سه‌شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۵۹
میراث ایرانیان مورد توجه و علاقه‌ ماست

المیرا گوتیوا، پژوهشگر انستیتو علوم اجتماعی و علوم انسانی اوستیای شمالی، درباره‌ دورنمای پروژه‌های مشترک با ایران ابراز خوش‌بینی کرد و اظهار داشت: به نظر ما، علاقه و منفعتی متقابل در این خصوص برای هر دو طرف وجود دارد. اوستیایی‌ها ملتی ایرانی‌اند که در فضایی غیرایرانی رشد کرده‌اند و با دست سرنوشت، بسیاری از ویژگی‌های ملت‌هایی را که با ایشان در ارتباط بوده‌اند، به خود پذیرفته‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی شهر کتاب، لمیرا گوتیوا  فوق دکتری زبانشناسی اوسی و دیانا سوکایوا- فولکورشناس اوستیایی به همراه مریم شفقی -استاد زبان روسی روز دوشنبه ۸ مرداد ماه با علی‌اصغر محمدخانیمعاون فرهنگی و بین‌الملل شهر کتاب دیدار و گفت‌وگو کردند.
 
در این دیدار میرجلال‌الدین کزازی استاد دانشگاه و شاهنامه‌پژوه و سیدحسین طباطبایی -رئیس اداره‌ اروپای شرقی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی- نیز حضور داشتند و به ریشه‌های زبانی و فرهنگی مشترک و زمینه‌های همکاری‌های فرهنگی ایران و اوستیا پرداختند.
 میهمانان در ابتدا با بیان این‌که در حال حاضر اوستیایی‌ها خود را «ایرونی» می‌خوانند، خود را از ریشه‌ی ایرانیان شرق معرفی کردند که در عصر باستان و قرون وسطی با عناوین اسکیف، سامارت و آلان/یاسا خوانده می‌شدند. همچنین به ارتباط میان ساکاها و اوستیایی‌های امروزی اشاره شد.

مشارکت تاریخی این قوم در وقایع و نبردهای تاریخی بزرگ و شکل‌گیری برخی ملت‌های اروپایی را عامل جذابیت این قوم برای دانش جهانی دانستند.
همچنین به وجود مؤلفه‌های ایرانی در زبان و فرهنگ ملت‌های اوراسیا اذعان داشتند.

به دوره‌های مختلف روابط ایرانیان و اوستیایی‌ها از نظر سیاسی و بازرگانی، دشمنان مشترک مثل تیمور لنگ، جنگ‌هایی با هم در دوره‌ی شاه عباس و در نهایت معاشرت دوستانه و شکل‌گیری «جامعه‌ پارسی» در قفقاز به اختصار اشاره کردند.

کزازی نیز ضمن خوش‌آمدگویی، خطاب به مهمانان اوستیایی اظهار کرد: من از جانب همه‌ ایرانیان، شما را ایرانی می‌دانم. این سخن شگفت‌آوری نیست. زیرا ایران فرهنگی و ایران تاریخی، بسیار پهناورتر از ایران جغرافیای سیاسی است. ما قفقازیان را ایرانی می‌دانیم، به‌ویژه شما که نام گرامی و سپند ایران را هم بر خورد دارید. «ایرونی» شما ریخت گویشی «ایرانی» است که برای نمونه در تهران به‌کار برده می‌شود. هنگامی که به مسکو آمده بودم، درباره‌ پیوندهای فرهنگی و ادبی ایران و مردمان روسیه سخنی می‌راندم. نمونه‌هایی آوردم. برای نمونه گفتم که پوشکین رزم‌نامه‌ «روسلان و رودمیلا» را از زبان دایه‌ خود شنیده بود و به زبان روسی سرود. نام «روسلان» ریخت روسی‌شده‌ «رستم» است. روسلان لازارویچ؛ یعنی رستم فرزند زال. در پایان این سخنرانی، دوشیزه‌ نغزی از جای برخاست و کمی به خشم به من گفت: «شما از تیره‌های گوناگونی که در روسیه می‌زی‌اند و از فرهنگ ایرانی بهره دارند سخن گفتید. اما چرا از ما قفقازیان سخن نگفتید. ما از همه‌ ایرانیان ایرانی‌تریم». این گفته برای من بسیار دلپذیر بود. گفتم دریغا که من آنچنان که باید با فرهنگ و ادب قفقازیان آشنایی ندارم. اگر از پیوندهای ادبی و فرهنگی میان ایران و قفقاز سخنی نگفتم، از این روی بود.

مهمانان در تکمیل سخنان این شاهنامه‌پژوه افزودند: تیمور لنگ اشغالگر خشنی بود که پس از اشغالگری مغول‌ها ضربه‌ی سنگینی به اوستیایی‌ها وارد ساخت. اوستیایی‌ها در نهایت در کوهستان‌ها اقامت گزیدند و شمار ایشان به شدت کاسته شد. اجداد ما چندین قرن با یکدیگر زندگی کرده و یک ملت شده‌اند. از آنجایی که نزدیک کوهستان بودند، زبان و شکل باستانی فرهنگشان را حفظ کردند. از دیگر سو، قفقاز از قرن ۱۵ تا ۱۸ برای سیاستمردان ایران جالب بوده است. بنابراین، شاه عباس اول به اوستیای شمالی لشگرکشی کرد. اسامی نواحی و ردپای اقامت او در فولکلور اوستیا  تاکنون حفظ شده است.

 در ادامه کزازی به نشانه‌هایی که از ایران کهن در قفقاز و اوستیا باقی‌مانده و نشانه‌های فرهنگ سکاییان در اوستیا ابراز علاقه‌مندی کرد. بحث را با اشاره به ریشه‌ سکایی رستم آغاز کرد و توضیح داد که رستم از سیستان است که تغییر شکل یافته‌ سکستان؛ به معنی سرزمین سکاییان است. این سخنان پیرامون مسائل زبانی، فولکلور، اسطوره‌شناسی، ریشه‌های مشترک واژگان ادامه یافت و در آن به مسائلی چون دگرگونی «س» در واژگان فارسی به «ش» در واژگان سکایی برای نمونه تبدیل «سرخ» فارسی به «شرخ» سکایی؛ تغییرهای جالب درون خود زبان سکایی مثلاً تبدیل «مَرد» به «مُرده»؛ حماسه‌ «نارت» و حماسه‌ی «داریزانوف»؛ برشمردن بزرگانی چون کُستا ختاگوروف، شاعر ملی اوستیا؛ موتیف‌های شرقی در عاشقانه‌های اوستیایی اشاره شد. هرچه شاعران یا نویسندگان اوستیایی اصیل‌تر باشند، عناصر ایرانی بیشتری در کارهایشان به چشم می‌خورد. از این‌رو، حضور عناصر ایرانی در آثار ختاگوروف را به موجب تحصیلات او در سن‌پترزبورگ و تأثیر گرفتن او از زبان روسی و فلسفه‌ی زمان خود کمرنگ‌تر دانستند.

المیرا گوتیوا، پژوهشگر انستیتو علوم اجتماعی و علوم انسانی اوستیای شمالی، درباره‌ دورنمای پروژه‌های مشترک با ایران ابراز خوش‌بینی کرد و اظهار داشت: به نظر ما، علاقه و منفعتی متقابل در این خصوص برای هر دو طرف وجود دارد.  اوستیایی‌ها ملتی ایرانی‌اند که در فضایی غیرایرانی رشد کرده‌اند و با دست سرنوشت، بسیاری از ویژگی‌های ملت‌هایی را که با ایشان در ارتباط بوده‌اند، به خود پذیرفته‌اند. از سوی دیگر، ایزوله شدن جغرافیایی در نتیجه‌ حمله‌ تیمور لنگ به حفظ ویژگی‌های کهن مربوط به عصر مشترک ایرانیان در فرهنگ، زبان، قوم‌نگاری، افسانه‌های ملی ما کمک کرد. میراث ایرانیان مورد توجه و علاقه‌ی ما است. دانشمندان ایرانی در این بخش می‌توانند به ما یاری ارزشمندی برای برقراری ارتباط و قیاس با آن برسانند. مردم ایران نیز با نگریستن از دریچه‌ی فرهنگی و قومی و از طریق مقایسه‌ مطالب اوستیایی می‌توانند میراث باستانی خود را به شکل روشن‌تری در یابند.

او در ادامه با اشاره به اینکه زبان پژوهش‌های اوستیایی روسی است، بر ضرورت تربیت دانشمندان دوزبانه‌ی بیشتر تأکید کرد. همچنین، بازیابی خویشاوندان خونی، فرهنگی و زبانی را برای تحکیم زبان اوستیایی جنبه‌ی مهمی از این همکاری عنوان کرد.
 دیانا سوکایوا، پژوهشگر انستیتو علوم اجتماعی و علوم انسانی اوستیای شمالی، دورنمای مقایسه سمبول، نمونه یا پی‌نگاره‌های ایران و اوستیا را نیکو دانست و اظهار داشت: اسطوره‌شناسی جنبه‌ای بسیار محافظه‌کارانه در فعالیت روحانی و معنوی انسان است که هزاران سال موجودیت دارد. از همین روی تمامی سمبول‌ها و نمادهای حائز اهمیت (باستانی) فرهنگ سنتی اوستیایی و ایرانی را می‌توان مقایسه کرد. غیر از تفاوت‌های عمومی، در فولکلور اوستیایی نمونه‌هایی برجای مانده است. برای نمونه داستانی از شاه عباس اول در متن داستانی در باب مهره‌ای اسرارآمیز مشاهده می‌شود.

 سوکایوا این داستان فولکلور را تعریف کرد و تأکید کرد که موتیف ایرانی در عصر داریزانف نیز وجود دارد. برای نمونه، مقایسه‌ حماسه‌ نارت و شاهنامه را نیز قابل توجه دانست. در نهایت، پژوهش‌های مقایسه‌ای را برای دریافتن صورت‌های نویی از صورت‌های اولیه‌ اندیشه و تفکر اوستیایی امیدبخش دانست.


 در پایان محمدخانی با بیان این‌که از تشکیل پل ادبی میان ایران و روسیه چندین سال می‌گذرد و ارتباط‌هایی با پژوهشگران منطقه‌ قازان نیز شکل گرفته است، درباره‌ اختصاص یافتن بخشی از فعالیت‌های این پل به مطالعات زبان‌شناسی اوستیایی، همچنین پژوهش‌های تاریخ و اسطوره‌شناسی اوستیایی-ایرانی، پرداختن به تحولات ادبی امروز منطقه‌ی اوستیا، اظهار امیدواری کرد.
همچنین، سیدحسین طباطبایی درباره‌ی همکاری مجله‌ی کاروان (روسی) در این حوزه اعلام آمادگی کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها