عباسعلی براتیپور معتقد است که مسئولان اجرای جلسه شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب باید شاعران را آزاد بگذارند تا شعرها یک سویه نباشد و توسط مقام معظم رهبری نقد شود. براتیپور میگوید که رهبری یک نابغه ادبی و صاحب نظر است و شاعران باید از این فرصت استفاده کنند تا کارهایشان نقد شود.
شما سالها مسئولیت اجرای جلسات شعرخوانی مقام معظم رهبری را برعهده داشتهاید. از این جلسات برای مخاطبان ایبنا بگویید.
به اعتقاد من جلسه شعرخوانی سالانه مقام معظم رهبری از جلسات مهم شعری کشور است که سالانه شاهد برگزاری آن در ماه مبارک رمضان هستیم. من حدود 13 سال مسئولیت اجرای این نشست را برعهده داشتم و خاطرات بسیار شیرینی از آن روزها به یاد دارم. به خاطرم هست که در آن سالها به دلیل تعاملی که با شاعران جوان و پیشکسوت داشتم، شاعران با دیدگاهها و تفکرات مختلفی در این نشست شرکت میکردند اما امروز به آن شکل نیست و شاید به این دلیل باشد که دوستان شاعر میبینند که این نشست تبدیل به نشست شاعران خیلی جوان شده است؛ در صورتی که به نظر من حضور در این جلسه باید شرایط ویژهای داشته باشد.
پس به نظر شما شیوه اداره جلسه تغییر کرده است؟
بله. در آن زمان همه چیز آزاد بود، به خاطر دارم که شاعران شعر میخواندند و حضرت آقا شعرها را نقد میکردند. برای مثال یکبار آقای کاکایی شعری را برای شهدا خواند و مقام معظم رهبری در جایگاه یک منتقد خیلی اصولی به نقد این اثر پرداختند. به نظر من جامعه شعری باید از این فرصت استفاده کند و آزادانه شعر بخواند تا بتواند از نگاه شاعرانه حضرت آقا بهره ببرد. اینکه همه شاعران در یک سو شعر بخوانند و بعد از شعرخوانی بلند شوند، بروند که فایدهای ندارد. یا یک بار سیدضیا شفیعی شعری برای حاجیان خواند که آقا فرمودند که شعر شما توهین به همه حاجیان است و این قسمت را اصلاح کن که آقای شفیعی نیز پذیرفت؛ چراکه وقتی صحبتی روی اصول و منطق باشد و نقد دلسوزانه صورت بگیرد، شاعر نیز با کمال میل میپذیرد.
یعنی شیوه به سمتی رفته است که کمتر شاهد نقد هستیم؟
بله متاسفانه. دوستان دائما نیمه خالی لیوان را نگاه میکنند و توجهی به نیمه پر آن ندارند. شعر بدون نقد رشد نمیکند و باز هم تاکید میکنم که چنین نگاه و سیاستی باعث میشود که شاعران جوان از نعمت نقد مقام معظم رهبری محروم شوند. به خاطر دارم که در گذشته لیست را حوزه هنری میداد و ما فقط از میان آنها افراد را مشخص میکردیم و بعد از آن باتوجه به شناختی که از شاعران داشتم اگر از من راهنمایی میخواستند به آنها کمک میکردم و به این شکل نبود که بگویم تو فلان را بخوان و فلانی آن شعر را بخواند. برای مثال به خاطر دارم یک سال به آقای زرویی نصرآباد گفتم که سال قبل شعری درباره حضرت علی (ع) خواندید اما شما در واقع طنزپرداز هستید و بهتر است که یک کار طنز در محضر حضرت آقا بخوانید؛ دقت کنید، من فقط گفتم طنز بخوان و آن هم در حد پیشنهاد بود و اینکه او میخواست کدام اثر طنزش را بخواند به من ارتباطی نداشت. جلسه برگزار شد و اتفاقا شعرش هم گرفت و همه جا پخش شد. بعد از آن به او گفتم که دیدی کار خوب از آب درآمد.
در سالهایی که مسئولیت اجرای جلسه شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب را داشتید آیا شعرها از قبل توسط شما انتخاب میشد؟
اصلا این طور نبود. در حال حاضر 75 سال دارم و از سالهای جوانی که در مشهد بودم، شعر را پیگیری میکردم و شناخت کافی و کامل روی این حوزه و شاعران دارم؛ به همین دلیل با شناختی که داشتم تنها برای شاعران یک راهنما بودم. خیلی از شاعران جوان با راهنمایی من و امثال من و در جلسات حوزه هنری رشد کردند و جلسات حوزه بود که به خیلی از این شاعران مطرح تریبون داد و زیاد مهم نیست که این دوستان این روزها برای خودشان استاد شدهاند و به یاد هم ندارند که براتیپوری هم هست. این روزها میبینیم که شاعرانی به این جلسه مقدس میآیند و در جلسه میگویند که من میخواهم شعری برای امام جواد (ع) بخوانم و بعد از اتمام شعرخوانی میبینیم که حضرت آقا به این شاعر جوان میگوید که اشتباه کردی و این ویژگیهایی که تو خواندی برای امام موسیبن جعفر است. این نتیجه کار ماست؛ بنابراین باید باور کنیم که این بچهها تنها به راهنما نیاز دارند.
برداشت من از صحبتهای شما این است که افرادی که به این جلسه دعوت میشوند تا شعر بخوانند به درستی انتخاب نمیشوند. برداشت من درست است؟
من بعد از آنکه جلسات را واگذار کردم بارها نقد کردهام و گفتهام که حرمت نگه داشته نمیشود؛ چراکه در جلسهای که مقام معظم رهبری حضور دارند، نباید چرندوپرند خوانده شود. دقیقه به دقیقه این جلسه ارزشمند است و باید از آن استفاده کرد اما متاسفانه دوستان قدر نمیدانند و به دلایل خاص آن طور که باید از این جلسه استفاده نمیشود. وقتی مدیریت درستی نمیشود افراد سوءاستفاده میکنند و در چنین جلسه ارزشمندی شعری بلند میخواند که تنها وقت دیگران را میگیرد. دوستان علاقه دارند تا شاعران شعرهایی در مسیر فعالیتهای خودشان بخوانند اما میبینیم که همین افراد بعد از حضور در این جلسات و مطرح شدن دست به کارهایی میزنند که هیچ سنخیتی با شعر انقلاب ندارد و با این کارها باعث تعجب همگان میشوند. متاسفانه در سالهای گذشته از این اتفاقات زیاد دیدهایم.
یعنی این اتفاقها در دوره مدیریت شما رخ نمیداد؟
زمانی که این جلسه را من اداره میکردم پوشش رسانهای نداشت و فکر میکنم در دو سه دوره آخر چنین اتفاقی رخ داد و تا امروز ادامه داشته است، به همین دلیل چنین سوءاستفادههایی نمیشد. من نظامی بودم و در این جلسه نیز خوی نظامی داشتم و در جلسه لبخند هم به کسی نمیزدم تا شاعران به دلیل محبتهای مقام معظم رهبری یک زمان خودشان را گم نکنند و بخواهند از فضای به وجود آمده سوءاستفاده کنند. به نظر من شاعران باید با توجه به رفتارهای من متوجه میشدند که در چه جای ارزشمندی حضور دارند.
نظر شما درباره شعرشناسی مقام معظم رهبری چیست؟
مقام معظم رهبری یک نابغه است و با لطفی که حضرت حق به ایشان داشته، در خیلی از زمینهها حضرت آقا صاحبنظر هستند و باید بگویم که ایشان در حوزه شعر نیز بسیار دقیق و صاحب علم و نظر هستند. حضرت آقا هم داستان و هم شعر را به شکل جدی دنبال کردهاند و من بسیار دقت کردهام که در مواقع شعرخوانی اگر کوچکترین لغزشی در شعرخوانی کسی باشد، آقا به آن میپردازند. شاید جالب باشد که بدانید من یک بار برای امتحان، یک ایراد کوچک در شعر آوردم که بعد از آن که شعر را خواندم، حضرت آقا فرمودند که «براتیپور این شعر را یک کاری بکن. یکجا بهجای هجای کوتاه باید از هجای بلند استفاده کنی.» یا یک بار یک خانم شاعر شعری سیاه در جلسه خواند و اعتراض داشت به فضای موجود؛ حضرت آقا بعد از جلسه مشکل را جویا و متوجه شدند که این دوست شاعر را از تدریس در دانشگاه الزهرا(س) منع کردند. بعد از آن آقا دستور دادند که مشکل وی حل شود و اعتراض داشتند که چرا مسئولین چنین برخوردهایی را با سرمایهها انجام میدهند. شاید هر کسی بود از شنیدن آن شعر ناراحت میشد اما ایشان همیشه با نگاه پدرانه به جامعه و مردم نگاه میکنند. من اگر حرفی هم میزنم و دلم میسوزد فقط به همین دلیل است؛ چراکه مقام معظم رهبری نگاه بسیار روشنی دارند و دوست دارند که در این نشستها و در دل شعرها حرف مردم را بشنوند اما متاسفانه عدهای از دوستان کاسه داغتر از آش شدهاند و دوست دارند تک صدایی باشد. خوب به خاطر دارم در جلسات آن سالها هم حرمتها حفظ میشد و هم فضا دوستانه بود.
شما به حضور شاعران جوان در جلسات سالهای پیش اعتراض داشتید. دلیل این نگاه چیست؟
در آن سالها من از شاعران جوان دعوت میکردم و میخواستم که چند سال به جلسه بیایند و یاد بگیرند تا بدانند که در چه مجلسی شعر میخوانند اما امروز شاعر جوان از در وارد میشود و میکروفن به دست میگیرد و شعر میخواند. آقا نظر ویژهای به جوانان دارند اما کسی مثل من که مسئولیت جلسه را برعهده دارد باید حواسش جمع باشد و همه چیز را مدیریت کند. ما باید به نکات ریز و درشت توجه داشته باشیم، برای مثال چه لزومی دارد تا افراد حاضر در نشست را در مقابل مقام معظم رهبری، استاد خطاب کنند. اینها نکاتی است که رعایت نمیشود و اذیت کننده شده است.
با همه این تفاسیر وضعیت شعر انقلاب را چطور ارزیابی میکنید؟
زمانی که ما جلسات حوزه هنری را تشکیل دادیم، همه انقلابی و متعهد بودند. زمان جنگ ما یک عده شاعر بودیم که به مناطق جنگی میرفتیم، در سنگر رزمندهها حضور پیدا میکردیم و برای آنها شعر میخواندیم و این اثر داشت. ما در فضا بودیم، لمس میکردیم و شعر میسرودیم. مثلا به خاطر دارم که پرویز بیگی شعر «یاران چه غریبانه» را از یک جمله که روی دیوار نوشته شده بود الهام گرفت و همانجا این اثر ماندگار را سرود؛ اما در حال حاضر شرایط به شکل دیگری است و شاعری که از جنگ و انقلاب مینویسد به خودش زحمت نمیدهد تا حداقل چند کتاب درباره انقلاب و جنگ بخواند یا به مناطق جنگی سری بزند. اگر ما میخواهیم ژانر شعر دفاع مقدس و انقلاب را حفظ کنیم، باید به فکر یک برنامه راه باشیم و تغییراتی اساسی بدهیم.
آیا به نظر عباسعلی براتیپور، معیار و ملاکی برای سنجش شعر وجود دارد و میتوان گفت که شعر وضعیت خوب یا بدی دارد؟
اگر بخواهیم وضعیت شعر امروز را بررسی کنیم، باید تمام جزئیات را به دقت زیر نظر بگیریم. برای مثال باید فراخوانهای جشنوارههای مختلف و شیوه برگزاری و داوری آثار، شاعران انقلاب، شاعران آزاد، کتابها و فضای مجازی را بررسی کنیم تا به یک نتیجه مشخص برسیم.
در سالهای گذشته شما در چندین جلسه شعر به شکل ثابت حضور داشتید و شاعران جوان از کمکهای شما استفاده میکردند تا یک قدم رو به جلو بردارند؛ اما امروز کمتر این اتفاق رخ میدهد. دلیل این اتفاق چیست؟
من 26 سال جلسات نقد و بررسی حوزه هنری را برعهده داشتم اما این اواخر به دلیل بیماری و درد پا توان رفتن به جلسات را ندارم و خسته میشوم؛ به همین دلیل افرادی مثل سعید بیابانکی که جوانتر هستند را برای این موضوع معرفی کردم. فرهنگسراها نیز این روزها برنامههای متنوعی دارند که همانطور که گفتم، نیاز است، فعالیتهای آنها بررسی شود. از این رو این روزها زیاد به این مکانها رفت و آمد ندارم و تنها برخی مواقع به فرهنگسرای اندیشه سر میزنم.
بهعنوان آخرین سوال میخواهم بدانم که برخی رفتارهای نامناسب دوستان شاعر باعث تغییر دیدگاه و نگاه عباس براتیپور شده است یا خیر؟
من با اعتقاداتم جلو رفتم و برای شعر انقلاب وقت گذاشتم اما عدهای همیشه در تلاش بودند تا اسم من را خط بزنند. همه اینها در شرایطی است که من تلاش میکنم تا اسمم پیش خدا خط نخورد. خیلیها عوض شدند اما من عوض نشدم و هنوز همان آدمی هستم که اول انقلاب بودم، همان شاعر انقلابی.
نظر شما