کی عطا مدتی در مدرسه تلخسرو درس خواند و سپس همراه مادر عازم تهران شد و در کنار اقوام خود که به پایتخت تبعید شده بودند، مسیر تحصیل را پیبمود. در همان دوره با خسو خان بویر احمدی آشنا شد و این فرصت برای او طلایی بود. او با بازگشت به سرزمین پدری، نقش بسزایی در نشر و گسترش فرهنگ بومی استان داشت.
کی عطا طاهری تاثیر بسزایی در روشنگری مردمان روزگار خود داشت و اوج فعالیتهای سیاسی او مربوط به سالهای نهضت ملی شدن نفت برمیگردد و در جلسات متعدد جبهه ملی در تهران و اهوار شرکت داشت. با قتل خسروخان بویراحمدی و کودتای 28 مرداد، از صحنه سیاست خارج شد و معلمی را پیشه خود کرد.
این چهره برجسته بارها از سوی ادارات و نهادهای مختلف کشوری و استانی برای خدمات فرهنگی ممتازش مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین از او به عنوان موسس اولین کتابخانه در کهگیلویه و بویراحمد نام میبرند.
کتاب «کوچ کوچ» او در سال 1393به عنوان بهترین کتاب دهه هشتاد کهگیلویه و بویراحمد انتخاب شد و از نویسندهاش تجلیل به عمل آمد. این کتاب را انتشارات سخن منتشر کرده است و بخشهایی از آن به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است.
علی مندنیپور در یادداشتی به مناسبت برگزاری نمایشگاه عکس حسن غفاری از کی عطا طاهری از او به عنوان معلم اخلاق، عرفان و بزرگ آموزگار تعلیم و تربیت یاد میکند و در بخشی از یادداشت خود او را چنین وصف میکند: پر نشاط و قبراق، ساده زیست، ساده پوش، خوش بیان و بامرام ، آگاه و کلان نگر. سیاست مردی به تمام و کمال اخلاق مدار و متعهد به اصول و ارزش ها و مبادی آداب، وارستهای آراسته، بی آلایش و پای بند به قول و قرار و گفتههای خویش.»
مندنیپور در ادامه در وصف این چهره ماندگار مینویسد: «هم او که کتاب و قلم سنگ زیرینبنای زندگیاش را معنا بخشیده , و کتابخوانها در زمره بهترین دوستانش قرار داشته، بینش، منش و روش نیکویش با هر سن و سالی سازگاری داشته و خانه محقرش بسان «کنار بنگشتون» مأمن تمامی علاقمندان، بویژه جوانان تشنه آگاهی و کسب معرفت است و سنگ صبور و محرم اسرار همگان. آزاد مردی که عمر پر برکتش را در خدمت به مردم و با مردم سپری نمود ، و همواره در مناسبتهای خوش و ناخوش پای ثابت محافل و مجالس همولایتیهاست. پیر دیری که دروازه ی خانه کوچک اما پر نور و سرورش در همه ی احوال بر روی دوستداران باز است. شخصیتی متین، متواضع و بی تکلف که هرکس با هر مشرب فکری و فرهنگی قادر است به راحتی با وی انس و الفت برقرار و از مصاحبتاش بهرهها برگرفته و احساس آرامش پیدا کند. کسی که جز به نیکی و نیکوئی زبان نگشوده ،و سخت شیفته کتاب و تشنه مطالعه و تحقیق است. تا آنجا که نامهربانیهای مسیر پر دست انداز زندگی و برخوردهای غیر منصفانه و ناروا در گذر ایام در حق وی نیز نتوانسته از میزان عشق و علاقه و ارادت قلبیاش به کتاب و کتاب خوانی و کتاب خوانها بکاهد و کتابخانه بزرگ و پر بارش هماره مرجع و مأخذی بوده است برای اهل تحقیق و وعده گاهی برای جویندگان دانش.»
مندنیپور در شرح آثار زنده یاد طاهری مینویسد: «در مجموعه آثار ماندگارش دغدغه انسان بودن و انسان زیستن موج می زند. «ممیرو» بیانگر نگاه ژرف و انسانی نویسنده به فقر و نداری وتمنیات و خواستهها و آرزوهای دیرینه، مناعت طبع و همت بلند مردم این دیار است.
در «درخت را نکشید» اوج دلدادگی و وابستگی اش را از گذشتههای بسیار دور به طبیعت و پاس داشت محیط زیست نشان می دهد.در «کی بانو» از نقش باورهای خرافی و خرافهگرایی، فال بینی، رمّالی، دعانویسی و جن گیری و در رویاروئی«فرشته نجات آگاهی» با «دیو جهل و نادانی» سخن میگوید. در «شاهنامه کی سالار» عشق وعلاقه وافر خود و قوم و قبیله و ایل و تبار را به تمدن و فرهنگ و گذشته افتخار آمیز ایران و ایرانی بروز داده، و به گونهءای حماسی این پیام را بر زبان میراند. در «مشارکت و تعاون و یا مردی از شوتاور » از جایگاه تعاونیهای سنتی و (عشایری و روستایی )و نقش سازنده حرکت جمعی در پیشبرد کارها سخن به میان میآورد. در «بخوان» دانش و به تبع آن دانائی را ، راه برون رفت از همه ی دردها و مصایب بشری دانسته، چرا که از دریچه نگاه وی آگاهی بن مایه خوشبختی و آسایش وآرامش جامعه است و در همین راستا در قالب روایتی مستدلّ و آموزنده و با زبانی ساده و همه فهم بدین مهم میپردازد.
در«کوچ ،کوچ»فراز و فرودهای زمان، و نیز زوایای زشت و زیبا و بعضاً ناپیدای زندگی مردم این دیار را درچارچوب رویدادهای اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی با نگاه کنجکاو و تیزبین خویش و با هدف آشنایی نسل امروز و بویژه جوانان با گذشته نه چندان دور ایل و تبار به گونهای ساده و بی پیرایه چونان تابلویی زیبا نقاشی ، ودر معرض دید فرهنگ دوستان قرار میدهد. اثری ماندگار ، نوستالژیک و خاطره برانگیز و کاری سترگ که اوج شناخت، امانت داری و صداقت معلم بزرگ ایل را در آفرینش روایتهای تلخ و شیرین زندگی روزمره مردم این سامان به تصویر میکشاند.»
نظرات