رحمانیان در رونمایی چهار نمایشنامه سیاهبازی از فتحعلیبیگی عنوان کرد
فتحعلیبیگی در تکنیک «پشت دری» استاد است/ جانشین بلافصل بیضایی
محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر گفت: بسیار ناراحتم که بهرام بیضایی در ایران نیست و بسیار خوشحالم که داوود فتحعلیبیگی به عنوان جانشین بلافصل بیضایی در این عرصه وجود دارد و باعث دلگرمی همه ما است.
محمد رحمانیان در ابتدای این نشست پس از ابراز خوشحالی از شرکت در آئین رونمایی از آثار داوود فتحعلیبیگی، او را استاد بزرگ نمایش و پژوهش ایران خواند و گفت: فتحعلیبیگی مرد بزرگی است و حضورش به همهی اهالی قلم و بهخصوص به کسانی که دوست دارند در ادبیات نمایشی ایران بنویسند و سعی دارند این نمایش را همچنان زنده نگه دارند، کمک کرده است.
او ادامه داد: بسیار ناراحتم که بهرام بیضایی در ایران نیست و خوشحالم که داوود فتحعلیبیگی به عنوان جانشین بلافصل بیضایی در این عرصه وجود دارد و باعث دلگرمی همه ما است. من ابتدا با پژوهشهای فتحعلیبیگی آشنا شدم و حدود ده سال در پژوهشهای او تلمذ کردم و چند نمایشنامه را اساسا بر پایه پژوهشهای عمیق و بنیادی که در تعزیه و نمایش ایرانی انجام داده بود، نوشتم و سه تا از مهمترین نمایشنامههایی که در این زمینه نوشتهام، برگرفته از آثار پژوهشی فتحعلیبیگی است.
کارگردان نمایش «نام تمام مادران…» در ادامه و در مورد چهار اثر فتحعلیبیگی اظهار کرد: به عنوان یک نمایشنامهنویس فرصت خیلی خوبی بود که برای اولین بار و همزمان با چهار نمایشنامه بسیار درخشان فتحعلیبیگی از طریق خواندن مواجه شدم. من دو تا از این نمایشنامهها را دیدهام و دوتای دیگر را نه و این فرصت خوبی برای من بود که بخوانم و همچنان خدا را سپاس بگویم که داوود فتحعلیبیگی در کنار ما است.
وی افزود: به عنوان یک نمایشنامهنویس موظفم که ابتکارات نمایشی که داوود فتحعلیبیگی به کار برده را بازگو کنم، مثلا در نمایش «مبارک و خاتون پردهنشین» تلفیقی از کهن الگوها و افسانههای به شعر درآمده فارسی با آئینها و تکنیکهای سیاهبازی را میبینیم یا مثلا در نمایشنامه «رام کردن زن سرکش» ناگهان با یک تکنیک بسیار درخشان سیاهبازی مواجه میشویم که خود فتحعلیبیگی در آن استاد است و خودش به آن تکنیک «پشت دری» میگوید که به نظر من در همه کارهایی که کرده است، این تکنیک را حتی از اساتیدی مثل سعدی افشار و آقای یوسفی، هم درخشانتر اجرا کرده و هم بهتر از همه نوشته است.
رفتار فتحعلیبیگی با ارجاعات سنتی، مدرن است
رحمانیان ضمن اشاره به تلفیق سنت و مدرنیته در آثار فتحعلیبیگی، عنوان کرد: شما در کار فتحعلیبیگی ارجاعات سنتی را میبینید، اما رفتارش با این ارجاعات، رفتار مدرنی است که به نظرم ارزش کار او هم در همین است، یعنی آثارش هیچوقت به خود آئین و هرآنچه که باقی مانده، کفایت نکرده، بلکه از آنها استفاده کرده، طرحهایی برداشته و آن قراردادها را برای یک بیان جدید نمایشی استفاده کرده است که در «انسانم آرزوست» این ارجاعات قدیم و جدید را میبینید، که یک داستان معاصر به نظر میآید ولی همچنان ارجاعات به سمت نمایشهای سنتی است.
کارگردان فیلم تئاتر «آیینههای روبهرو» در ادامه اضافه کرد: بهعنوان یک نویسنده غبطه میخورم به این همه دانستن، این همه آگاهی، استفاده از آن دانش و آگاهی و استفاده از پژوهشها در دل این اثر سرگرمکننده نمایشی. من «انسانم آرزوست» را که میدیدم، صدای خنده لحظهای بند نمیآمد در حالی که اساسا در مورد یک موقعیت تراژیک صحبت میکرد و این موقعیت دورتسکی که فتحعلیبیگی چه به عنوان نویسنده و چه بهعنوان کارگردان روی صحنه میآفریند، ماحصل تلاش 30 یا 40 ساله اوست که میتواند این دو مقوله را اینقدر زیبا در کنار هم قرار دهد.
تلفیق پژوهش و نمایشنامه کار اصلی فتحعلیبیگی
این نمایشنامهنویس گفت: حتما مقدمهای را که فتحعلیبیگی در «تخت و خنجر» نوشته را ببینید که چطور میشود یک فرمان حکومتی بسیار خشک و رسمی تبدیل بشود به یک اجرای بسیار شیرین، بامزه و سرگرمکننده و تمام آن مناسباتی را که نویسنده نامه یعنی حضرت علی (ع) در مناسبات اداری خود با مالک اشتر به جا میآورد، اینجا تبدیل شده به مناسبات بین نمایشنامهنویس با خواننده یا بین صحنهگردان با تماشاچی که اینها هنر کمی نیست و بسیار خوشبختم که در دورانی زندگی میکنم که آدمهایی مثل فتحعلیبیگی هستند، او فقط به این اکتفا نمیکند که نمایشنامهای بنویسد یا پژوهشی در مورد نمایشنامههای ایران انجام دهد بلکه کار اصلی او تلفیق این دو مقام و جریان با یکدیگر و در آوردن کتابهای افتخاربرانگیزی مثل این 4 نمایشنامه هست.
رحمانیان با اشاره به دفتر تعزیه فتحعلیبیگی، بیان کرد: پژوهش بینظیری که در متون تعزیه انجام داده، کار را برای کسانی که میخواهند در مورد تعزیه یا مجالس شبیه بنویسند، آسان کرده، یک کتاب دانشگاهی خوب است، بهخصوص آنجایی که مشخصا، مثلا در مورد تلمیح صحبت میکند و به ما میگوید که تعزیه مثل هر هنر خوب دیگری که هنرهای قبل خود مثل شعر، مثل اسطورهها و هرآنچه در گذشته اتفاق افتاده، رجوع میکند و از تلاقی اینهاست که آثار نمایشی بسیار جذابی مثل «مجلس عباس هندو» شکل میگیرد.
این کارگردان تئاتر در پایان صحبتهای خود ضمن تشکر و ابراز خوشحالی از شرکت در این نشست، گفت: امیدوارم دیگران هم مثل من و همانگونه که از دیدن آثار داوود فتحعلیبیگی لذت بردهاند، از خواندن این نمایشنامهها لذت ببرند.
تئاتر غربی و متدهای نمایشنامههای آیینی
محمد چرمشیر دیگر میهمان نشست در ابتدای صحبت خود عنوان کرد: بسیار خوشحالم که در این جمع هستم بخصوص این جمع برای داوود فتحعلیبیگی دور هم جمع شده است. من معلمم ولی همیشه برای من سخت است که راجعبه معلمها صحبت کنم، فتحعلیبیگی یکی از تاثیرگذارترینها در زندگی من در حیطه نوشتن است و این را از صمیم قلب میگویم. آدمهای بزرگی برای نوشتن من دین بزرگی به گردن من دارند و فتحعلیبیگی قطعا یکی از همین آدمهاست.
نویسنده نمایشنامه «باغ آرزوها» افزود: واقعیت ماجرا این است که ما از وقتی که با تئاتر غربی آشنا شدیم و تئاتر غربی و متدهای آن را سرلوحه شکل اجرایی و نوشتاری خود قرار دادیم، چیزی به اسم نمایشنامههای آیینی را از در دیگر خارج کردیم. این حکایت بازگشت ما به تاریخ است، یعنی تمام آدمهای بزرگ ما در تمامی دهه 30، تلاش کردند که متدهای تئاتر غربی را در تئاترمان جا بیندازند و از آنها پیروی کنند. علیالقاعده این تلاش آنها که تلاشی بسیار مهمی هم بوده است، و باید پژوهش مفصلتری در حیطه تاریخ این اتفاقات صورت گیرد، این خسران را هم برای ما بهوجود آورد که تئاتر سنتی ما از در دیگر خارج کرد و مجریان این نوع تئاتر آرام آرام به جاهایی رانده شدند که حقشان نبود.
او ادامه داد: وارد دهه 40 که شدیم با وجود افرادی مثل بهرام بیضایی، علی نصیریان و مرحوم بیژن مفید ما آرام آرام یک بار دیگر به سنتهای تئاتر خودمان برگشتیم. ماجرا بر سر این بود که ما بیشتر به متدلوژی و تاریخنگاری این نوع تئاتر برگشتیم. اما کمتر آدمهایی پیدا شدند که این نوع تئاتر را به شکل اجرایی به کار ببرند. شاید اگر تلاشهای بیضایی، نصیریان و مرحوم مفید نبود ما در همان حیطه تئوری باقی میماندیم اما نکته در اینجا بود که این انسانها کمتر به شیوههای اجرایی، یعنی آن چیزی که ما بر روی صحنه ببینیم، دست زدند، برای همین تتمه آن چیزی که از تئاتر سنتی باقی مانده بودف همچنان در جاهای نامربوط و پرت آخرین نفسهای خود را میکشید. آن تلاشها را نمیتوان نادیده گرفت اما ما اجرا را کم داشتیم.
چرمشیر اضافه کرد: فتحعلیبیگی در واقع ادامهدهنده سنتی است که این سنت را در دهه 40 و 50 به صورت خیلی رندم و پاره پاره شاهد بودیم. او تلاش کرد تمام آن یافتههایی را که از راه پژوهشهای خودش در زمینه نمایشهای سنتی بهدست آورده را به اجرا درآورد و شاید این آن کار سترگی است که او انجام داده است که ما مدیون این نگاه فتحعلیبیگی هستیم، یعنی آنچه را در زمینه پژوهش و تحقیق صرف بود تبدیل به شکلی از اجرا کرد.
یافتههایی که در شکل پژوهش باقی نمانده
این نمایشنامه نویس افزود: شاید آن روزی که داوود فتحعلیبیگی نمایش «تخت و خنجر» را اجرا کرد و با آن همه گرفتاری مواجه شد، یا روزی که اولین یافتههای خودش را در دفترهایی در تئاتر دانشگاهی درمیآورد، کسی گمان نمیبرد که در واقع دارد با آدمی روبرو میشود که محققی است که به اجرا هم فکر میکند. این نمایشنامههای یافتههایی است که فقط در شکل پژوهش خود باقی نمانده و محمد رحمانیان به حق میگوید که داوود استاد این کار است. به این دلیل که فقط پژوهش صورت نگرفته بلکه رمز و رازهای به اجرا درآمدن آن را نیز دائما به ما گوشزد کرده است.
نویسنده نمایشنامه «خم میشوم و ماه را میبوسم» عنوان کرد: ما وقتی تتمه آن اجراهای سنتی را در جاهای مختلف میدیدیم یک بار دیگر فهمیدیم اتفاقی که میافتاد این بود که همه چیز بر سیاق همان چه که قبلا بوده و در گذشته اتفاق میافتاده، در حال اتفاق افتادن است و کاری که باز فتحعلیبیگی در این زمینه کرد این بود که دیگر نخواست در شکل سنتی باقی بماند. که یک طرف کار تحقیق و پژوهش او بود و طرف دیگر نمایشهایی که نوشت و به اجرا درآورد که با استفاده از آن سنتها، حرفها و شکلهای تازهای را برای ما ارایه میدهد. این نکته درخوری است که به نظرم فتعحلی بیگی به نسل جوانتر و بعد از خودش این تذکر و هشدار را میدهد که ما نمیخواهیم رفتار موضعی با آیینها و نمایشهای آیینی و سنتی خودمان داشته باشیم و باز اینجا جا دارد که بگویند فتحعلیبیگی بازهم میراثدار و ادامهدهنده است و چه ادامهدهنده مثبتی است.
چرمشیر گفت: ما صاحب سنتی است که اگر درست به آن پرداخت کنیم میتوانیم بار دیگر تئاتر خودی را به دیگران معرفی کنیم که این اتفاق در دوره گذشته خیلی بهندرت اتفاق میافتاد. کار پیگرانه فتحعلیبیگی در این زمینه و در آن روز نسل جوان را تکان داد این بار دارد سعی میکند جوانهای امروز را تکان دهد و به آنها گوشزد کند و در این نکته را یادآوری کند که صاحب سنت نمایشی هستید که با تجددهای امروز تئاتر تلفیق شود، میتواند بهعنوان هویت ملی، هویت تئاتر ایرانی قابلیت عرضه به خارج از مرزها را داشته باشد.
تئاتر ایران به شدت مدیون فتحعلیبیگی است
این نمایشنامهنویس افزود: من اعتقاد دارم که کاری که فتحعلیبیگی میکند، اگر مستمرتر اتفاق بیفتد و به وسیله نسل جوان ادامه پیدا کند، بهزودی این افتخار را خواهیم داشت که نمایش خودی را بهعنوان یک نمایش ایدهآل عرضه کنیم و به خودمان ببالیم که ما دارای چنین سنتی هم هستیم. تئاتر ایران به شدت مدیون فتحعلیبیگی است و او یک تنه زیر بار مخوف و ترسناکی است که بسیاری از آدمها جرأت نکردند زیر آن بار بروند و ترجیح دادند در اتاقهای دربستهشان فقط محقق و پژوهشگر باشند و کمتر با مدیریت و نگاههایی حذف کننده اصطحکاک پیدا کند.
او ادامه داد: امروز ما میتوانیم خوشحال باشیم که فتحعلیبیگی جوانان و شاگردانی را تربیت کرده که حالا در جایی قرار گرفتهاند که مایلند زیر این بار کمک حال او باشند. یک روز او که آن نگاه حذفی و غیرجدی به این نوع از تئاتر عملا میرفت که این تئاتر را برای همیشه به کتابها و موزهها براند که این کار طاقتفرسا را فتحعلیبیگی بهتنهایی به عهده گرفت.
چرمشیر در پایان گفت: من در این سالها هیچوقت به یاد ندارم که داوود فتحعلیبیگی یادش رفته باشد که روی شانههای چه کسانی ایستاده است و همیشه با حرمت از آن کسانی که به او آموختهاند، یاد کرده است که بهنظرم این درس مهمتری است که ما از داوود فتحعلیبیگی آموختهایم.
مرکزی برای حفظ و اشاعه نمایشهای آئینی و سنتی
در ادامه این نشست کلیپی از معرفی فتحعلیبیگی و آثار او پخش شد و فتحعلیبیگی ضمن تعریف خاطرهای از تعلیق نمایشنامه «تخت و خنجر» که با یک وقفه 15 ساله به اجرا درآمده، گفت: من برای همه شما آرزوی بهروزی میکنم و امیدوارم این صدای ما را مسئولان و متولیان امر بهویژه در وزارت علوم، وزارت ارشاد، میراث فرهنگی و در شهرداری بشنوند که ما یک مرکز برای حفظ و اشاعه نمایشهای آئینی و سنتی لازم داریم. امیدوارم بشنوید و به این نیاز ملی و میهنی ما جامه عمل بپوشانید
در پایان این نشست تمامی میهمانان روی سن رفته و از چهار نمایشنامه داوود فتحعلیبیگی رونمایی کردند.
نظر شما