«قزل آلای پاریس» از پیت دکستر (برنده جایزه کتاب ملی آمریکا ۱۹۸۸)
«قزل آلای پاریس» کمی شناختهشدهتر و جدیدتر از دیگر کتابهای این فهرست است، اما با وجود اینکه کتابی پرفروش و برنده جایزه کتاب ملی آمریکا بود، همچنان اثری تقریبا فراموششده محسوب میشود. داستان آن در جورجیا و در دهه ۱۹۴۰ میگذرد و داستان نفرتانگیز مالک نژادپرست و حقهباز یک فروشگاه ابزارآلات را روایت می کند که یک دختر ۱۴ ساله سیاهپوست را برای تنبیه کسی که پولش را پرداخت نکرده میکشد. در ۱۹۹۱ «قزل آلای پاریس» مورد اقتباس یک فیلم تلویزیونی قرار گرفت. دکستر همچنین «ددوود» را نوشت که سریال معروفی از روی آن با همین نام ساخته شد، که چندین جایزه را از آن خود کرد. برای همین عجیب است که بسیاری از مردم این کتاب را نمیشناسند.
«داستان پاکو» از لری هینمن (برنده جایزه کتاب ملی آمریکا ۱۹۸۷)
چیزی که این رمان بیشتر از همه با آن به یاد آورده میشود، این است که با وجود حضور «دلبند» تونی موریسون، این کتاب برنده جایزه کتاب ملی سال ۱۹۸۷ شد؛ تصمیمی که جامعه ادبیات را دچار شوک کرد. «داستان پاکو» با وجود آنکه ماهرانه نوشته شده و تحسین برانگیز است، هرگز در نشان دادن فضای توهمزای جنگ یا مجبور کردن خواننده به بررسی راههای پیچیدهای که جنگ از طریق آنها با ضعفها و نیازهای روزمره انسان مربوط است، موفق نبود.
رمان کلاسیک تاریخی توماس فلنگان درباره گروهی از ایرلندیها و فرانسویها که در ۱۷۹۸ برای آزاد کردن ایرلند از قوانین انگلستان میجنگیدند، جایزه دایره منتقدین کتاب در بخش داستان را در سال ۱۹۷۹ به دست آورد و از روی آن نمایش تلویزیونی ساخته شد. با این وجود، این کتاب صفحه ویکیپدیا هم ندارد.
«کراوات خونی» از مری لی ستل (برنده جایزه کتاب ملی آمریکا ۱۹۷۸)
مری لی ستل در طول زندگی خود ۲۲ کتاب نوشته است. «کراوات خونی» با موضوع مهاجران در ترکیه، هشتمین رمان او بود که به واسطه آن مری لی چهارمین زنی شد که جایزه کتاب ملی را به دست آورد. با اینکه اولین کتابهای او مورد استقبال خوبی قرار میگرفتند، چرخش او به سمت داستانهای تاریخی باعث شد که از سلیقه عمومی جدا بیفتد. واقعیت جالب این است که ستل بنیانگذار جایزه پن-فاکنر برای داستان بود.
«مورت اوربن» از جی.اف. پاورز (برنده جایزه کتاب ملی آمریکا ۱۹۶۳)
«لبه اندوه» از ادوین اوکانر (برنده جایزه پولیتزر ۱۹۶۲)
یک کتاب دیگر درباره یک کشیش که با توجه به عنوانش اینیکی دیگر طنز نیست. در این رمان یک کشیش ایرلندی و سابقا الکلی به بوستون برمیگردد و تلاش میکند تا جامعهاش را اصلاح کند و در تکاپوی یک خانواده بزرگ و پیچیده درگیر میشود. پیت توسیلو در نقد این کتاب آن را دشوارترین اثر اوکانر معرفی میکند.
«سرزمین بینایی» از رایت موریس (برنده جایزه کتاب ملی آمریکا ۱۹۵۷)
مجله کِرکس در نقد این کتاب نوشت: «رایت موریس دوباره این کار را کرد. او یک رمان خوب، پیچیده و جالب مثل بقیه رمانهایش نوشت که نقدهای مهمی میگیرد و احتمالا فروش کمی خواهد داشت.» موریس با وجود اینکه نویسنده پرکار و معتبری بود، تا حدودی در تاریخ محو شد. او برای کتاب دیگرش «آواز دشتها» بار دیگر جایزه کتاب ملی را برد و چندین جایزه دیگر هم به دست آورد.
«یک افسانه» از ویلیام فاکنر (برنده جایزه پولیتزر و جایزه کتاب ملی آمریکا ۱۹۵۵)
ویلیام فاکنر را همه میشناسیم، اما دو رمان از او به نامهای «یک افسانه» و «رِیورز» که برنده جایزه پولیتزر شدند ناشناخته باقی ماندهاند و محققان آن را از آثار فرعی فاکنر میدانند. فرانسیس براون، عضو هیات داوران جایزه پوایتزر در آن سال نوشت: «بخشهایی از این رمان به نظر بسیار فوقالعاده میآیند اما همه ما موافق بودیم که در نهایت شکست میخورد، چرا که در برقراری ارتباط با خواننده ناموفق است. احساس میکنم که فاکنر پیش از این آثار بهتری داشته و اهدای جایزه پولیتزر به کاری در سطح پایینتر از کارهای پیشین او اشتباه است.»
«سفر در تاریکی» از مایکل فلاوین (برنده جایزه پولیتزر ۱۹۴۴)
این رمان که در سال ۱۹۴۴ جایزه داستان پولیتزر را برد یک داستان کلاسیک درباره یک مرد خوب است که از فقر و ناآگاهی به ثروت و موقعیت بالایی میرسد. در حال حاضر این کتاب دیگر چاپ نمیشود.
ژوزفین وینسلو جانسون، زمانی که تنها ۲۴ سال داشت برای نخستین رمان خود برنده جایزه پولیتزر شد. «حالا در نوامبر» داستان سقوط یک خانواده از طبقه متوسط در دوران رکود بزرگ است. مجله کِرکس در نقد آن نوشته: «خواندن این کتاب برای هر کسی که مشکلات کشاورزان را کوچک میشمارد و هر کسی که برای دیدن آنچه در جامعه مدرن خشکسالی و قحطی محسوب میشود قوه تخیل کافی ندارد، واجب است.»
نظرات