این روزها کتابهای شعر یا در قفسه کتابفروشیها دیده نمیشوند و یا اگر هم دیده میشوند، فردی نیست تا آنها را به مخاطبش معرفی کند. در چنین شرایطی، چندین عامل ریز و درشت دست به دست هم دادهاند تا در سرزمین شعر و شاعری اثری از کتابهای شعر در هفت دوره برگزاری طرحهای حمایتی خانه کتاب دیده نشود.
نبود کتابفروشی تخصصی شعر
خوشبختانه این روزها در تمامی حوزهها مانند مذهب، حقوق، فلسفه، تاریخ، زبان انگلیسی، رمان و کمک آموزشی، کتابفروشیهای تخصصی در سطح کشور وجود دارد؛ اما متاسفانه با وجود انتشار سالانه سه هزار عنوان کتاب شعر، هنوز یک کتابفروشی مدرن و تخصصی شعر در کشور نداریم تا علاقهمندان شعر به آن مراجعه کنند و بدون در نظر گرفتن اسم ناشر، کتابهای خود را از آن کتابفروشی تهیه کنند. شاید در روزگاری که عدهای به فکر یک ایده تازه برای راهاندازی کسب و کار هستند، راهاندازی کتابفروشی تخصصی شعر، اتفاق جذاب و پردرآمدی باشد.
نبود کتابفروش تخصصی شعر
اگر از نبود کتابفروشیِ تخصصی شعر در سطح کشور چشمپوشی کنیم، نمیتوان نبود کتابفروشِ تخصصی شعر در کتابفروشیها را نادیده گرفت. متاسفانه بهجز چند کتابفروشی محدود در سطح کشور که از وجود جوانان شاعر و توانمند استفاده میکنند؛ در سایر کتابفروشیها نبود یک کتابفروش متخصص و آشنا به حوزه شعر، بهشدت احساس میشود؛ فردی که با جامعه شعر ارتباط خوبی داشته باشد، شعرخوان باشد و شعر شاعران جوان را بشناسد تا بتواند به معرفی این افراد بپردازد. متاسفانه در شرایط فعلی کتابهای شعر تنها در کتابفروشیها انبار میشوند و کسی نیست که این کتابها را به مخاطب تشنهی شعر امروز معرفی کند.
عدم پذیرش کتابفروشیها از کتاب شعر
به دلیل نبود متخصص در فروش کتابهای شعر که در قسمت بالا به آن پرداخیتم و تعداد بالای کتابهای شعر منتشر شده در سال، بسیاری از کتابفروشان از خرید کتاب شعر امتناع میکنند. همچنین عامل دیگر عدم پذیرش کتابهای شعر قیمت پایین آن است؛ چراکه بسیاری از کتابهای شعر، دفترهای سالانه شاعران هستند که در حدود 30-40 شعر آنها را دربر میگیرد؛ به همین دلیل قیمتی کمتر از 10 هزار تومان دارند و برای کتابفروش مقرون به صرفه نیست که روی این کتابها وقت بگذارد.
عرضه غیرحرفهای شعر در فضای مجازی
متاسفانه استفاده ناصحیح از فضای مجازی مشکلی است که واقعا درمان آن برای کارشناسان به یک معضل بزرگ تبدیل شده است؛ چراکه استفاده کنندگان از این فضا حتی روشهای ساده و پیشپا افتاده برای استفاده از این تکنولوژی را نمیدانند. برای مثال هدف یک هنرمند از راهاندازی یک شبکه مجازی این است که در کنار داشتن یک رسانه برای بیان نظراتش، بتواند دامنه مخاطبانش را افزایش دهد اما متاسفانه شاعران ما نه تنها در شبکههای مجازی حس کنجکاوی مخاطبان را تحریک نمیکنند بلکه با انتشار کامل اشعار تازه خود، مخاطب را از خرید آثارشان بینیاز میکنند. در توضیح سادهتر مطلب باید بگویم که وقتی مخاطب میتواند با عضو شدن در کانال شاعر 300 -400 شعر او را یکجا داشته باشد، واقعا به چه دلیل باید به کتابفروشی مراجعه کند و خواهان کتاب شعر شاعر باشد؟
فروش کتابهای شعر در نمایشگاههای استانی
تمامی ناشران تخصصی شعر حضوری فعال در نمایشگاههای استانی دارند به همین دلیل مخاطبان با حضور در نمایشگاههای استانی نیازهای خود را برطرف میکنند و دیگر نیازی به خرید کتاب از کتابفروشیها ندارند. از طرفی طرحهای موسسه خانه کتاب برای حمایت از قشر مظلوم کتابفروش است و شامل نمایشگاههای استانی نمیشود؛ به همین دلیل با توجه نبود تنها ویترین شعر کشور در طرحهای پاییزه، تابستانه و عیدانه، خیلی طبیعی است که کتابهای شعر در فهرست پرفروشها قرار نگیرند.
خرید اینترنتی یا حضوری از نشر
بسیاری از ناشرانی که به انتشار کتابهای شعر میپردازند، به دلیل هزینههای بالای راهاندازی کتابفروشی تنها از طریق سایت و یا مراجعه حضوری مخاطبان اقدام به فروش کتابهای شعر میکنند که این آمار در طرحهای حمایتی موسسه خانه کتاب ثبت نمیشود؛ بنابراین به دلیل نبود کتابهای شعر در لیست پرفروشهای طرح، نمیتوان ادعا کرد که مردم کتاب شعر نمیخوانند و در سرزمین حافظ و سعدی و مولانا مردم دیگر علاقهای به خواندن کتابهای شعر ندارند.
ناشران پولی و بیاعتمادی
یکی از خندهدارترین شایعات فرهنگی نبود پول در نشر است و این در حالی است که وقتی پای صحبت ناشران مینشینیم، همه از شرایط بد نشر میگویند اما به نظر شما اگر در کار نشر پولی نباشد، عاقلانه است که حدود 12 هزار ناشر در این صنعت فعالیت داشته باشند؟ این روزها هر فردی که چند سالی در حوزه کتاب فعالیت داشته است، با اولین بحران مالی به سراغ کسب مجوز نشر میرود و با چاپ کردن چهار کتاب پولی و خالی کردن جیب چند جوان خام و بیتجربه خودش را از بحران به وجود آمده نجات میدهد. در چنین شرایطی میتوان ادعا کرد که یکی از دلایل بیاعتمادی مردم به کتابهای شعر، فعالیت این نشرها پولی است که با چاپ این نوع کتابها فضای ادبی کشور را مسوم کردهاند. شگرد این نشرها این است که در ابتدای فعالیت خود بهسراغ دو سه شاعر درجه یک و دو میروند و بعد از چاپ کتابهای این شاعران دست به چاپ کتابهای پولی میزنند و مخاطب با اعتماد به اسم آن آقا یا خانم شاعر، سایر کتابها را نیز میخرد اما با مطالعه آنها تا سالهای سال از خرید کتاب شعر پشیمان میشود.
عدم معرفی کتابهای شعر در رسانهها
در روزگاری نه چندان دور اگر شعری از شاعری در نشریهای مانند «فردوسی»، «خوشه» یا «رودکی» منتشر میشد، تضمینی برای دیده شدن آن شاعر بود؛ چراکه بدون شک آن شاعر با استقبال خوب جامعه ادبی روبهرو میشد اما امروز شعر آنچنان که باید و شاید در رسانهها معرفی نمیشود و حتی صفحه شعر روزنامهها و نشریات این حوزه پُر از شعرهای زرد و بدرد نخور شده است که وقتی آنها را میخوانیم تنها دلمان به حال درختانی که کاغذ شدهاند تا این مزخرفات روی آنها چاپ شوند، میسوزد. مخاطب از همه جا بیخبر هم با خودش فکر میکند که این بضاعت شعری ماست و نمیداند که روزنامهنگار تنبل برای پر کردن صفحه روزنامهاش دست به چنین کاری زده یا شعر چاپ شده، شعری از نزدیکان است که هر هفته با اصرار این و آن در نشریه چاپ میکند!
نتیجه...
با توجه به تمام مطالب گفته شده میتوان گفت که این روزها کتابهای شعر نیاز اساسی به ویترین دارند و همانطور هم ویترینهای کتاب نیازی غیرقابل انکار به کتابهای شعر دارند؛ بنابراین اگر معرفی خوب و درستی از این آثار انجام شود، این کتابها نیز میتوانند مانند «سیاه مشق» سایه بعد از گذشت چند دهه در لیست پرفروشهای کتابفروشیها قرار بگیرند و دوباره شاهد رونق شعر در کشور باشیم.
نظرات