالی که بغض کرده بود، گفت: به رغم گذشت 10 سال، اشک من برای قیصر هنوز خشک نشده است. چون خلاء قیصر را هنوز جدی میدانم. کاری که این آدم با امثال من کرد، مثل معجزه بود.
وی با اشاره به مصادره امینپور بعد از درگذشتش، با طرح این سوال که چه کسی مصادره میشود، گفت: علت مصادره او این بود که او در نقطه تعادل قرار داشت و همه از جهات مختلف به او وصل میشدند. او آغوشش برای همه انسانها باز بود و از این رو برخی نسبتهای خود با او را پررنگ و او را به سود جریان خود مصادره میکردند. وی در پایان سوگ سرودهای در رثای امینپور خواند.
سلسله نشستهای صد سال ادبیات، هر ماه به همت گروه هنر انجمن اندیشه و قلم برگزار میشود که تا به حال با پنج نشست دنبال شده است. ادبیات آیینی، محمدعلی جمالزاده، سیمین بهبهانی، حسین منزوی و قیصر امینپور تا به حال در این سلسله نشستها مورد بحث قرار گرفتهاند.
نشست بزرگداشت قیصر در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد و در آغاز آن، کلیپی از شعر خوانی قیصر امینپور نزد مقام معظم رهبری پخش شد.
نظر شما