محمود درویش، شاعر مطرح عرب در مجموعه مصاحبه خود مطرح میکند:
بابت چاپ بسیاری از آثارم احساس گناه میکنم/ به رماننویسان غبطه میخورم
انتشارات فرهنگ جاوید بعد از گذشت 8 سال دست به چاپ مجدد کتاب «هر روز زاده میشوم»، اثر عبده وازن با ترجمه محمد حزباییزاده زده است. این کتاب مصاحبه عبده وازن با محمود درویش شاعر مطرح عرب است.
با توجه به اینکه محمود درویش کتاب خاطراتی از خود منتشر نکرد به همین دلیل این کتاب میتواند، اثر بسیار ارزشمندی برای شناخت او باشد. درویش در این گفتوگو مفصل از تحول جوانی انقلابی و آزادیخواه خود، کسی که در کنار شعر و شاعری، مشاور فرهنگی یاسر عرفات بوده، سخن گفته است.
محمود درویش در ابتدای این مصاحبه در تشریح نگاه خودش به آثارش، از انتشار بسیاری از آنها ناراحت است و میگوید: وقتی مجبور میشوم آثارم را برای تصحیح اشتباهات چاپی و آمادهسازی برای چاپ مجدد و نه برای پیگیری تحول یا بررسی گذشته شعریام مرور کنم، خیلی احساس گناه میکنم. به عبارتی، من با رضایتخاطر به گذشتهام نگاه نمیکنم، و زمانی که آثارم را مرور میکنم، آرزو میکردم ای کاش همه این اشعار یا بخش اعظم آنها را به چاپ نمیسپردم.
عبده درباره عبارت «شاعر مقاوت» که برای او استفاده میشود، سوال میکند؛ گویا درویش از این عنوان خوشش نمیآید و در جواب میگوید: این مسئله به من ارتباطی پیدا نمیکند. من فقط میتوانم علیه تلاشی که برای محدود کردنم در یک قالب مشخص صورت میگیرد، اعتراض کنم. برخی از این نامگذاریها بیغلوغش است و از عشق به مسئله فلسطین و مردم آن برمیخیزد. برخی هم بهدنبال تسری این افتخار و احترام به گفتار شعری هستند. اما دیدگاه منتقدانه ار این بیرحمتر است. این نگاه، سعی میکند شاعر فلسطینی را از ویژگی شاعرانهاش جدا کند تا، از این طریق، او را فقط در حد میرزابنویس آنچه مکتوبات «مسئله فلسطین» گفته میشود، محصور کند.
محمود درویش راز کارش را باور نکردن تشویقها و مغرور نشدن میداند و در این راستا گفته است: راز دیگر کار من این است که کفزدنها را باور نمیکنم. میدانم که اینها گذرا یا آنیاند! دستزدنها تعدیل میشود و تغییر میکند، همچنین گاهی به عذرخواهی یا به عصیان علیه شعر منتهی میشود. بنابراین در من یک ندای درونی وجود دارد که میگوید تاکنون آنچه را خواستهام، نتوانستهام بنویسم.
این شاعر در این مصاحبه دست به افشای رازهایی از چگونه نوشتن خود میزند و میگوید: من همیشه نگرانام و این راز من است. همیشه علیه خودم طغیان میکنم. من در تنهاییام به هیج وجه شعرم را نمیخوانم. به همین دلیل نمیدانم چه نوشتهام. اما هر مجموعه را پیش از چاپ دههابار میخوانم و ویرایش میکنم تا اینکه حس کنم آماده چاپ شده است. پس وقتی مجموعهای منتشر میشود، به طور کامل از آن رها میشوم و از آن دیگران میشود: مال منتقدان و خوانندگان!
او ادامه میدهد: بعد از انتشار کتاب یک اضطراب «وجود»ی لبریزم. آیا میتوانم نوشتن را دوباره آغاز کنم یا خیر؟ همیشه وقتی کتابی منتشر میکنم، احساس میکنم این آخرین کتاب من است.
محمود درویش شاعری توانمند است اما نثر نیز مینویسد و در این راستا میگوید: نثرهای زیادی نوشتهام. اما خودم به نثرم ظلم کردم، چون هیچ وقت آن را به عنوان یک طرح دنبال نکردهام. نثر را در حاشیه سرودن شعر مینویسم، یا چیزهایی را که سرریز میکند و مینویسم، نثر مینامم. اما اهمیت لازم را به آن ندادهام. بد نیست بدانی که دلبستگی زیادی به نثرنویسی دارم. نثر نهتنها اهمیتاش کمتر از شعر نیست، بلکه برعکس، گاهی در نثر افقهایی از آزادی گشوده میشود که در شعر نیست. هر وقت قریحه شعریام بخشکد، به نثر پناه میبرم. وقت بیشتری برای آن میگذارم و با جدیت بیشتری به آن میپردازم.»
او در این مصاحبه میگوید که علاقه زیادی به رمانخوانی دارد و در پاسخ به این سوال که «آیا محمود درویشی که رمان میخواند، شاعران را به دوری از زیادهخوانی شعر دعوت میکند» میگوید: فکر مینم نصیحت خوبی است برای مطع معینی از سن، چراکه شعر مثل هر چیز زیبی دیگر انسان را دچار اشباع و سوءهاضمه میکند. هیچکس نمیتواند یک کیلو عسل بخورد، اما چندشاش نشود.»
او درباره نظرش نسبت به رمان میگوید: به رماننویسان غبطه میخورم، چون جهان آنها وسیعتر است. رمان میتواند همه گونههای معرفت، فرهنگ، مشکلات، غمها و دردها و تجربههای زندگی را درهم بیامیزد. رمان میتواند از شعر و همه گونههای ادبی سیراب شود و از همه آنها بیشترین بهره را ببرد.
این شاعر فلسطینی در ادامه این بحث در پاسخ به این سوال که «نظرت درباره این گفته که آینده از آن رمان است نه شعر، چیست؟ یا این عقیده که میگوید اکنون دوره رمان است؟» میگوید: دوست دارم یادآوری کنم که در یک مقطع، دوره دوره داستان کوتاه بود. این نوع داستان، دورههایی دارد. گاهی شکوفا میشود و گاهی خاموش و پنهان. رمان به تعبیری نوع جدیدی از نوشتن است که شعر، هزاران سال قبل از آن بود. گاهی وسوسه میشویم که بگوییم اکنون دوره رمان است، یا آنگونه که گفته میشود، رمان تبدیل به «دیوان عرب» شد. اما شخصا این آمیختگی بین دو نوع نوشتن را نمیپسندم. رمان دنیای خود را دارد و شعر دنیای خودش را.
عبده وازن درباره شاعر مورد علاقهاش از درویش سوال میکند و او این طور پاسخ میدهد: شاعران غیرعرب زیادی هستند که میخوانم. حس میکنم از همه بیشتر با درک والکوت نزدیک هستم. در سالهای اخیر والکوت شاعر برگزیده من در زبان انگلیسی است. شاید او بهترین کسی است که اکنون به این زبان مینویسد. شیموس هینی هم هست. اشعار شاعران لهستانی میلوش و بانو شیمبورسکا را خیلی دوست دارم. همچنین به شدت بریتسوس، شاعر یونانی را میپسندم و با هم روابط دوستانهای داشتیم. از فرانسوینویسان آثار سان ژان پیرس، لوئیس آراگون و رنهشار را خیلی میپسندم. در میان شاعران امریکای لاتین، شاعر برگزیده من پابلو نروداست. از شاعران ایتالیایی اجینیو مونتالی را بهعنوان شاعر و منتقد دوست دارم. همچنین شعر جورج سفریس و ایلیتس دو شاعر یونانی را نیز دوست دارم.
محمود درویش جایزه نوبل ادبیات را شبیه به «بازار بورس» میداند و در پاسخ به اینکه حق شما نوبل ادبیات است و چرا این جایزه به شما نرسیده است، پاسخ داد: به جایزه نوبل فکر نمیکنم و آن را به خواب نمیبینم. همیشه احساس میکنم انسان باید ممکنها را در رویاهایش ببیند و این موضوع، تبدیل به «وسواس» نشود. کسب جایزه نوبل امر شخصی نیست و از شخصیتهای فرهنگی که من را نامزد این جایزه میدانند سپاسگزارم؛ ولی آرزو میکردم ای کاش نام من بین این نامها نبود، چون من دوست ندارم وارد این «بازار بورس» بشوم.
این مصاحبه همانطور که در پنج شماره روزنامه منتشر شد در این کتاب هم در پنج فصل آمده است و بعد از آن در انتهای کتاب، گزیدهای از شعرهای او با ترجمه محمد حزباییزاده، مترجم این کتاب آمده است. همچنین نمایه اسامی و نمایه موضوعی در انتهای کتاب قرار داده شده است تا کار برای مخاطبان آسانتر شود.
کتاب «هر روز زاده میشوم»،اثر عبده وازن با ترجمه محمد حزباییزاده از سوی انتشارات فرهنگ جاوید راهی بازار نشر شده است.
نظر شما