کتاب «بازماندههایی از فرهنگ دوران جاهلی در تمدن اسلامی» بررسی شد
تعلیقات بلوکباشی بر کتاب، نواقص تحقیقات وسترمارک را برطرف میکند
به گفته حاضران در نشست معرفی و بررسی کتاب «بازماندههایی از فرهنگ دوران جاهلی در تمدن اسلامی» تعلیقاتی که علی بلوکباشی به عنوان مترجم بر این کتاب افزوده توانسته نواقص تحقیقات میدانی وسترمارک را برطرف کند و بر اعتیار این اثر بیفزاید.
بلوکباشی در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره کتاب حاضر ارائه کرد و گفت: نویسنده برای این کتاب 9 سال کار میدانی انجام داده و طی آن کوشیده تا تمامی عناصری را به دست بیاورد که در دوره جاهلی در میان مردم آفریقای شمالی بهویژه در مراکش مسلمان شده، وجود داشته است. البته این فرهنگی است که در زندگی عرفی مردم وجود دارد و ریشه توجهاش به قبایل بربرها بوده است که اسلام آوردهاند.
وی ادامه داد: آنچه وسترمارک در این کتاب ارائه میدهد آمیزهای است که از فرهنگ شفاهی و عرفی مردم مراکش گرفته شده است. این فرهنگ آمیختهای با فرهنگهای کهن یونانی، رومی، مصری و ... بوده است.
این استاد مردمشناسی با بیان اینکه این کتاب در 6 بخش سامان یافته است، افزود: سه بخش در این کتاب مربوط به بررسی عناصری چون جن، چشمزخم، نفرین و ... است و سه بخش دیگر اثر نیز به بررسی قداست و حساسیتی میپردازند که روی آن وجود دارد و تاثیری که عناصر خارجی روی آن قداست دارند. اما در بخش دیگر کتاب حساسیتهایی است که قداست دارد و گستره آن بیان میشود. در آخرین بخش نیز باورها و رفتارهای فرهنگی یونانی ـ رومی در آیینها ریشهیابی میشود.
به گفته بلوکباشی، تصویری که در این کتاب ارائه میشود نشان میدهد، که مردم چگونه میاندیشند و به اشیا نگاه میکنند. همچنین ملاک و معیارهای پدیدهها و رویدادهای طبیعی و فراطبیعی در کتاب بررسی میشود و اینکه مردم چه جهانبینی نسبت به ارتباطات و پدیدهها دارند.
این استاد مردمشناسی با اشاره به اینکه خود تعلیقات مفصلی بر این اثر افزوده است، عنوان کرد: من پیش از این هم به صورت مستمر روی فرهنگشناسی جدید ایران کار کرده بودم و در این باره هم کتابها و مقالاتی داشتم. اما در این اثر کوشیدهام تا عناصری را که وسترمارک در مراکش شناسایی کرده، با عناصر مشابه آن در فرهنگ ایرانی اسلامی بررسی کنم.
بقایای فرهنگ جاهلی منحصر در مراکش و آفریقا نیست
صادق سجادی، عضو هیئت علمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه استفاده از واژه جاهلیت به معنای عام آن در نامگذاری کتاب وجود دارد، گفت: نام اصلی کتاب «بقایای فرهنگ شرکآلود در تمدن محمدیان» است. در قرن نوزدهم در قیاس با مسیحیت گروهی از اسلامشناسان، اسلام را به پیامبر منسوب میکردند و از همین جهت واژه محمدیان استفاده میشد که بعدها در مقالات و آثار دیگر اسلامشناسان از این نامگذاری عدول شد و واژه اسلام به کار گرفته شد.
وی ادامه داد: آنچه که در جوامع مشرک پیش از اسلام وجود داشته عصر جاهلی نامیده میشود اما عصر جاهلیت معمولاً معنای خاصی را دارد تا آنجا که تبدیل به یک اصطلاح خاص شده و به عبارت دیگر وقتی از عصر جاهلیت صحبت میکنیم منظورمان دوره خاص تاریخی است که مردم عربستان در آن زندگی میکردند و شامل فرهنگهای بیرون شبه جزیره نمیشود!
عضو هیات علمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی افزود: بقایای فرهنگ جاهلی منحصر در مراکش و آفریقا نیست و قسمتهای مهمی از احکام امضایی اسلام را هم شامل میشود. بنابراین همه جوامعی را که بعدا مسلمان شدند نمیتوان عصر جاهلی نامید. از سوی دیگر وقتی در عنوان کتاب از عصر جاهلی در تمدن اسلامی سخن گفته میشود گویی که نویسنده بسیاری از جوامع اسلامی را بررسی کرده در حالی که او تنها بخشی از شمال آفریقا مانند مراکش را بررسی کرده است.
سجادی با بیان اینکه وسترمارک را شاید بتوان از نخستین کسانی دانست که مطالعات میدانی را وارد تحقیقات کرد عنوان کرد: یکی دیگر از مشکلات این کتاب است که میگوید شمال آفریقا از قرن پنجم فتح شد در حالی که این گونه نیست!
عضو هیات علمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی در ادامه تعلیقاتی را که بلوکباشی بر این کتاب افزوده از چندین جهت دارای اهمیت دانست و گفت: شباهتهای شگفتانگیزی میان عقاید و باورها در ایران مانند جن و چشم زخم با عقاید مردم در مراکش وجود دارد به گونهای که این سوال طرح میشود که آیا برای این شباهتها مجرایی وجود داشته یا میتوان این تشابهات را به وداها نسبت داد. شباهت میان عناصر فرهنگی مانند عوض کردن نوزاد در شب ششم تولد، آل، قربانی کردن، چشم زخم، نماد عددهای پنج و هفت، نفرین و ... در ایران و مراکش بسیار جالب توجه است.
وی در ادامه با بیان اینکه اعتبار بلوکباشی به ترجمه این کتاب نیست چرا که وی پیش از این پژوهشهای بسیاری را طی سالهای متمادی در این حوزه انجام داده گفت: شباهتهایی که در کتاب بیان شده نیازمند توضیحات مردمشناسی مانند بلوکباشی بوده است.
سجادی با اشاره به اینکه مورخان امروز علاقهمند به تحلیل حوادث هستند عنوان کرد: این موضوع نشان میدهد که تحول بزرگی در نگاه تاریخی و تاریخ فکری مورخان ایجاد شده و بزرگترین کمک به مورخان مطالعات مردمشناسانه است. البته این مطالعات میتواند عرصه تحقیقی میان رشتهای هم تلقی شود چراکه ارتباط وسیعی میان تاریخ و مباحث جامعهشناسی وجود دارد و وظیفه برقراری این ارتباط را تا حد زیادی مردمشناسی بر دوش دارد.
توضیحات بلوکباشی روشنگر ابهامات است
تکمیل همایون نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه هر فرد دیگری به غیر از بلوکباشی بود، نمیتوانست به این خوبی اثر را ترجمه و بر آن تعلیق بیفزاید، گفت: جالب است که در کتاب 11 صفحه کتابشناسی از سوی وسترمارک ارائه شده، در حالی که کتابشناسی تعلیقات بلوکباشی 10 صفحه است. از سوی دیگر بلوکباشی 48 صفحه نمایه و 13 صفحه واژهشناسی بر این کتاب اضافه کرده است. تعداد صفحات متعلق به وسترمارک در کتاب 186 صفحه است که با در نظر گرفتن 11 صفحه کتابشناسی میتوان 197 صفحه را برای وی در نظر گرفت در حالی که تعداد صفحات مربوط به تعلیقات بلوکباشی در کتاب 182 صفحه است که در کنار 48 صفحه نمایه و 13 صفحه واژهشناسی 253 صفحه را به خود اختصاص داده و این در مجموع نشان میدهد که از این کتاب 457 صفحهای، 253 صفحه اختصاص به تعلیقات بلوکباشی و 197 صفحه مربوط به تحقیقات وسترمارک است! بنابراین مشاهده میکنید که مترجم کتاب 56 صفحه بیشتر از نویسنده مطلب بر کتاب افزوده و شاید اگر وسترمارک زنده بود و این تعلیقات را مطالعه میکرد شرایط متفاوت میشد.
این استاد جامعهشناسی تاریخی اضافه کرد: من هیچ کتابی را نمیشناسم که در آن ترجمه کتاب همراه با تحقیقات باشد و این امتیازی برای این کتاب محسوب میشود که توضیحات بلوکباشی میتواند روشنگر بسیاری از ابهاماتی باشد که در تحقیقات یا گفتههای وسترمارک وجود دارد.
به گفته تکمیل همایون، از سوی دیگر مقایسه بین آموزهها و باورهای مراکشیان با آنچه که در ایران وجود دارد بسیار جالب است. وستر مارک در کتاب 6 بخش دارد که میتوانسته برای هر یک از این بخشها سوتیترهای جداگانهای استفاده کند. همچنین در کتابشناسی وسترمارک از ابن خلدون مطلبی بیان شده در حالی که در متن کتاب، آن بخش به فرد دیگری ارجاع داده شده است و این نشان میدهد که وسترمارک کتاب ابن خلدون را در این باره نخوانده است.
وی ادامه داد: فرهنگهای دیگر بهویژه فرانسویها بسیار تلاش کردند که در طول زمان بربرها را چنان بزرگ کنند که بتواند در مقابل عربستان قرار گیرد و هنوز هم روی آن کار میکنند. بنابراین اگر وسترمارک علی رغم تحقیقات میدانی خوبی که برای این کتاب کرده اثر ابن خلدون را مطالعه میکرد، میتوانست اطلاعات خوبی را درباره بربرها به دست بیاورد و مشکلات در این باره را کمتر کند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه تحقیقات بلوکباشی این کتاب را ارزشمندتر کرده گفت: تشابهاتی که میان عناصر فرهنگی مانند جن و آل و ... در میان این دو فرهنگ وجود دارد بسیار قابل تامل است و باید از بلوکباشی تقدیر کرد که با توجه به کمبود منابع در این حوزه، تحقیقات میدانی خود را به این اثر اضافه کرده است.
بلوکباشی کتاب وستر مارک را احیا کرد
بهرامیان نیز در بخش دیگری از این نشست به مطالعات و تحقیقات بلوکباشی در حوزه مردمشناسی اشاره کرد و افزود: او زمانی مطالعات میدانی در مردمشناسی را آغاز کرد که هنوز این کار متدوال نبود و ترجمه این کتاب نشان داد که زحمات بلوکباشی در حوزه مردمشناسی بیش از آن چیزی بوده که ما پیش از این در مقالاتشان مشاهده کردیم.
وی با بیان اینکه بلوکباشی کتاب وستر مارک را احیا کرده اضافه کرد: البته ترجمه صرف این اثر هم ساده نبوده و مملو از اصطلاحات خاص تاریخی است. از سوی دیگر تحقیقات وسترمارک در این اثر حدود 90 درصد است و جالب است که او کمتر به سنت شرقشناسی توجه کرده است. به طور مثال درباره واژه جن که در قرآن هم آمده وسترمارک تلاش نکرده که به ریشههای این واژه مراجعه کند. بنابراین دوری وسترمارک از سنت شرقشناسی نشان میدهد که او حتی به منابع تاریخی هم برای این کار مراجعه نکرده است. اگرچه تعلیقات بلوکباشی در کتاب این نقیصه را جبران کرده است.
بهرامیان با اشاره به عنوان متناقض کتاب ادامه داد: در عنوان اثر از واژه تمدن اسلامی استفاده شده در حالی که تحقیقات وسترمارک تنها منحصر به آفریقای شمالی شده است! با این وجود کتاب بسیار خواندنی است و مخاطبان میتوانند از شباهتهای موجود میان قبایل بربر و جامعه ایران شگفتزده شوند!
پاسخ به انتقادات و نکات
اما بخش پایانی این نشست به پاسخهای بلوکباشی به برخی از نکات مطرح شده اختصاص داشت. وی با اشاره به اینکه تحقیقات وسترمارک در کتاب نواقصی داشته که او سعی کرده در تعلیقات خود آنها را مرتفع کند، گفت: البته لازم به ذکر است که این کتاب، ترجمهای از درسگفتارهای وسترمارک است در حالی که نسخه اصلی این اثر شامل دو جلد کتاب است که منتشر شده و ممکن است که مطالب در آن دو جلد کاملتر باشد. وسترمارک 30 سال تحقیق میدانی کرده و از بنیانگذاران این حوزه در مردمشناسی است. او برای تحقیقاتش از منابع کتابخانهای مختلف در زبانهای گوناگون بهره برده است.
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا عناصر مثبتی هم از دوران جاهلی وارد اسلام شده گفت: مصداقهای زیادی برای این موضوع وجود دارد به طور مثال حج، مهماننوازی، ختنه کردن و ... همه از عناصری است که پیش از این نیز در میان اعراب جاهلی وجود داشت و بعدها به اسلام منتقل شد بنابراین هر فرهنگی دارای عناصر مثبت و منفی است.
نظر شما