شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۳
«اعمال انسانی» داستان همه ما آدم هاست

«اعمال انسانی» نوشته هان کانگ برنده جایزه من بوکر 2016 با ترجمه علی قانع در نشر چترنگ منتشر شده است که رمانی درباره سرکوب خونین در کره جنوبی است.

خبرگزازی کتاب ایران(ایبنا):​هان کانگ یکی از نویسندگان چیره دستی است که اتفاقات معاصر کره جنوبی را به خوبی در رمان‌هایش روایت و به تصویر کشیده است. «اعمال انسانی» که به تازگی از سوی نشر چترنگ با ترجمه علی قانع منتشر شده است، بازخوانی بخشی از تحولات معاصر هان کانگ در کره جنوبی است. 

«اعمال انسانی» در عین حال که رمانی سیاسی است، اعمال انسانی را نیز در شرایط مختلف بازخوانی می‌کند. اعمالی مانند بی‌رحمی، شقاوت، پست بودن و مزدوری قدرتمندان.

هان کانگ  مجال روایت بخشی هولناک از کره جنوبی را وقتی به دست آورد که پارک گئون‌های، دختر پارک چونگ‌هی در سال 2013 سرکار آمد و به مقام رئیس جمهوری رسید. پارک چونگ‌هی، دیکتاتور نظامی را رئیس سرویس‌های امنیتی خودش ترو کرد و به حکومت او که از سال 1980 با کودتا سرکار امده بود، پایان داد. اما باز هم این ترور برای مردم دموکراسی به همراه نیاورد.

 علی قانع، مترجم این اثر به ایبنا گفت: «کتاب خیلی خوبی است که پیشنهاد خواندنش را می دهم. خیلی برای ترجمه این کتاب زحمت کشیدم. ترجمه‌اش، نفسم را گرفت. نثر شاعرانه و فنی و قوی دارد.»

قانع ادامه داد:اعمال انسانی کتاب عجیبی است در رابطه با روح و روان انسان عصر حاضر و واکنش هایی که می تواند نسبت به اتفاق های پیرامونش داشته باشد. فکر می کنم براحتی می شود با شخصیت های این کتاب هم ارتباط یرقرار کرد. رفتاری که از انسان در موقعیت های خاص سر می زند. 

این مترجم اضافه کرد: کتاب سرنوشت چند دانشجو را در جنیش های دانشجویی دهه هشتاد کره جنوبی دنبال می کند . تظاهرات و زندانی و شکنجه شده و حتی کشته شدن در راه اهدافی که دارندف اعمال  و رفتار آن ها در مقابل شکنجه و زندان و سختی ها و گاهی تاب نیاوردن و شکسته شدن و آدم فروشی و بعد بن بست های فکری و گاهی تباهی شخصیت ها. 

مترجم «دختری در قطار» افزود: در کتاب اعمال انسانی حتی گاهی سرباز ها هم آدم های بدی نیستند و بنا به دستور رفتار می کنند و بعد در خلوت خود به سوگ از دست رفتگان می نشینند و سیگار دود می کنند . اعمال انسانی داستان همه ما آدم هاست و روح پیچیده و ناشناخته ای که داریم.

دبورا اسمیت، مترجم انگلیسی «اعمال انسانی» در مقدمه این رمان می‌نویسد:«چان دوهوان که دست‌پرورده پارک بود به جای او نشست. او ژنرال ارتش با عقاید خشک و متعصب در امور کشورداری بود. با شروع ماه مه وی با سوءاستفاده از شایعة عملیات نفوذی کره شمالی، در سراسر کشور‌ حکومت‌نظامی برپا کرد. دانشگاه‌ها را تعطیل کرد، تمام فعالیت‌های سیاسی را لغو و آزادی‌های مطبوعاتی را محدودتر کرد. تقریبا دو دهه بعد از مرگ پارک چونگ‌هی مردم کره جنوبی تازه متوجه این واقعیت شده بودند که دیکتاتور واقعی چه کسی است. در یکی از شهرهای جنوبی کره به نام گوانگجو، مسئلة صنعتی شدن معجزه‌آسای کشور به قیمت کار در شرایط بسیار ناگوار تمام شد و اغلب کارگران به شمار تظاهرکنندگان و دانشجویان معترض پیوستند که همه این‌ها منجر به آگاهی سیاسی وسیع‌تری در بین اقشار مردم شد. نیروهای چترباز فرستاده شدند تا به‌جای نیروهای پلیس کنترل شهر را در دست بگیرند، اما خشونت و رفتار بی‌رحمانه آن‌ها علیه مردم غیرمسلح باعث افزایش نیروهای مردمی شد. این اتحاد آرامشی موقتی به وجود آورد که طی آن نیروهای چترباز و حامیانشان از شهر عقب‌نشینی کردند.


تیراندازی‌ها، دلاوری‌ و قهرمان‌پردازی‌ها، جنگ و گریز و داستان هابیل و قابیل ـ چیزهایی است که به وفور در فیلم‌های مربوط به قیام گوانگجو آمده و شاید نویسندگان تازه‌کار وسوسه شوند و کارشان را با همین ایده‌های به‌‌ظاهر پرکشش و جذاب شروع کنند. هان‌کانگ داستانش را با توصیف اجسادی که روی هم انباشته شده و بو گرفته‌اند شروع می‌کند، آن‌ها بدون هویت و نام و نشان دفن می‌شوند که نشان‌دهنده معضفلی هستی‌شناسانه و منطقی است. جایگزینی در ایده اصلی بین واژه‌های هم‌معنی، از «جسد» و «بدن مرده» تا «کالبدهای بی‌جان»‌ یا تنها «بدن» بیانگر نوعی عدم قطعیت و یادآور ماجرای آنتیگون است. در بستر فرهنگی کره‌جنوبی چنین باورهایی را می‌توان به جسم‌گرایی و ایده یکپارچگی جسمانی ارتباط داد ـ به این معنی که خشونت وارده به جسد، نوعی تعرض به روح است و تمامیتی که به جسم داده می‌شود. در گوانگجو بعضی از جنازه‌ها به دلیل شدت جنایات و خشونت اعمال شده به آن‌ها قابل شناسایی نبودند، طوری که امکان برگزاری کفن‌و‌دفن و مراسم تدفین از طرف خانواده‌های کشته‌شدگان وجود نداشت.

این رمان همچنین در تعمق در پس‌زمینه‌های پیچیده جنبش هوادار دموکراسی به همان اندازه غیرعادی است. گرچه روش کانگ این بوده که به جای انتقال اطلاعات خطی و خشک تاریخی، وقایع را از راه تجربیات شخصیت‌ها به خواننده‌اش منتقل کند. بیشترین حجم طبقات اجتماعی که در این کار به چشم می‌خورد در لایه‌های زیرین رمان پنهان است؛ مثل دختران کارگری که در اواخر ماجرا با هم متحد شدند و از عوامل انقلابی اصلی در این تغییر و تحول بودند که البته دولت‌مردان توانستند قیام را، به این بهانه که توطئه‌ای کمونیستی و جاسوس‌مآبانه از طرف کره شمالی است، در کمال بی‌رحمی و قساوت سرکوب کنند و به این شکل اعمال وحشیانه خود را قانونی و موجه جلوه بدهند. در فصل «زندانی» کتاب، توجه ویژه‌ای به نحوه بیان نویسنده داشته‌ام و امیدوارم که این شیوه بتواند سیاست‌های ظریف و پنهان فرد شکنجه‌شده‌ای را از طبقه‌ کارگر نشان بدهد. او به خاطر رساله یک استاد دانشگاه مجبور به رویارویی مجدد با خاطرات دردناک گذشته‌اش می‌شود. همچنین در اینجا نیز بحث سیاست‌های جنسیتی وجود دارد. در جایی، کارگر گروهی انشعابی را به تصویر می‌کشد تا نشان دهد ک با کارگران زن، در مقایسه با کارگران مرد، برخوردی بدتر و ناعادلانه‌تر می‌شود.

ویژگی بارز دیگر در این قیام توجه به اصل منطقه‌گرایی است. این اتفاقی نیست که اولین سروصداها و خشونت‌بارترین آن‌ها از جنوبی‌ترین نقطه شبه‌جزیره کره برمی‌خیزد، منطقه‌ای که تاریخچه‌ای طولانی در مخالفت‌های سیاسی و اعتراض به دولت مرکزی دارد و می‌تواند علت این امر را، که چرا شورش‌ها و قیام‌ها با این شدت خشونت سرکوب شدند، در همین مقوله منطقه‌گرایی شرح داد؛ اینکه چگونه توانست جزئیات دقیق شلوغی‌ها و آمار سرکوب‌ها را تا مدت‌های طولانی پنهان نگاه دارد و نهایتاً در سال 1997 به صورت کاملا رسمی یادبودی برای این کشتار برگزار کند. ولی میزان این قتل‌عام‌ها و مدارک باقیمانده‌اش موضوع بحث‌برانگیزی است که تاکنون حل ناشده باقی‌مانده است. در ابتدا، ابراز مخالفت با این آمار و ارقام که دولت انتشار داد منجر به دستگیری عده‌ای می‌شود، زیرا ارقام اعلام شده بسیار کمتر از آنچه بود که خبرنگارهای خارجی اعلام کردند و هیچ اصلاحیه‌ای صورت نگرفته بود. صرف‌نظر از بحث‌ جغرافیایی، به‌لحاظ ذهنیت روانی هم گوانگجو آن‌قدر از سئول دور بود که منطقه‌ای دورافتاده به نظر می‌رسد. مانند ذهنیت روانی و بُعد مسافتی که لندن با ایرلند شمالی، در زمان قتل‌عام یکشنبه خونین معروف، داشت.


پیوند شخصی هان کانگ با این موضوع که خود متولد و بزرگ شده گوانگجو است، باعث شده تا همه‌چیز را به صورت فرایندی نهایتا دردناک و ناراحت‌کننده در این رمان بگنجاند. او نویسنده‌ای است که همه‌چیز را از صمیم قلبش احساس می‌کند و این نگرانی را دارد که تمامی تردیدها و تزلزل‌های موجود در اصل ماجرا حفظ شوند و از تحریک احساسات و غم و اندوه و شرمی که همشهری‌هایش متحمل شده بودند کاسته شود. یکدلی و همذات‌پنداری او از طریق «مادر پسرک» به ما منتقل می‌شود که با لهجه غلیظ گوانگجویی نوشته شده بود و برگردان دقیق آن به زبان انگلیسی غیرممکن بود، چراکه لهجه‌های مناطق مختلف کرده نه‌تنها از طریق واژه‌ها، که غالباً از طریق تفاوت‌های دستوری نیز از یکدیگر مجزا می‌شوند. برای شخص من وفادار ماندن به ترجمه، بیشتر انتقال بار معنایی و تاثیر روانی لحن آن بر خواننده است تا مباحث نحوی متن؛ بنابراین تلاش کرده‌ام تا از گونه‌‌های محاوره‌ای بهره ببرم که انتقال‌دهنده لحن گرم و صمیمی خانم هان‌کانگ باشد. هرچند در کار تا اندازه‌ای از لهجه یورک شایری استفاده کردم که آن را به حساب تجربه مترجم انگلیسی این کتاب بگذارید.

یکی از عناوین اصلی این رمان «قیام‌ها» بود. به همان اندازه که درباره قیام گوانگجو یک سری از واژه‌‌ها به وضوح در این کتاب مطرح شده، واژه‌هایی نیز از سراسر این رمان برمی‌خیزد که بیانگر طغیانی از جنس‌های دیگرند، همچون به پاخواستن، نمودارشدن، ظهور، سطح، جلو‌آمدن که انواع دیگری از قیام را بیان می‌کند. گذشته، مانند جنازه مرده‌‌ها، هنوز دفن نشده است. یکی از واژه‌های کره‌ای «به یادآوردن» با واژه «آمدن به سطح» هم‌معناست، یادآوری خاطره‌ای گنگ و مبهم که غالباً‌ غیرعمدی در کتاب کانگ آمده است. در اینجا تاریخ‌شناسی بافت پیچیده‌ای دارد، با آمدورفتی ثابت میان گذشته و حال و القای حسی که مدام مداخله می‌کند یا بعداً سایه‌اش را روی متن می‌اندازد. برش‌هایی در پاراگراف‌ها و عنوان‌هایی فرعی به متن ترجمه وارد شده تا این تغییرات زمانی را بدون اینکه موجب سردرگمی خواننده شود، حفظ کند.»


 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها