در نشست دستاوردهای سه دوره برگزاری جشنواره خاتم و افقهای پیش رو مطرح شد:
ایجاد جبهه فرهنگی در شناخت پیامبر (ص) از اهداف جشنواره خاتم است
محسن چینیفروشان، در میزگرد جشنواره خاتم، با اشاره به اهمیت ایجاد یک جبهه فرهنگی برای معرفی و شناخت درست از پیامبر اکرم (ص)، گفت: وظیفه هر مسلمانی است که به پیامبر (ص) از نگاه معرفتی نگاه کند. البته ما هیچوقت به این شخصیت بزرگ نمیرسیم، ولی حداقل میتوانیم کمی به ایشان نزدیک شویم.
سیر برگزاری سه دوره نخست جشنواره نشان میدهد که هرچه به جلو حرکت کرده، سطح کمی و کیفی آثار نیز افزایش داشته بهطوریکه در دوره سوم 540 اثر شامل 210 اثر کودک و نوجوان به دبیرخانه جشنواره ارسال شده است.
مروری بر سه دوره جشنواره خاتم و بررسی راهکارهایی برای افزایش سطح کمی و کیفی جشنواره در دورههای بعدی، بهانه برگزاری میزگردی با حضور علیاکبر اشعری و محسن چینیفروشان، از اعضای شورای سیاستگذاری، محمدرضا سنگری، رئیس شورای علمی و طاهره ایبد، نویسنده و داور جشنواره در ایبنا شد.
کمبود منابع برای معرفی سیره پیامبر اکرم (ص)
علیاکبر اشعری: وقتی بحث جشنواره به ذهن ما خطور کرد، هدف اصلی پیریزی آن، کمبود منابع برای معرفی سیره پیامبر اکرم (ص) بود. در این سه دورهای که از جشنواره برگزار شد، به نکات دیگری هم رسیدیم. استعدادهای خیلی خوبی در جامعه وجود دارد که اگر عوامل انگیزشی بهکار گرفته شود تا این افراد بتوانند خود را نشان دهند، شاید در آینده در زمره چهرههای بزرگ و درخشان ادبیات کشور قرار گیرند. این مساله از همان دوره اول خود را نشان داد. در آن دوره، یک دختر 14 ساله از کرمان جزو برگزیدگان بود. هرچه روبه جلو پیش رفتیم، متوجه شدیم که این جشنواره فواید دیگری نیز دارد.
هرسال پس از برگزاری جشنواره، با نظر و جمعبندی شورای سیاستگذاری و شورای علمی، به چند نوآوری رسیدیم. در دوره دوم، گستره مخاطبان را نسبت به دوره اول، همه فارسیزبانان قرار دادیم و در جشنواره سوم گستره را نامحدود درنظر گرفتیم؛ چه از نظر زبان و چه از نظر دین و جغرافیا. دیدیم که در دوره سوم، هم نویسنده مسیحی داشتیم و هم از کشورهایی همچون آلمان، عراق، لبنان و افغانستان آثاری به جشنواره ارسال شد.
پس از پایان جشنواره دوم، تصمیم گرفتیم برنامههایی برای استعدادهای موجود انجام دهیم. در این زمینه دو کار نسبتا آزمایشی انجام دادیم. یک دوره کارگاه شبانهروزی برای 20 نفر از برگزیدگان دورههای اول و دوم با حضور 13 نفر از استادان ادبیات داستانی و حوزههای مرتبط، در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد که برآیند آنرا در دوره سوم مشاهده کردیم. همچنین در فضای مجازی گروهی تشکیل شد که هر چهارشنبه شب با اطلاع قبلی، یکی از داستانهای برگزیده جشنواره با شرکت علاقهمندان و یکی از استادان، به نقد گذاشته میشد؛ این گروه اکنون حدود 300 نفر عضو دارد.
نویسندگی را گسترش دهیم به افزاش سطح مطالعه کمک کردهایم
با توجه به استقبالی که در دوره سوم در خارج از مرزهای کشور از جشنواره صورت گرفت، تصمیم گرفتیم که فراخوان را برای دورههای بعد به زبانهای مختلف منتشر کنیم. همچنین جشنواره خاتم پدیده جدیدی را با خود آورد که همان کارگاه رمان خاتم است که در این زمینه در پایان سال 96، کارگاهی چند روزه در جزیره کیش برگزار شد و در ادامه نیز در دفتر نشر فرهنگ اسلامی، رمان خاتم ساختار مشخصی پیدا کرده است.
برپایی این جشنواره در مجموع برکات زیادی داشت. این جشنواره اثرات غیرمستقیمی نیز داشته که از جمله آن تاثیر بر افزایش سطح مطالعه است. به این معنی که اگر ما بتوانیم نویسندگی را گسترش دهیم به افزاش سطح مطالعه هم کمک کردهایم. خوشبختانه پختگی بیشتر آثار در هر دوره نسبت به دور قبل، محسوس بود که شاید یکی از دلایل آن برگزاری کارگاهها و جلسات نقد باشد. در سه دوره حدود یکهزار و 500 نفر درگیر نوشتن شدند که تنها درصد کمی از شرکتکنندگان تکراری بودهاند.
قرآن و حضرت محمد (ص)، مایه وحدت همه مسلمانان هستند
محسن چینیفروشان: نکتهای برای شخص من جالب بود این است که فراتر از جشنواره، چقدر ظرفیت در کشور وجود دارد که از آن غفلت میکنیم. اگر به این ظرفیتها توجه شود، بروز و ظهور پیدا میکنند. یک جشنواره کوچک، از دفتر نشر فرهنگ اسلامی بهعنوان یک موسسه غیرانتفاعی و خصوصی مطرح و کلید خورد. اگر تبلیغات بیشتری انجام شود، قطعا شاهد پربارتر شدن جشنواره خواهیم بود. این نشان میدهد که ما به همه زمینههای فرهنگی و بهویژه نسل جوان باید توجه داشته باشیم، چراکه جوانان نه تنها در ایران بلکه در همه دنیا مشتاق ظهور و بروز هستند.
درباره ماهیت جشنواره باید گفت که خود پیامبر اکرم (ص)، محور وحدت جامعه اسلامی است و در واقع قرآن و حضرت محمد (ص)، مایه وحدت همه مسلمانان هستند. پیامبر (ص) نه تنها در بین مذاهب اسلامی، بلکه در همه مکاتب دینی میتواند این محوریت را داشته باشد.
اما نکته مهمتر اینکه، شخصیت پیامبر (ص) چه در داخل و چه در خارج از کشور، مظلوم است. درباره این مظلومیت در داخل کشور بررسیهایی انجام دادم که براساس آن تمامی کتابهای مستقلی که به زبان فارسی درباره پیامبر (ص) نوشته شده، حدود 150 تا 200 عنوان میشود. البته شاید در بسیاری آثار دیگر، بخشهایی درباره پیامبر (ص) و بعثت وجود داشته باشد، در حالیکه بهعنوان مثال درباره امام حسین (ع) حدود یکهزار عنوان کتاب نوشته شده، هرچند با توجه به جایگاه والا و عظمت کاری که اباعبدالله (ع) انجام داده، این تعداد باز هم کم است. ولی در عینحال، همه ائمه بزرگوار و اهل بیت (ع)، ریزهخوار سفره پیامبر (ص) هستند و به قولی: «این همه آوازهها از شَه بود». اگر درباره پیامبر (ص) از همه و حتی مذهبیها پرسشهایی شود، اطلاعات کمی وجود دارد که بیشتر تکراری است. یا حتی در حوزه حدیث هم، حدیثهایی که مستقیم از ایشان روایت شده باشد، کم بوده و بیشتر از دیگر ائمه حدیثهایی از پیامبر (ص) نقل شده است.
نگاه به پیامبر (ص) به مفهوم «بما هو حقه»
برخورد با وقایع و شخصیتهای تاریخی و مصلحان و بزرگان، همواره متفاوت است. داعش پیامبر (ص) را به روش خود معرفی میکند و مستشرقین و علمای مسلمان نیز از دیدگاه خود به معرفی پیامبر (ص) میپردازند و لذا مخالفان هم بر همان اساس، مخالفت خود را ابراز میکنند. ولی اینکه این شخصیت بزرگوار «بما هو حقه» که بوده و پیامش چه بود، کمتر مدنظر قرار گرفته است. گاهی خطر درباره پیامبر (ص) و اسلام گاهی بسیار زیاد میشود، مانند سوزاندن قرآن و کشیدن کاریکاتور پیامبر(ص) و یا گاهی این خطر به شکل داعش بروز پیدا میکند. فکر می کنم وظیفه هر مسلمانی است که به پیامبر (ص) از نگاه معرفتی نگاه کند. البته ما هیچوقت به این شخصیت بزرگ نمیرسیم، ولی حداقل میتوانیم کمی به ایشان نزدیک شویم.
ایجاد یک جبهه فرهنگی در این زمینه، مساله بسیار مهمی است که بحثی بینالمللی و بینالمذاهبی است. بحث دیگر اینکه، ما برای شیوه زندگی خود، به رفتار و کردار و کلام آن بزرگوار نیاز داریم. صحبت از سبک زندگی میکنیم؛ این سبک زندگی از پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) میآید. حضرت محمد (ص)، زندگی پرنشیب و فرازی داشته که هرسال از آن آبستن اتفاقات مختلفی بوده است. پیامبر (ص) ذیوجوه بودند و نباید گمان کنیم که ایشان فقط مهربانی یا فقط خشونت داشته است، بلکه هرکدام از این موارد در جای خود بروز میکرد. تصمیمات پیامبر (ص) در لحظات مختلف چه قبل و چه پس از بعثت و مواجهاتی که با مسلمانان و غیرمسلمانان داشته، ابعاد و زوایای بسیار زیادی دارد. مجموعه این مباحث باعث شد که این جشنواره شکل بگیرد.
من فکر میکنم این رویداد، یک رزق و روزی است که خداوند در دامن هرکس که در این حرکت فعالیتی میکند، نهاده است. برکات جشنواره را در سه دورهای که برگزار شد، دیدیم. این حداقل کاری بود که در برابر این شخصیت بزرگوار میتوانستم انجام دهیم.
پررنگ شدن وجه اسوهای پیامبر (ص) در جشنواره خاتم
محمدرضا سنگری: از دفتر نشر فرهنگ اسلامی باید تشکر کرد که تکاپویی ایجاد کرد تا پیامبر (ص) برای مردم، مساله شود و وجه اسوهای و الگویی وجود پیامبر (ص) بیشتر و بهتر شناخته شود. این کار از لحاظ ارزشی، وزن بالایی دارد.
جشنواره خاتم چند موضوع را با خود همراه کرد. نخست اینکه، پیامبر (ص) آنهم بین مجموعهای از داستاننویسان مطرح شده است. ادبیات داستانی، روزبهروز در حال تبدیل شدن به اصلیترین گونه ادبی ما است. اگر از رسانه سنتی شعر عبور کنیم و رسانه دوم خاطرهنگاری که بهویژه در عصر دفاع مقدس و پس از آن شاخص شد، امروز به تدریج ادبیات داستانی به همان صورت که در جهان حرف اول را میزند، در کشور ما هم در حال اوجگیری است و توجه بیشتر داستاننویسان ما به این موضوع جلب شده است.
در سالی که مقام معظم رهبری با عنوان سال پیامبر اعظم (ص) نامگذاری کردند، تعدادی اثر در این زمینه خلق شد و بعد از آن با نوعی خشکسالی در این حوزه روبهرو شدیم. براساس بررسی که انجام دادم، خوشبختانه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان کارهایی برای پیامبر (ص) انجام شد. در این حوزه 135 و در حوزه بزرگسال 138 اثر در این زمینه تولید شده است. موضوع پیامبر (ص) در برخی از ناشران حوزه کودک و نوجوان، مطرح شده که این آثار شامل مجموعه داستان و یا پرداختن به برخی از مقولههای زندگی پیامبر (ص) میشود. اگر در مجموع کارهایی را که درباره حضرت محمد (ص) صورت گرفته با کارهایی درباره برخی دیگر از شخصیتهای دینیمان انجام شده، مقایسه کنیم، میبینیم که خیلی کم به موضوع پیامبر (ص) پرداخته شده است.
جشنواره خاتم اتفاق مبارکی است که این زمینه را تقویت میکند. حتی «نهجالفصاحه» که مجموعه سخنان پیامبر (ص) است، خیلی کمتر از کتابهای دیگر به چاپ رسیده است. شاید در ادامه راه، یکی از کارهایی که میتوان در کنار جشنواره خاتم به آن پرداخت، انتشار چاپ مناسب و پیراستهای از این کتاب شریف است، چراکه بخش مهمی از آثار جشنواره خاتم، مبتنی بر روایات پیامبر (ص) بوده است.
موضوع دیگری که خوشبختانه در روند جشنواره در سه دوره میبینیم، این است که وجه اسوهای پیامبر (ص) در حال پررنگتر شدن است. خداوند در آیه 21 سوره احزاب: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً» میخواهد که نگاه ما به پیامبر (ص) اینگونه باشد. خداوند میخواهد پیامبر (ص) را برای زیست، سلوک و رفتار خودمان الگو قرار دهیم.
نکته سومی که در سیر سهساله جشنواره دیدم، این است که غلبه با داستانهای امروزین میشود. داستاننویسان از سوژهها و ایدههای امروزی، استفاده میکنند. در این زمینه آماری نسبی را استخراج کردم که مثلا در سال نخست، تقریبا 80 درصد آثار تاریخی بود، در سال دوم کاهش پیدا کرد و در دوره سوم تنها حدود 35 درصد آثار تاریخی بودند. این بسیار ارزشمند است و نشاندهنده جستجوی پیامبر (ص) در لحظه و امروز است و اینکه با پیامبر (ص) چگونه میتوانیم زندگی کنیم.
در اختتامیه دوره سوم بیان کردم که چهارگونه نگاه میتوان به پیامبر (ص) داشت؛ یک نگاه مناسبتی بوده (بعثت، ولادت و رحلت و ..)، نگاه دوم تقابلی و انفعالی است که در تقابل و واکنش به اتفاقاتی که در دنیا برعلیه پیامبر (ص) صورت میگیرد مانند جریان داعش، کارهایی انجام دهیم. نگاه دیگر، تاریخی و جستجوی پیامبر (ص) در تاریخ است و نگاه چهارم، نگاه اسوهای است که امروز پیامبر (ص) را بیابیم و با ایشان زندگی کنیم. تلاش و تکاپوی ارزشمند جشنواره خاتم در این راستا است.
تنوع ایدهها در داستانهای دوره سوم جشنواره
نکته مهم دیگر در ارتباط با جشنواره، این بوده که حتی داستانهایی که وجه تاریخی هم داشتند، به مرور عمق بیشتری پیدا کردهاند. اینطور نبوده که روی یک شنیده تاریخی بازآفرینی اندکی صورت دهند یا کمی به یک واقعه تاریخی رنگ و لعاب داستانی بدهند، بلکه مشخص شد که داستاننویسان به سراغ مطالعه تایخ رفتهاند و در این زمینه منابعی نیز تهیه یا معرفی شد.
موضوع دیگر مربوط به تقویت ساختار داستانی است. یعنی داستانها واقع داستان شدند و میتوان به تعدادی که در دوره سوم بهعنوان برگزیده معرفی شدند، این عنوان را داد. از نظر ارزش محتوایی و نوع پرداختن به زندگی پیامبر (ص) میتوانیم بگوییم در این دوره، داستانها ساختار منسجمی پیدا کردند. تنوع ایدهها در داستانها خیلی قابلتوجه است.
ویژگی دیگر جشنواره خاتم این بود که نسلهای چندگانه به میدان آمدند. در مجموع این آثار، هم داستاننویسان نامور و شناخته شده را دیدیم و هم چهرههای کاملا ناشناخته که برخی از همین چهرههای ناشناخته آنقدر آثارشان خوب بود که به نوعی به چهرههای شاخص تنه زدند. در دوره گذشته داستان یک نوجوان 16 ساله از اثر یک داستاننویس حرفهای و شناخته شده سطح بالاتری داشت و ما را در دوراهی قرار داده بود که چه کنیم.
یک نکته جالب برای من، حضور بیشتر بانوان داستاننویس نسبت به آقایان بود و بخش عمده برگزیدگان هم در دوره سوم، بانوان بودند. موضوع دیگر، دخیل شدن ملتهای دیگر در جشنواره خاتم بود و از کشورهایی همچون آلمان، عراق، لبنان، سوریه و افغانستان و حتی بانویی مسیحی در جشنواره شرکت کرده بودند. یکی از شاخصههای مهم جشنواره نیز این بوده که لایههای پیدا و پنهان زیست و سلوک پیامبر (ص) معرفی شد که در کارهای قبلی دیده نمیشد. نکته دیگر مربوط به افزایش سطح کمی آثار است.
پرهیز از نگاه کلیشهای، چارچوبدار و شعاری در آثار دینی
طاهره ایبد: اتفاقی که باعث شد مردم را هم جنگزده و هم دینزده کند، آثاری هستند که یا خلق نشدهاند یا خوب خلق نشدهاند. وقتی با یک نگاه کلیشهای، چارچوبدار و شعاری سراغ مقولههایی مثل دین و جنگ رفتهایم، در کنار سیاستهای نادرست، حاصل این شد که امروز این موضوع برای کسانی که هویت ملی و دینی دارند، دغدغه شده است. اعتقاد شخصی من این است که دنیا از بزرگسالان ناامید شده و این واقعیتی که در سطح جهان میبینیم. اگر قرار است اتفاقی بیافتد، در حوزه کودک و نوجوان است که باید برای آن فکری کرد تا 10 یا 20 سال بعد حاصل آنرا ببینیم.
بخشی از آثاری که این سالها در جامعه تولید شده، آثار سفارشی بودند. همچنین یک نکته مهم اینکه معلمان و مدیران و مسئولان مدارس تا میتوانند حجم و تعداد کتابهای مذهبی را در مراکز آموزشی افزایش میدهند، ولی اینکه چه محتوایی دارد، بسیار مهمتر است. کتابسازیها به دلایل مختلف فروش خوبی دارند و از سوی ناشر و مخاطب مورد استقبال قرار میگیرد، ولی اینکه با دغدغه سراغ چیزی رفتن، موضوع متفاوتی است. بحث پیامبر (ص) در حوزه دین واقعا ویژه و متفاوت است و آثاری که مستقیم به حضرت محمد (ص) میپردازند در مقایسه با برخی دیگر از موضوعات بسیار اندک است، در حالیکه پیامبر (ص)،حلقه اتصال خدا و جامعه است که تا حدودی نادیده گرفته شده است.
در داوری آثار جشنواره خاتم، اینطور بهنظر میرسد که انگار نویسندگان آثار دنبال آن نگاه هویتی هستند که جای آن خالی بوده است. شاید این نگاه هنوز در آثار جشنواره دیده نشده باشد، ولی همینکه این دغدغه در جامعه ایجاد شود که بهعنوان یک مسلمان دنبال هویت خود باشند، ارزشمند است. بهعنوان یک مسلمان که دارای ایدئولوژی و باوری است، چقدر با شناخت سراغ دینمان رفتهایم. جامعه مسلمان متاسفانه نسبت به پیامبر (ص) غافل مانده است.
درباره آثار جشنواره خاتم باید گفت که گاهی ما از بُعد تاریخ وارد میشویم، تاریخی که با خلاقیت و فانتزی به معنی واقعی ساختار داستانی پیدا میکند. براساس یک بخش یا اتفاق یا یک روایت مستند تاریخی، داستان نوشته میشود. اینگونه داستان در بخش کودک و نوجوان، چون وجه داستانی غالب است، پرسشگری را در پی دارد و سوالی در ذهن مخاطب ایجاد میشود و خودش دنبال بقیه ماجرا برود و دنبال هویت بگردد.
در برخی آثار نیز ویژگی پیامبر (ص) بهعنوان مضمون دیده شده و این موضوع وارد داستان میشود که میتواند داستان امروزی یا برشی از تاریخ باشد. شاید در مسیحیت این اندازه تفاوت نگاه و تضاد نبینیم که یکجا پیامبر (ص) را بهعنوان کسی که به لحاظ منش و سیرت و کردار، اسوه اخلاق است، ولی از یک طرف تندروها تصویر دیگری از حضرت محمد (ص) ارائه میکنند. این مسئولیت ما را سنگینتر میکند. باید نشان داد آن پیامبری که از آن حرف میزنیم، چگونه انسانی بوده است. اعتقاد من این است که در آثار دینی تا جایی که ممکن است باید پیامبر (ص) را زمینی کرد. همیشه تصویری که به بچهها دادهایم، شخصیتهای اسطورهای فرازمینی بوده که معصوم به دنیا آمده و از قبل انتخاب شدهاند و خیلی دور از دسترس هستند و میتوانیم پیامبر (ص) را بهعنوان یک خورشیدی که آن بالا میتابد ببینیم و نمیتوانیم به آن نزدیک شویم، در حالیکه اگر پیامبر شدند به این دلیل نبوده که خداوند آنها را از قبل معصوم خلق کرده، بلکه به علم و آگاهی خداوند برمیگردد که میدانست اینها چه شیوهای برای زندگی انتخاب میکنند.
در رمان «چهل پنجره» که برای زندگی امام رضا (ع) نوشتم به ناشر گفتم که میخواهم تمام معجزات امام رضا (ع) را از داستان حذف کنم. آنقدر در کتابها ائمه (ع) از مردم دور هستند که مخاطب میگوید آنها که معصوم بودند، ولی اگر در زندگی زمینی آنها نگاه میکند میبیند که همان رنجها یا شاید بیشتر از آن را هم در زندگی داشتهاند ولی شیوه برخورد آنها متفاوت است. درباره پیامبر (ص) دیدیم که جاهای خالی، خیلی بیشتر از برخی ائمه دیگر است و یا مثلا «نهجالبلاغه» خیلی کمتر از «نهجالبلاغه» یا «صحیفه سجادیه» خوانده میشود.
ورود فانتزی به اثر دینی
در داوری 210 اثری که به دوره سوم جشنواره خاتم در بخش کودک و نوجوان ارسال شد، واقعیت این است که شگفتزده شدم. چند صفحه اول یک داستان نشان میدهد که اثر چه کیفیت دارد و آیا انسان تمایل پیدا میکند ادامهآنرا هم بخواند یا نه. من هر 210 اثر را خواندم و یک امتیاز تقریبی به هریک دادم و دوباره برگشتم و از ابتدا تمام آثار را خواندم تا براساس شاخصها از بین آنها انتخاب کنم. مواجهه با چنین آثاری در حوزه دین از نویسندگانی که شاید خیلی از آنها شناخته شده و یا اصلا نویسنده نبودند، انسان را شگفت زده میکند.
ورود فانتزی به اثر دینی، یکی از مواردی بود که در آثار جشنواره برایم جالب بود. البته در زمینه ساختار و مهندسی داستان ضعفهایی وجود داشت. میتوان با برگزاری کارگاههایی، ساختار داستانی این آثار را اصلاح کرد. اما همین که نویسنده با نگاه فانتزی به سراغ چنین مقولهای میآید که همیشه خطقرمز داشته، مهم است. وقتی وارد داستان میشویم بتوانیم ایده خلاقانه و فانتزی را درست بهکار ببریم، ارزشمند است. خلاقیت از نوع دسته اول آن در آثار جشنواره دیده میشد. واقعا زبان کودکانه بچهها جالب توجه بود. کودکی که «غار حرا» را شخصیت اصلی داستان خود قرار داده و با وجود ایراداتی در ساختار داستانی، حرف دلش را به زبان کودکانه بیان کرده بود. یک شیء مانند «غار حرا» را درست شخصیت کردن، بهنظرم اتفاق تازه و خوبی بود که در این آثار دیده میشد.
نکته دیگر اینکه، چیزی که واقعا جای خالی آن در آثار جشنواره خیلی دیده میشد این بوده که ما با یک کلیشه، یک چارچوب و یک شخصیت تعریف شده از قبل در آثار دینی روبهرو هستیم. اما اینکه کسی چارچوب را بشکند و برای شکستن آن از شخصیت دیگری استفاده کند، نشان میدهد که چقدر رگههای قوی داستاننویسی وجود دارد که میتوان در آثار دینی از آن استفاده کرد. واقعا بخش قوی کارها، شخصیتپردازی بود. شخصیتپردازی بسیار قوی در این داستانها اتفاق افتاده بود. بسیاری آثار را که میخواندیم، عناصر داستان مانند تاروپود فرش درهم تنیده شده بود و آخر داستان تازه متوجه میشدیم که درباره پیامبر (ص) بود. بارت میگوید که مضمون، یک جمله در روایت نیست، جمله جملهِ روایت است که در انتها مضمون را به خواننده ارائه میکند و واقعا در برخی آثار این اتفاق رخ داده بود. البته اشکالاتی هم وجود داشت که اگر قرار است چاپ شوند باید این اشکالات را مرتفع کرد.
در حوزه کودک و نوجوان جشنواره خاتم، تعداد انگشت شماری از آثار نویسندگان شاخص وجود داشت و بخشی هم متعلق به افرادی بود که هنوز نمیتوان به آنها نویسنده گفت.
اهدای جایزه به کارهای ویژه دانشآموزی
اشعری: در آخرین جلسه هیات علمی جشنواره این بحث مطرح شد که بجای بخش کودک و نوجوان و بخش بزرگسال، نویسنده کودک و نویسنده بزرگسال را انتخاب کنیم. تا این لحظه قرارمان این است که از بین دانشآموزان و نوجوانانی که وارد این عرصه میشوند، اگر کار ویژهای داشتند، به این آثار جایزه ویژهای بدهیم و فعلا تغییری در ساختار کلی جشنواره اعمال نکنیم.
برکت نام پیامبر (ص)، راهها را باز میکند
چینیفروشان: معتقدم که در بخشهای کودک و نوجوان و بزرگسال جشنواره، نویسندگان حرفهای و غیرحرفهای را از هم تفکیک نکنیم. اول اینکه شاید با اینکار اجحافی صورت گیرد و دوم اینکه ما تعریف درستی از حرفهای و غیرحرفهای نداریم. این تفکیک برچه اساس باید صورت گیرد؛ تعداد کتاب یا قوت قلم. همچنین توجه به کودکان و نوجوانانی که دست به قلم گرفته و در این زمینه آثاری خلق میکنند، به ایجاد بخش جدید نمیانجامد به این دلیل که مشکلات فراوانی دارد. اما اینکه توجه خاصی به این موضوع داشته باشیم، نیاز به بررسی دارد که باید راههای مناسب را پیدا کرد.
درباره افق جشنواره و گسترش شاخههای آن و تبدیل شدن به یک جشن ملی نیز ذکر این موضوع ضروری است که افقی خاصی برای آینده جشنواره مدنظرم نیست و در این سه دوره مشخص شد که برکت نام پیامبر (ص)، خیلی از راههایی را تصور نمیکردیم باز کرد. ما به رمان خاتم جدی فکر نکرده بودیم، ولی راه باز شد و در حال شکلگیری است. درباره کارگاههای داستان کوتاه هم همین اتفاق افتد.
در آینده ممکن است نمایشنامه، فیلم کوتاه، فیلم بلند، موسیقی، هنرهای تجسمی و پژوهش وارد جشنواره شوند، ولی نباید در این زمینه عجله کرد، چون عجله باعث روزمرگی میشود. امیدواریم با مدد پیامبر (ص) آیندگان این راه را بهتر ادامه دهند. اما یکی از مواردی درباره آن بحث شده، ترجمه برخی از داستانها به زبانهای پرمخاطب همچون انگلیسی، عربی، روسی یا فرانسوی است. امسال امیدواریم بتوانیم یک دو مورد را انجام دهیم، اما اینکه چطور عرضه شود، بحث بعدی است. کار ترجمه اگر به خوبی ادامه پیدا کند میتواند مجموعه خوبی برای معرفی شخصیت پیامبر (ص) باشد. بحث دیگر، بینالمللی شدن جشنواره است که از طریق فراخوان یا دیگر روشها امکانپذیر است.
از برکات جشنواره خاتم این است که حاصل جشنواره در دوره نخست یک کتاب بود، در دوره دوم، سه کتاب و در این دوره با توجه به کیفیت آثار، تعداد بیشتر خواهد شد. در چشمانداز اولیه دیده شده که هرچقدر راه باز باشد جلو برویم و هیچ دغدغهای هم از لحاظ مادی و غیره وجود ندارد.
علما و حوزههای علمیه باید به این حرکت کمک کنند. یکی از مسائل امروز، کمبود منابع مطالعاتی میانی است. یا کارها آنقدر سنگین هستند که برخی دانش نزدیک شدن به آنها را ندارند یا آنقدر سبک و سطح پایین که قابل استفده نیستند. تعدادی منابع میانی در زمینه پیامبر (ص) باید تالیف شود. البته آثاری در این زمینه وجود دارد ولی کافی نیست.
اهالی و بزرگان دین قصهگو بودند
سنگری: اینکه آیا در آثار دینی میتوان ضمن بهرهگیری از سنت روایی گذشته و میراث گذشتگان (نه به معنی تقلید از روش آنها و کپی و تکرار) خوانش امروزی داشت و به نوعی این دو را تلفیق کرد، کاملا فنی و به حوزه اعتقادات برمیگردد و نکتههای تفسیری و کلامی و تاریخی دارد. اگر خلاصه بگویم این است که در فضای دین چند راه که در خلق اثر میتواند تاثیرگذار باشد، فراروی انسان قرار دارد.
یک حوزه، تاویل است که فضای کاملا بازی را در اختیار قرار میدهد. مثلا وقتی یک عارف قصه یوسف (ع) را مطرح میکند، میخواهد بگوید اگر تمام روزنههای نفست را بستی، میتوانی به یوسف برسی. یعنی مسالهای که وجه بیرونی دارد، یک وجه ذوقی و تاویلی به خود میگیرد. از اینگونه در قرآن بسیار زیاد داریم.
نکته دیگر اینکه اگر خداوند از روش روایی استفاده کرده و قرار است ما هم رنگ خدا بگیریم، چرا از چنین ظرفیتی استفاده نکنیم. قرآن 264 قصه دارد. من میگویم خداوند پیامش را با قصه مثل بیان کرده است. حتی برخی سورههای قرآن با داستان شروع میشوند. خود خداوند قصهگو است. بحث «چه شد» و روایت ما را تحریک میکند. یعنی بجای اینکه یک موضوع عقلی را طرح کنیم که مخاطب زود خسته شود، آن موضوع را در یک ساختار روایی طرح میکنیم تا مخاطب را جذب کند.
نکته سوم این است که خود اهالی و بزرگان دین از پیامبر تا بعد، قصهگو بودند. اگر روزی قصههایی را که ائمه گفتهاند جمعآوری کنیم، مطمئنم خود اهالی دین به بهت میرسند. امام صادق (ع) داستانهای نمادین بسیاری گفتهاند که ساختار فوقالعاده دارند یا پیامبر (ص) به دفعات قصه گفته است.
ما خیلی خودمان را اسیر تعریف چارچوبهای داستان از غرب کردهایم. آیا نمیتوانیم خودمان تعریف دیگری از داستان مطرح کنیم. حتی اصطلاحاتی برای داستان، در قلمرو باورهای ما وجود دارد، چرا از آنها استفاده و بهرهگیری نمیکنیم. اگر این مباحث مطرح شود، یک چشمانداز کاملا تازه فراروی داستاننویسی ایران و حتی جهان میتوان باز کرد.
نگاهی به آنسوی حوادث تاریخ برای کشف افقهای تازه
نکته بعدی این است که تاریخ درباره برخی حوادث سکوت دارد. جایی که سکوت وجود دارد، ما میتوانیم حرف بزنیم. خودم در زمینه تاریخ عاشورا اینکار را انجام دادهام. هر بخش از تاریخ عاشورا که سکوت داشت را سعی کردم گویا کنم.
مساله بعدی این است که اگر پرسپکتیو یا آنسوی حوادث را بکاویم، زمینههای بسیاری برای داستان فراهم میشود. مثلا شخصیت دادن به «غار حرا». مگر در عصر پیامبر (ص)، گاهی پدیدهها و اشیاء از سوی ایشان به گواهی گرفته میشدند یا مثلا وقتی پیامبر (ص) از کوه بازمیگشتند، سنگها به ایشان سلام میدادند. جان دادن به اشیاء و پدیدهها، یعنی پیدا کردن زوایای دید جدید. به اندازه بینهایت در این زمینه فرصت وجود دارد. امکان زایش در رفتار پیامبر (ص) وجود دارد؛ یعنی هرچه بیشتر و عمیقتر مطالعه کنیم، به تازههای بیشتری میرسیم. چون ایشان آخرین پیامبر بود، خداوند درباره وجود مبارک ایشان همه کار کرد. معجزه آخرین پیامبر کتاب است؛ کتابی که زایش دارد. روایتی از حضرت موسی بن جعفر (ع) وجود دارد به این مضمون که هرکس فقط یک آیه از قرآن را یاد بگیرد، برای او بس است.
همچنین درباره افزودن شاخههای جدید به جشنواره خاتم نیز معتقدم اینکه فعلا روی یک شاخه (داستان کوتاه) در جشنواره خاتم متمرکز شویم، خیلی مهم است. ابتدا اجازه دهیم این حوزه عمیق شود، چون اگر کمی فضا را بازتر کنیم، باید توانمان را هم تقسیم کنیم. فعلا داستان کوتاه و شاید رمان را پیش ببریم. اما میتوان با افراد توانا (اعم از چهرههای شاخص یا استعدادهای نوشکفته) وارد گفتوگو شد و زمینه را برای نگارش فراهم و یک جریان بزرگ را رقم بزنیم. اجازه دهیم این داستان کوتاه با تداورم و عمیقتر شدن، به سرمایهای برای کارهای دیگر تبدیل شود. یقین دارم در آینده حاصل جشنواره خاتم، میتواند در اختیار اهالی سینما برای خلق آثار قرار گیرد.
نظر شما