یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۲
جای خالی کپی‌رایت در شلمرود!

«شلمرود» نام دهی خیالی و ساخته‌وپرداخته‌ ذهن خلاق زنده‌یاد منوچهر احترامی است. نمی‌دانیم کجاست اما قطعا به ایران تعلق دارد؛ بنابراین از اولش هم اتفاق دور از ذهنی نبوده که «حسنی» و داستان‌های محبوبش دستمایه الگوبرداری‌ها و کپی‌برداری‌های مکرر شوند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- هادی حسینی‌نژاد: درست است که یکی از شاخصه‌های فرهیختگی در هر جامعه‌ای، پویایی صنعت نشر است اما به شرطی که خروجی این صنعت، خروجی به‌قاعده و اثرگذاری باشد. به عبارت دیگر برای ارزیابی نشر یک کشور، نباید صرفا به عدد و ارقام بسنده کرد؛ بلکه باید چگالی نشر را که در آن کیفیت، اصالت و یکتایی آثار نیز درنظر گرفته شده، ملاک قرار داد. با این اوصاف؛ چندان هم نباید به 85 هزار و چندصد و چند عنوانی که مطابق با آمار سالانه در کشور ما روانه بازارهای کتاب می‌شوند، دل‌بست؛ آن‌هم وقتی در بررسی‌های جزئی‌تر با موارد تکراری و تخلفات بی‌شمار برمی‌خوریم که بعضا با رویکرد سوداگری صرف دنبال می‌شوند.

برای پیگیری این موضوع، سراغی از منوچهر احترامی(1320-1387)؛ روزنامه‌نگار، شاعر و نویسنده فقید معاصر را می‌گیریم و آثار ماندگار و پرطرفدارش حول محور شخصیت «حسنی». البته کتاب‌های پرمخاطب احترامی کم نیستند اما کم‌تر کسی را می‌توان سراغ‌ گرفت که با یکی از این پنج کتاب کودک و سروده‌هایش بیگانه باشد: «حسنی ما یه بره داشت»، «حسنی و سه بزغاله»، «حسنی باباش یه باغ داره»، «حسنی و گرگ ناقلا» و معروف‌ترین‌شان یعنی «حسنی نگو یه دسته گل» که اینطور شروع می‌شد: «توی دهِ شلمرود/ حسنی تک و تنها بود...».

حسنی و دوستان ناباب!
در این پنج کتاب، «حسنی» که یکی از بچه‌های شلمرود است، با هم‌روستاییان و دوستان خود ماجراهایی دارد که مقبول طبع کودکان چند دهه قرار گرفته و از آنجا که در صنعت نشر ما مرسوم است، در مقاطع مختلف، دیگرانی از راه رسیده‌اند و تور و قلاب‌شان را در این رودخانه اندخته‌اند تا به هرنحوی از این سفره پربرکت بی‌نصیب نمانند. اینگونه می‌شود که دوستان ناباب دست «حسنی» را گرفته‌اند و از شلمرود به هر کجایی که دلشان خواسته، برده و هر بلایی که بگویی سرش آورده‌اند: حسنی در وان حمام، حسنی با دندان کرم‌خورده، حسنی سر چهاراه و با رختِ پلیس همیار، حسنی بی‌ادب، حسنی و چیپس و پفک و ...
 

بنا به روایتی در چند دهه اخیر، قریب به 400 کتاب با اسم و رسمِ «حسنی» به بازار آمده که ناشران و مولفان آن هریک به گونه‌ای سعی کرده‌اند از نان شهرت این کودک صاف و ساده روستایی، منوچهر احترامی و کیانوش لطیفی که تصاویر حسنی و شلمرود را ماندگار کرد، نصیبی ببرند. گفته‌اند 400 عنوان و پربی‌راه هم نگفته‌اند اما برای تنظیم این گزارش، با تعداد به مراتب کمتری پیش رفته‌ایم که تکافوی این مطلب و منظور نگارنده را می‌کند:
 
حسنی و خانوم حنا حسنی و بره زنگوله‌پا حسنی‌چه‌شاد‌و‌خندان/داره‌میره همدان
حسنی و شیر و پلنگ حسنی در شهر میوه‌ها آی حسنی چرا مسواک نمی‌زنی؟
حسنی بهونه‌گیر شده حسنی یه دسته گل بود حسنی توی ده شلمرود
حسنی و عمه چاقه حسنی یکی‌یه‌دونه است حسنی و گاو چاق
حسنی یه‌پارچه آقا حسنی دیگه دروغ بسه حسنی کلاس اوله
حسنی و انرژی هسته‌ای حسنی می‌ره به شهر قم حسنی در شهر گل‌‌های آفتابگردان
حسنی به آفریقا می‌رود حسنی و دیدنی‌های جهان حسنی دوستدار طبیعت
حسنی و گرگ بدقول حسنی و یک فکر خوب حسنی چقدر تمیزه
حسنی کجایی؟ تو خوابی یا بیداری؟ حسنی و اصول‌ دین حسنی و مسواک
حسنی نگو هپلی بگو حسنی با هرکسی دوست نمیشه حسنی کنار دریا
حسنی ما قوی‌شده حسنی دروغ هزار بلاست حسنی غرغری
بارون ریزه ریزه/ حسنی چقدر تمیزه حسنی شاگرد اوله         حسنی می‌ره مدرسه
حسنی واکسن که ترس نداره آسیا به نوبت حسنی حسنی گل خندان
حسنی دندون‌درد داره حسنی شده بی‌دندون حسنی تو وان حمام/ قصه داره فراوان
حسنی با آب بازی نکن حسنی چقدر شیطونکه حسنی ورزشکار می‌شود
حسنی همیار پلیسه حسنی کجاست؟ حسنی و گل‌آقا
حسنی خورده چیپس و پفک/ مریض شده دوباره طفلک حسنی مریض تو رختخواب/ ناله می‌کرد میون خواب حسنی یه گربه داشت نانازی بود/ همش به فکر بازی بود
 


























شباهت بین عناوین بالا با پنج عنوان تالیف زنده‌یاد احترامی، از چند منظر قابل بررسی است. اولین فاکتور شباهت، عنوان کتاب‌هاست که همگی با «حسنی» شروع می‌شوند و عمده‌شان به شکل موزون، روی وزنی که احترامی «حسنی» را روایت کرده است. اما مورد شباهت بعدی تصویر‌گری‌ شخصیت‌ها و فضاها، خصوصا تصویر خودِ «حسنی» است: پسر بچه‌ای با صورت گرد و نسبتا تپل مپل که روی‌هم‌رفته بانمک و جذاب است.

البته خاطرمان هست که در پیشینه‌ قصه‌ها و متل‌ها، «حسن‌»ها و حسنی‌های دیگری هم وجود داشته است؛ مثل آن متلی که در آن «حسنی به مکتب نمی‌رفت/ وقتی می‌رفت جمعه می‌رفت». یا داستان حسنی فراموشکار و دیوی که وارد شهر شد: «هفت‌ درو بستی حسنی/ یه درو نبستی حسنی». کلا «حسنی» نام متواتری در قصه‌های کهن ما بوده اما ما داریم درباره موضوع کتاب کودک و شهرت «حسنی‌»های منوچهر احترامی حرف می‌زنیم و شباهت این کتاب‌ها با کتاب‌های احترامی، غیرقابل انکار است؛ شباهت‌هایی که حداقل می‌تواند مخاطبِ کودک را در انتخاب، دچار اشتباه کند.

میزان بهره‌مندی از شهرت و محبوبیت مجموعه حسنی، در میان کتاب‌ها متفاوت است ولی دربرخی موارد، دیگر نمی‌توان گفت «شباهت»! چراکه عیناً از آثار احترامی نسخه‌برداری شده است. مثل این یک فقره که با نام «حسنی توی ده شلمرود» که یکبار به شکل مولف-ناشر و یک بار از سوی یک ناشر به چاپ رسیده است؛ آن هم با دو طرح جلد مختلف؛ جالب اینکه حسنی این کتاب، کچل است؛ درست مثل «حسن کچل»:
 

 جالب‌تر از همه، موضوع داستان این کتاب است؛ در معرفی  آن آمده: کتاب مصوّر حاضر، داستانی تخیلی و آموزنده برای گروه سنّی (الف) و (ب) است که با هدف آموزش توکّل به خدا و امیدواری و نمایش عاقبت کمک به افراد مظلوم تدوین شده است. در این داستان آمده است: «حسن کچل» تنها فرزند خانواده است که با مرگ پدرش مجبور به تأمین مخارج خانه می‌شود. او با امیدواری و توکّل به خدا سه روز دنبال چیزی می‌گردد تا آن را بفروشد...
 
همه‌چیز را به «حسنی» یاد بدهیم!
همیشه یکی از کارکردهای اصلی کتاب‌های کودک، آموختن مسائل تربیتی و اخلاقی به کودکان بوده است؛ به‌گونه‌ای که کودکان را با جذابیت داستان و تصویرگری، به امری اخلاقی و تربیتی آگاه کنند. این رویه از سوی کتاب‌های مشابه هم دنبال شده و مولفان و ناشران سعی کرده‌اند هر آموزه‌ای را که به ذهن‌شان آمده، در کتاب‌ها بگنجانند:
 
 
 
حسنی و توصیه‌های بهداشتی
در ادامه مباحث آموزشی، نکات بهداشتی جایگاه ویژه‌ای دارند و زنده‌یاد احترامی در کتاب‌های خود از این قاعده تبعیت کرده است و مثلا در کتاب «حسنی نگو یه دسته گل» بر رعایت بهداشت فردی تاکید داشته. اما انگار عده‌ای با اتکا به جریان این کتاب و ماجراهای حسنی، عرصه را مناسب دیدند تا سایر موارد بهداشتی را هم با حسنی، پیش‌ببرند. بعضی‌ها هم همان درون‌مایه «حسنی نگو یه دسته‌ گل» را در فرمت‌های مختلف گنجانده‌اند:
 
 
حسنی باید درس‌خوان باشد!
باز هم آموزش و نکات تربیتی، این‌بار در زمینه تعلیم و تعلم و درس و مدرسه:
 
 
حسنی را بفرستیم سفر
احترامی فقید در میان کتاب‌هایش، کتابی داشت با نام «دزده و مرغِ فلفلی» که در این کتاب، مخاطب داستان فلفلی را می‌خواند که به دنبال دزد مرغش، شهرهای مختلف کشور را سفر می‌کند. به نظر می‌آید برخی از مولفان و ناشران با گرته‌برداری از مضمون «سفر» از این داستان و ترکیب آن با مجموعه «حسنی»ها، حسنی‌ را به سفرهای مختلفی فرستاده‌اند؛ حالا به هرجا:
 

حسنی در کسوت‌های خطیر
برخی از ناشران و مولفان هم چون بستر را مهیا دیده‌اند، مسئولیت‌های خطیر‌تری را به حسنی سپرده‌اند تا به واسطه شهرتی که در میان بچه‌ها دارد، سفیرِ انتقال مفاهیم محیط زیستی، ترافیکی و حتی مباحث هسته‌ای باشد:
 
 
و اما قانون...
با نگاه به سوابق حقوقی بحث صیانت از حقوق صاحبان آثار، پیشینه وضع قانون مدون و قاطع در این حوزه، به 46 سال قبل یعنی به سال 1348 برمی‌گردد. در یازدهم دی‌ماه این سال قانون «حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» در سی‌وسه ماده و سه تبصره پس از تصویب در مجلس سنا، توسط مجلس شورای ملی تایید و مصوب می‌شود؛ نسخه‌ای که همچنان با همان صورت و مضمون و بدون ویرایش، باقی‌مانده و مورد استناد است.

ماده 17 تا 20 فصل سوم این قانون، تقریبا تکلیف بخش قابل توجهی از تولیدکنندگان آثار و همچنین نهادهای قضایی را روشن می‌کند:
 
ماده 17 - نام و عنوان و نشانه ویژه‌ای که معرف اثر است از حمایت این قانون برخوردار خواهد بود و هیچ کس نمی‌تواند آنها را برای اثر دیگری از‌همان نوع یا مانند آن به ترتیبی که القاء شبهه کند به کار برد.
‌ماده 18 - انتقال گیرنده و ناشر و کسانی که طبق این قانون اجازه استفاده یا استناد یا اقتباس از اثری را به منظور انتفاع دارند باید نام پدیدآورنده را با‌عنوان و نشانه ویژه معرف اثر همراه اثر یا روی نسخه اصلی یا نسخه‌های چاپی یا تکثیر شده به روش معمول و متداول اعلام و درج نمایند مگر این که‌پدیدآورنده به ترتیب دیگری موافقت کرده باشد.
‌ماده 19 - هر گونه تغییر یا تحریف در اثرهای مورد حمایت این قانون و نشر آن بدون اجازه پدیدآورنده ممنوع است.
ماده 20 - چاپخانه‌ها و بنگاه‌های ضبط صوت و کارگاهها و اشخاصی که به چاپ یا نشر یا پخش یا ضبط و یا تکثیر اثرهای مورد حمایت این قانون‌می‌پردازد باید شماره دفعات چاپ و تعداد نسخه کتاب یا ضبط یا تکثیر یا پخش یا انتشار و شماره مسلسل روی صفحه موسیقی و صدا را بر تمام‌نسخه‌هایی که پخش می‌شود با ذکر تاریخ و نام چاپخانه یا بنگاه و کارگاه مربوط بر حسب مورد درج نمایند.


مطابق با ماده 17، تولید آثار با نام، عنوان و نشانه ویژه که معرف اثر دیگری است، مصداق جرم شناخته شده و به نظر می‌رسد این توضیح دستِ کم برخی از کتاب‌ها صدق می‌کند؛ چراکه استفاده از نام، شیوه داستان‌پردازی، تصویرگری و... در این کتاب‌ها، بدون شک به پنج کتاب منوچهر احترامی بی‌نظر نیستند اما...

احترامی در سال 1387 دیده از جهان فروبست و با این حساب، حتی ماده 12 از این قانون که رعایت حقوق پدیدآورندگان را تا 30 سال بعد از وفات لازم‌الاجرا می‌خواند هم نمی‌تواند تولید و انتشار کتاب‌های مشابه را توجیه کند. البته تولید و انتشار چنین کتاب‌هایی، امروزی هم نیستند و از دهه‌های پیشتر آغاز شده‌اند.

حالا که به قانون «حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» سری زدیم، بد نیست با احکامی که این قانون برای متخلفان در نظر گرفته نیز آشنا شویم:

در فصل چهارم از این قانون که به تعریف تخلفات و مجازات‌ها اختصاص دارد، صریحا با انواع مختلف جرایم برخورد شده است که بخشی از آن‌ها مضمول جرایم حوزه نشر است. ماده 23: هرکس تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است به نام خود یا به نام پدیدآورنده بدون اجازه او و یا عالماً عامداً به‌نام شخص دیگری غیر از پدیدآورنده نشر یا پخش یا عرضه کند به حبس تأدیبی از شش ماه تا 3 سال محکوم خواهد شد.

و در ماده 25 آمده است: متخلفین از مواد 17 - 18 - 19 - 20 این قانون به حبس تأدیبی از سه ماه تا یک سال محکوم خواهند شد.

گپی با مدیر نشر و پخش گزارش
برای پیگیری وضعیت نشر کتاب‌های داستان زنده‌یاد منوچهر احترامی، با مدیر نشر گزارش که از آغاز مسئولیت انتشار این مجموعه را عهده‌دار بوده، گپ و گفتی کردیم. لازم به توضیح است که امتیاز این مرکز نشر به داریوش شریفی تفرشی تعلق دارد اما شمس‌الدین پنجعلی اداره بخش نشر و پخش گزارش را عهده‌دار است.

پنجعلی درباره سابقه انتشار کتاب‌های احترامی می‌گوید: مجموعه کتاب‌های این شاعر و نویسنده فقط، شامل 25 عنوان می‌شود که از روز اول انتشارشان از سوی مولف، به نشر گزارش سپرده شده است. البته در مقطعی چند ساله و به دلیل پاره‌ای از مشکلات، حق نشر این کتاب‌ها به نشر هنرور سپرده شد اما چند سال پیش مجدد نشر گزارش انتشار این مجموعه را به عهده گرفت.

وی با اشاره به مجموعه «حسنی»های احترامی و انتشار کتاب‌های مشابه گفت: این ماجرا همیشه وجود داشته و متاسفانه به این رویه رسیدگی قانونی نمی‌شود. در کشور ما فیلمی که هنوز اکران عمومی نشده، غیرقانونی پخش می‌شود؛ چه برسد به کتاب داستان!

پنجعلی با انتقاد از تعدد تضییع حقوق ناشران و مولفان در بازار کتاب، اظهار کرد: تا امروز بسیاری از کتاب‌های‌ ما را به شکل سی‌دی تکثیر کرده‌اند؛ کتاب‌هایی که بدون کسب اجازه و به طور غیرقانونی دست به دست می‌شوند و کسی هم پیگیر رسیدگی به این موارد نیست.

مدیر نشر گزارش افزود: تاکنون چند نوبت و به شکل صنفی به شیوع انتشار کتاب‌های تقلبی اعتراض کردیم که دو نوبت از آن به دیدار با وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال‌های قبل برمی‌گردد، اما هنوز اقدام اثربخشی از سوی نهادهای مربوطه ندیده‌ایم.

زنگ آخر
 
هدف این گزارش، تصمیم‌گیری درباره موارد بالا عنوان شده نیست و با این رویکرد، قضاوت را به مخاطبان می‌سپاریم اما طرح چند سوال در این راستا، بی‌حاصل نمی‌نماید:

آیا هر کدام از این عناوین (به نقلی 400 عنوان)، عناوینی مستقل‌اند که انتشارشان منافاتی با قانون ندارد؟ آیا مولفان و ناشران نباید در الگوبرداری و بعضا کپی‌برداری از ایده‌ها، داستان‌ها، تصویرها و شخصیت‌ها، تقیدی داشته باشند؟ آیا تکرار، خلا خلاقیت را پنهان خواهد کرد؟ آیا فریب دادن مخاطب؛ آن هم از نوع کودکش، عواقب بدی همچون بی‌اعتمادی و فاصله گرفتن او از کتاب و مطالعه را در برنخواهد داشت؟ و در پایان؛ تکلیف قانون و بایدها و نبایدها چه می‌شود؟
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • elahi, hossein ۱۹:۰۰ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۸
    باید واژه اصلی در عنوان کتاب اول را بعنوان حق استفاده ناشر اول در صفحه شناسنامه کتاب وارد کرد. با درج جمله حق استفاده از عنوان های ٫٫ حسنی .... ٬٬ برای ناشر محفوظ است. دیگران می توانند کتابهایی با نامهای دیگر تولید کنند اما حق ندارند از عنوان حسنی ... بهره بگیرند. این مبانی نام گذاری را باید به ناشران یاد داد. با احترام و ارزوی روزهای بهتر برای صنعت نشر کشور

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها