تندیس سرو خانه هنرمندان، در آیین رونمایی از دو کتاب «طهران به روایت داریوش اسدزاده» و «در بیابان سحر فرا میرسد کسی این را میداند...» به داریوش اسدزاده اهدا شد.
در این مراسم بهزاد خداویسی از بازیگران سینما و تلویزیون به عنوان مجری و داریوش اسدزاده، مجید رجبیمعمار مدیرعامل خانه هنرمندان، نسیم خلیلی، مرتضی حسینی ویراستار کتاب «طهران به روایت داریوش اسد زاده» و شیخی مدیر مسئول و موسس نشر فاصله سخنرانی کردند.
بهزاد خداویسی در این مراسم ضمن معرفی این دو اثر و نویسندگان آنها درباره داریوش اسدزاده گفت: من از شاگردان این هنرمند هستم و در کارهایی همراه اسدزاده بازی کردهام و او در یکی از فیلمهای کمتر دیده شده من به نام «هفت خاطره» نقش آفرینی کردهاند. اسدزاده کتابخانه بسیار خوبی دارد و حافظهای بسیار قوی، همچنین اطلاعات خوبی در زمینه هنر، تاریخ و به ویژه هنرهای نمایشی دارد.
داریوش اسدزاده ضمن تعریف خاطراتی از ورود خود به عرصه هنر گفت: بسیار خواندم و نوشتم و بازی کردم و اگر بخواهم درباره تاریخ این مملکت صحبت کنم، حرف بسیار است اما مقدور نیست و فرصت نیست. این کتاب خاطرات کوچکی از سالهای 1320 به بعد است. 20 نمایشنامه از سال 1320 است که مردم ببینند، بخوانند و دانند که در آن زمان ما برای مردمی که تئاتر را نمیشناختند چه نمایشنامههایی را نوشته و اجرا کردیم و مردم را راغب کردیم که به سمت تئاتر بیایند.
در ادامه این هنرمند خاطراتی ازاولین حضور خود در صنه تئاتر تعرف کرد و گفت: در اولین کار خود به عنوان سیاهی لشکر ایفای نقش کردم. در آن زمان ما را به عنوان مطرب میشناختند و ارزشی برای ما قائل نبودند. هیچکس قدیمیتر از من در ایران و در تهران نیست.
مجید رجبیمعمار، مدیر عامل خانه هنرمندان، گفت: امروز به بهانه رونمایی از کتاب «طهران به روایت داریوش اسد زاده» تقدیر و تجلیلی از خدمات و زحمات داریوش اسدزاده نیزمیشود. رجبی در این قسمت تندیس سرو خانه هنرمندان را به داریوش اسدزاده تقدیم کرد.
نسیم خلیلی نویسنده کتاب «در بیابان سحر فرا میرسد کسی این را میداند...» ضمن ابراز مسرت از رونمایی کتاب خود در کنار کتاب داریوش اسدزاده گفت: این کتاب یازدهمین کتاب من است و نسبت به سایر آثار برای من شاخصتر است چون روح، جان و عاطفه من درگیر نوشتن شده و مسائل بغرنج جهان امروز را در آن بازتاب دادهام. خاطرات جنگ و خاطراتی همراه غم و شادی. تلاش کردم مسائلی که ذهن و روح مرا درگیر خود کرده را در قالب یک روایت داستانی بازگو کنم. میتوانم ادعا کنم که در این کتاب از دو منظر داستان را روایت کردم. قصه زن روانپریش که خاطرات کودکیاش روحش را تسخیر کرده و به پیشنهاد دکتر تلاش میکند نوشتن درمانی کند و روایتی از زبان زن روانپریش. تمام فضاهایی که در این کتاب روایت شده مانند گندم زار و مسجد وغیره عینی و واقعی است.
جهانبخش سلطانی، بازیگر درباره اسدزاده بیان کرد: رسالت یک هنرمند در این است که زیبا نگاه کند و زیبا خلق کن، چرا چون وظیفه خلیفه الله در روی زمین را انجام میدهیم. در چنین روزگاری زیبا نگاه کردن باعث زیبا خلق کردن میشود. او همچنین بیتی کوتاه خواند و با آن به توصیف این زیبا آفریدن پرداخت.
بهمن دان، بازیگر ضمن تعریف کردن خاطرهای از اسدزاده درباره این هنرمند گفت: او در حیطه نویسندگی و بازیگری فعالیتهای بسیار خوبی انجام داده است.
مرتضی حسینی ویراستار کتاب «خاطرات طهران به روایت داریوش اسدزاده»، از اهمیت خاطره نویسی به عنوان یکی از اجزا تاریخ شفاهی چنین گفت: در دو دهه اخیر در ایران تاریخ شفاهی کمی پرنگتر شده و با آن همراه هستیم؛ هرچند نسبت به سایر کشورها عقب هستیم، در دانشگاه هاروارد آمریکا از دهه 40 میلادی تاریخ شفاهی کلید خورده و مبانی نظری آن کار شده است. اما در ایران به تازگی وارد این حوزه شده و بسیار محدود در این زمینه کار شده است و عمدتا به جنگ هشت ساله با عراق پرداختند.
او در ادامه افزود: بی شک جای دارد که روایتهای مختلفی از راویان متعدد در حوزه تاریخ شفاهی و به نوعی به بخشهای تاریک تاریخ معاصر ایران پرداخته شود چرا که تاریخ را به شکل مکتوب عمدتا فاتحان مینویسند اما تاریخ شفاهی این امکان را فراهم میکند هر یک از افراد بتوانند روایتهای خود را نقل کنند. در اینجا اسد زاده در دهمین دهه از عمر خود این امکان را برای ما فراهم کرده که به دهه بیست و سی برگردیم و تاریخ را به گونهای دیگر بخوانیم. قسمتهایی از تاریخ که در مکتوب نویسی تاریخ گفته نشده است در مکتوبنویسی تاریخ را به گونهای و برای نسلهای بعد و اهداف دیگر مینویسند اما در تاریخ شفاهی با یک راوی دست اول و شاهد عینی روبه رو هستیم او آنچه را که در آن فاعلیت داشته را بیان میکند. این کتاب بی شک میتواند به عنوان یک منبع مورد استفاده قرار بگیرد و پژوهشگران با استفاده از آن میتوانند نقاط تاریک تاریخ ایران را روشن کنند.
شیخی مدیر مسئول نشر فاصله از فعالیتهای این نشر، کتابهایی که منتشر کرده حرف زد و گفت: در کتاب «خاطرات طهران، به روایت داریوش اسدزاده» خاطراتی که این هنرمند در محافل گوناگون نقل کرده و همچنین خاطرات دست اولی که تا به حال بیان نکردهاند، جمعآوری و استفاده شده است. همچنین ضمن بیان این که نثر نسیم خلیلی در این اثر موجز و خوشخوان است روایتی جذاب دارد گفت مجموعه داستانی به قلم همین نویسنده به نام «افرا در باران» در دست انتشار است.
این جلسه با پرسش و پاسخی از داریوش اسدزاده به پایان رسید. همچنین این دو کتاب با امضای نویسندگانش در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
نظر شما