بن لوری به سبک پراکنده و فروکاسته مینویسد. او میگوید: «انتخاب من از همان ابتدا حذف جزئیات فرعی و زائد بود وهرچیزی که از بار و فشار عاطفی داستان کم میکند. در تلاش بودم که روی شخصیت و صرفا یک درگیری عاطفی تاکید کنم. نام شخصیت، صفات و علائم سجاوندی نظیر علامت نقل قول از جمله حذفیات من بود.»
این دومین مجموعه داستان از بن لوری است که در ایران و در نشر افق منتشر میشود. بن لوری نسخه اولیه این مجموعه را پیش از انتشار از طریق کارگزارش دراختیار مترجم ایرانی آثارش گذاشته است و بنابرگفته مترجم این نسخه را چندین بار با صلاحدید ویراستارش حک و اصلاح کرده است تا مجموعهای شود که هم اکنون منتشر شده است.
اسدالله امرایی در پیشگفتار این کتاب در شرح دنیای داستانی بن لوری مینویسد: «داستانهای خیال و وهم همه عناصر تخیل را به خدمت میگیرند تا داستانی باورپذیر به خواننده ارائه کنند، داستانی که در عین باورپذیری، خیالات خواننده را به پرواز در میآورد و او را به دنیایی میکشاند که هرچند خود میداند خیال است، باورش میکند و حاضر نیست آن را نپذیرد. این نوع داستان به قانون زندگی پابند نیست، به همین علت هم هر امر غیرممکنی را ممکن میکند. نویسنده قانون خود را در این جغرافیا حاکم میکند و شخصیتهایش آن را رعایت میکنند، خواننده هم که آنها را پذیرفته از حدی که نویسنده اعمال میکند دور نمیشود. نویسنده داستانهای خیالی جایی موفق میشود حقیقت عاطفی را درست ارائه کند و به شخصیتها و حوادث داستان رنگ حقیقت بزند. صحنه آماده میشود و داستان از پی میآید ـ داستانی معمولا کوتاه با پیرنگی غیرقابل پیشبینی. گاه اوضاع بدتر میشود گاه برعکس. بعضی از داستانها هراسهای کودکی را بیدار میکنند و بقیه شیفتگیهای پر از خردهشیشههای بزرگسالی را. طنز یا چرخش ناگهانی لفظ در داستان بهنرمی رقم میخورد. زبان به شکلی فریبنده ساده است؛ داستان افسانهها و تمثیلها نه، پایانی غیرمنتظره دارند ـ حیرتانگیز و در عین حال متناقضنما. بن لوری میگوید:آخر داستان باید مثل زایمان باشد، دردناک و امیدوارانه؛ ترسناک، اما بیهیچ راه گریزی.»
امرایی در معرفی بن لوری مینویسد: «بن لوری نویسنده آمریکایی متولد 11 ژوئیه 1971 است. نخستین داستانهای کوتاهش توجه خوانندگان و منتقدان را جلب کرد و تکداستانهایش در مجموعه بهترین داستانهای کوتاه سال آمریکا جا گرفت. اولین مجموعه داستان مستقل او به نام داستانهایی برای شب چندتایی هم برای روز در ژوئیه 2011 در انتشارات پنگوئن منتشر شد که آرزوی هر نویسنده جوانی است، داستانهایی که در مرز خیال و واقعیت سیر میکنند. او از زمانی مطرح شدن این داستانها در ایران هم مثل کشور خودش با اقبال روبهرو شد. مهمترین ویژگی داستانهای بنلوری بیزمان و بیمکان بودن است؛ داستانهایش هرجایی اتفاق میافتند و هیچجا. شخصیتها مانند بیشتر افسانهها و حکایات کلاسیک عامیانه، بیناماند و عنصر خواب در اغلب آنها مهم است.»
مترجم در تحلیل داستانهای مجموعه دوم بن لوری مینویسد: «دراین داستانهای هرچند مدرن با مؤلفههای دشوار با عنصری دیگر مواجه میشویم، به حکایات و افسانههیا عامیانه تن میزنند و به حرف آمدن و حضور حیوانات در این داستانها بهوفور به چشم میآید، اما همانها هم از قواعد داستان خارج نمیشوند. بن لوری از هیچ فرصتی برای بهرهبردن از حکایات و افسانههای کهن فروگذار نکرده است. او نویسندهای شبنویس بود هرچند حالا دیگر چنین نیست. شب برای او گستره خالی ساعتهایی نبود که کش میآمد تا به آخر برسد، بلکه مکانی بود که در آن پا میگذاشت تا کل دنیاهای درونش را کشف کند. بعد از تاریکی، خواربارفروشیها خالی و خیابان ساکت و خلوت است. شهرِ شب شهری است که بنلوری از میان آینه میبیند و به قول او بهترین زمان برای نوشتن است، نوشتن داستانهایی بسیار خیالانگیز و در عین حال آشنا، انگار که در رؤیایی شکل گرفتهاند. بیشتر داستانهای بن لوری در زمان حال اتفاق میافتند.»
آدمهای داستانهای بن لوری مفهومی رهاتر از معمول دارند. گاهی ماهی مرکبی عاشق است یا دودویی به دنبال هویت، اما دغدغهها و درگیریهایی که این قهرمانان غیرعادی را میجنباند کاملا محسوس است: کشش و کوشش و احساس تعلق، ارتباط و شکست. همه هم احساس آشنای دویدن در جستوجوی هویت، رسیدن و گاه بازماندن. تخیلی بینظیر دارد و در جایی به قراردادش با پنگوئن اشاره میکند و طوری حرف میزند که انگار دستهای از این پرندگان قطبی سرمیزهای تحریری در منهتن نیویورک نشستهاند و داستانهای دستنویس او را بررسی میکنند.»
امرایی در بخشی دیگر از پیشگفتار کتاب درباره بن لوری مینویسد: «کتاب مورد علاقهاش افسانه ازوپ بود. داستانهای بن لوری گاهی وامدار ازوپ است داستانهایی که خواننده میداند واقعیت ندارند، اما چنان زیبا روایت میشوند که آدم حیفش میآید باورشان نکند. نسخه قلماندازش بیست دقیقه بیشتر طول نمیکشد، اما حک و اصلاحهایش گاهی دهسال طول کشیده. داستان مرگ و بانو یکی از همین داستانهاست که کلش پنجصفحه است، اما ده سال طول کشیده تا آن چیزی از کار درآید که نویسنده را راضی میکند و داستان دیگری را که هنوز تمام نکرده هشتاد بار نسخه اولیهاش را زیر و روکرده است.
بن لوری نخستین داستان کوتاهش را در سی و چهارسالگی نوشت. آن وقتها در کلاس داستاننویسی در یک کتابفروشی ثبتنام کرده بود، هر چند دست به نوشتن داشت، از هاروارد فارغالتحصیل شده بود و فیلمنامه مینوشت. داستانهایی برای شب و چندتایی هم برای روز با آن لحظه تاریک روشنای غروب یا سحر قابل تفکیک است، اما در داستانهای سقوط و پرواز مشخص کردن مرزها کار چندان آسنای به نظر نمیرسد. برای ما حجاب واقعیت و خیال شاید نازک شود، اما بنلوری از آن میگذرد و از خاصیت اُسمُزی آن بهره میگیرد. مضامین و تصاویر در کتاب حاضر بارها رخ مینمایند. اژدها و هیولا دوست کودکان میشوند، چاقویی در اوج داستان از آستینی بیرون میآید و شمشیر در داستانی دیگر. بسیاری از داستانها به خنده و شوخی میانجامند. در داستان هیولا، هیولایی با پسر بچه در کمد بازیگوشی میکنند و عصری مینشینند و برای همه دنیا اسم میگذارند. داستانهای بن لوری به مرگ و زندگی یکسان مینگرند، چه او مرگ را بخشی جداییناپذیر از زندگی میداند.»
کتاب «داستانهای سقوط و پرواز» نوشته بِن لوری با ترجمه اسدالله امرایی در 208 صفحه با تیراژ 1100 نسخه به بهای 19هزار تومان از سوی نشر افق وارد بازار کتاب شد.
نظرات