محمد الهیاری؛ دبیر پنج دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، معتقد است این هفته بعد از ربع قرن، باید مشخص شود چه تعداد از برنامههایی که با این هفته متولد شدهاند، جریانساز بوده است و کدامیک جریانساز نبودهاند تا برای حذف یا تقویت آنها برنامهریزی شود.
محمد الهیاری فومنی
الهیاری دانشآموخته رشته علوم سیاسی؛ گرایش روابط بینالملل از دانشگاه امام صادق (ع) است و به زودی مدرک دکترای خود را در رشته علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی دریافت میکند. او از سال ۱۳۸۱ همزمان با سیزدهمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمد. در آن زمان کار خود را در بخش بینالملل نمایشگاه با ترجمه زبان انگلیسی آغاز کرد و سپس به اداره کل مجامع تشکلها و فعالیتهای فرهنگی پیوست و تا سال ۱۳۸۵ به عنوان قائممقام در بخش جایزه جهانی همچنین به عنوان معاون در این دفتر مشغول کار بود. بخشی از فعالیتهای الهیاری نیز از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ در موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران در بخش نمایشگاههای خارجی بود و همزمان در معاونت به عنوان مشاور دکتر محسن پرویز فعالیت میکرد.
در سال ۱۳۸۸ با تغییر دولت نهم و دهم قرار شد به مدت دو هفته تا زمان جابجایی دولت جدید به عنوان سرپرست اداره کتاب فعالیت کند اما این پست و سمت ادامه پیدا کرد و از ۱۷ مرداد تا یکم دی ۱۳۸۸ به عنوان سرپرست در این اداره بود. یکم دی ماه حکم مدیر کلی او تا آبان ماه سال ۱۳۹۲ ادامه داشت و پس از آن نیز از آبان سال ۱۳۹۲ تا خرداد سال ۱۳۹۳ به عنوان مشاور معاون فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکرد. الهیاری از خرداد ماه سال ۱۳۹۳ تا یک اردیبهشت امسال به نهاد کتابخانههای عمومی رفت و در سمت معاونت نهاد مشغول فعالیت بود. او از اول اردیبهشت ماه بار دیگر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازگشت و اکنون در سمت مدیرکل دفتر آموزش و توسعه فعالیتهای فرهنگی این وزارتخانه مشغول فعالیت است.
هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در آستانه بیست و ششمین قرار دارد؛ یعنی بیش از ربع قرن از تولد آن میگذرد. به عنوان اولین سوال؛ نظرتان درباره کارکردهای این رویداد و نحوه برگزاری آن چیست؟
تفاوت اصلی هفته کتاب با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و سایر فعالیتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که در سایر فعالیتها این وزارتخانه، مباشر فعالیت است؛ به عنوان مثال نمایشگاه را برگزار میکند اما اساسا برنامهریزیهای هفته کتاب اینگونه دیده نشده بلکه وزارت ارشاد صرفا برای اینکه سایر دستگاههای فرهنگی و دستگاههایی که حتی رسالتی در حوزه کتاب و کتابخوانی ندارند میانداری میکند و از آنها میخواهد که در این هفته کاری را به صورت نمادین انجام دهند. در این میان معتقدم مهمترین ویژگی هفته کتاب این است که دستگاهها را کنار همدیگر حفظ میکند.
شما در دوره دبیری، حضور معاونتهای فرهنگی مختلفی را تجربه کردید، کمی درباره این تجربه و تاثیر آن در برنامهریزی کارها بگویید.
در دوره هفدهم که کار به من سپرده شد، محسن پرویز معاون فرهنگی بود و دورههای هجدهم و نوزدهم بهمن دری این مسئولیت را بر عهده داشت، دوره بیستم علی اسماعیلی در سمت معاون فرهنگی فعالیت میکرد و دوره بیست و یکم هم سیدعباس صالحی به معاونت فرهنگی وزارتخانه آمد. با این حساب من کار با چهار معاون فرهنگی را در مدت پنج سال تجربه کردم.
در آن سالها به طور معمول از خرداد ماه جلسات هفته کتاب را شروع میکردیم و هر دو هفته یکبار جلسات تشکیل میشد تا مشارکت بخشها و دستگاههای مختلف سنجیده شود و این کار تا جایی ادامه داشت که در آخرین دوره حضور من به مشارکت حدود ۷۰ مجموعه رسیده بودیم. در این جلسات نمایندگانی از اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و دیگر تشکلهای نشر تا سازمان تبلیغات، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و حتی دستگاههای دورتری که در بخش صنعت مشغول فعالیت بودند حضور داشتند.
برگزاری و اجرای کار نیز الان روند برگزاری تا حدودی تغییر کرده است، اما به یاد دارم که موسسه خانه کتاب پشتیبان مالی برنامههای هفته کتاب بود و دبیر از معاونت فرهنگی انتخاب میشد. حالا چندسالی است که خانه کتاب هم پشتیبانی مالی و هم دبیری را به عهده دارد که به نظرم تصمیم اشتباهی نیست.
اگر اشتباه نکنم بسیاری از برنامههایی که در هفته کتاب برگزار میشود، همزمان با این هفته طرحریزی شدند. کمی درباره این برنامهها برایمان بگویید.
همانطور که گفتید بسیاری از فعالیتها مولود هفته کتاب بوده است و برخی حتی قبل از هفته کتاب هم برگزار میشدند. به عنوان مثال تولد جشنواره کتاب سال دانشجویی یکسال قبل از شروع برگزاری هفته کتاب است و بسیاری از برنامههای دیگر هم به بهانه هفته کتاب شکل گرفتند.
به خاطر دارم کتاب سال شعر جوان که محمدرضا عبدالملکیان برگزار میکرد یا نمایشگاههایی که به بهانه این هفته در مدارس کشور برگزار میشد، همچنین نمایشگاههایی که انجمنهای فرهنگی ناشران دانشگاهی یا بینالملل برگزار میکردند و حتی جشنواره کتاب و رسانه در این هفته برنامهریزی شدند. برخی از این برنامهها هنوز تداوم دارد و برگزار میشود و اجرای برخی دیگر متوقف شده است.
به نظر شما نقطه ضعف و قوت هفته کتاب در این سالها چه بوده و از چه منظر باید به اصلاح و تقویت آن پرداخت؟
ماهیت هفته کتاب در این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرچمی را بلند کند و سایردستگاهها و نهادها به سمت آن بیایند. در این میان آن چیزی که نقطه ضعف هفته کتاب به شمار میآید این است که حجم زیادی از برنامههای کتابی در یک هفته برگزار میشود؛ بهطوری که خیلی از برنامهها از این یک هفته سرریز میشد و ما مجبور بودیم ۱۰ روز را به این رویداد اختصاص بدهیم.
اما مهمترین خاصیت هفته کتاب، جمع کردن دستگاههایی بود که در حوزه کتاب کار میکردند و لازم بود با یکدیگر همافزایی داشته باشند. همچنین جمع کردن دستگاههایی که شاید رسالتی در حوزه کتاب نداشتند ولی در این هفته به سمت کتاب میآمدند؛ مانند نمایشگاههایی که به همت انجمن فرهنگی ناشران کودک و نوجوان در کارخانهها برگزار میشد، یا طرح کتابخانههای باز که در کارخانهها ایجاد شد. به نظر من همه این برنامهها از برکات هفته کتاب به شمار میآیند.
هفته کتاب تا چه میزان توانسته است به اهداف و برنامههایی که از ابتداد برای آن پیشبینی شده، نزدیک شود؟
ببینید؛ در نمایشگاههای کتابی که در تهران و استانها برگزار میشوند؛ از ترویج فرهنگ کتابخوانی شعار داده میشود اما همه ما خیلی خوب میدانیم که در نمایشگاه کتاب تهران، اقتصاد نشر اهمیت ویژهای دارد و همه ناشران چکهایشان به صحاف، چاپخانهدار، ویراستار و ... را برای بعد از اردیبهشت ماه نگه میدارند. به یاد دارم زمانی که در اداره کتاب بودم و به روند مراجعه ناشران طی ماههای مختلف نگاه میکردم، ناشران دولتی در بهمن و اسفند ماه کمکار بودند ولی ناشران خصوصی حجم زیادی از کتابهای خود را برای این دو ماه میگذاشتند و اداره کتاب حجم زیادی از کار را در این دو ماه پشت سر میگذاشت تا مجوز کتاب ناشران صادر شود و کتابها به اردیبهشت ماه برسد، زیرا نمایشگاه کتاب تهران در حوزه اقتصادی نشر اتفاق بزرگی بود.
در مقابل اما هفته کتاب قرار نیست به اقتصاد نشر کاری داشته باشد؛ بلکه قرار است فرهنگ کتابخوانی و مطالعه را در اولویت قرار دهد. زیرا اگر این بخش تقویت شود، مشکل اقتصاد نشر نیز حل میشود. از دوره هفدهم که من کار را قبول کردم تا امروز که بیست و ششمین دوره آن را پیش رو داریم، خیلی چیزها تغییر کرده و جامعه به شدت جشنوارهزده شده است. صبحها زمانی که از خانه بیرون میآیید تا وقتی به محل کار یا دانشگاه میرسید با حجم زیادی از تبلیغات جشنوارهها در مبلمان شهری توسط دولت و بخش خصوصی روبهرو میشوید. طوری شده است که ذهنها جشنوارهها را پس میزند. به همینخاطر به نظرم هفته کتاب نیز بعد از بیست و پنج دوره به یک رنسانس نیاز دارد تا مشخص شود چه تعداد از برنامههایی که با این هفته متولد شدهاند جریانساز بوده است. در این میان به نظر من کتاب سال دانشجویی جریانساز بوده است زیرا تنها جایی که آثار و کتابهای دانشجویان دیده میشود، همین جشنواره است. همچنین فکر میکنم میتوان سالی یکبار ساعت خبرنگاران را در جشنواره کتاب و رسانه کوک کرد و ببینیم کار خبرنگاران طی یکسال گذشته در حوزه کتاب چه میزان تاثیرگذار بوده است.
هفته کتاب در دوره دولتهای مختلفی برگزار شده است و همه مدیران با هر گرایش سیاسی این هفته را با دو رویکرد حفظ کردند؛ نخست اینکه این هفته فرصتی است برای درگیر کردن ذهن مردم با موضوع کتاب و دیگر اینکه فرصت خوبی است تا جشنوارهای برگزار شده و عملکرد خود را در این حوزه نشان دهند. به نظر میرسد که هر دو نگاه همزمان در هفته کتاب وجود داشته است؛ البته گاهی در یک دوره نگاه جشنوارهای در هفته کتاب غلبه داشته و در یک دوره دیگر نگاههای نشستهای پژوهشی و روندپژوهشی بوده است. اما نکته مهم این است که بسیاری از برنامههای حوزه کتاب اغلب در این هفته برگزار میشود، به عنوان مثال بزرگترین گردهمایی سالانه نهاد کتابخانههای عمومی کشور با حضور کتابداران در هفته کتاب است.
به نظر من هفته کتاب برای اهالی کتاب، ایجاد هویت کرده است. در این راستا؛ تجدید میثاق نمادین مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نویسندگان با امام خمینی (ره) اگرچه یک عادت سالانه به شمار میآید اما فضایی را برای نویسنده و اهالی این حوزه ایجاد کرده و این چارچوب ارزشمند است. ما نیاز داریم در مناسبتهای مختلف توجه مردم و مسئولان را به حوزه کتاب جلب کنیم و خوب است که این کار در بازههای زمانی مختلف انجام شود تا رسانهها بتوانند به موضوع کتاب بپردازند.
اثرگذارترین برنامه در هفته کتاب را چه میدانید؟
معتقدم که مجموع برنامههایی که در این هفته برگزار میشود و هفته کتاب را رقم میزند، مهم و اثرگذار هستند و در این میان اما همین هفته کتاب بزرگتر از همه اتفاقهایی است که داخل آن برگزار میشود. به این دلیل باور دارم پدیده هفته کتاب به خودی خود اتفاق موفقی است.
به نظر شما هفته کتاب چه اقدامات و برنامههایی را باید دنبال میکرد که تاکنون انجام نداده است؟
هفته کتاب با همه زحمتی که گذشتگان کشیدهاند و الان کشیده میشود، خواسته و ناخواسته متاثر از مباحث بودجهای است. از سوی دیگر با توجه به اینکه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار اصلی را بر عهده دارد، بخش زیادی از بودجه آن در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران هزینه میشود. مهمترین ضعف هفته کتاب در این است که با وجود همه کارهایی که تاکنون انجام شده، هنوز آنطور که باید عمومی نشده است و مردم با آن ارتباط برقرار نکردهاند. بخش عمده ارتباط ما با فعالان حوزه نشر و کتابخوانهای واقعی بوده است، اما اکنون بعد از بیست و پنج دوره، چیزی در حافظه شفاهی و تاریخی مردم از این رویداد نیست. این در حالی است که در حوزه کتاب، نمایشگاه کتاب تهران به این جایگاه رسیده و همه میدانند این رویداد در اردیبهشت ماه برگزار میشود؛ تا آنجا که از سبد کالایی خود مبلغی را برای آن در نظر میگیرند؛ ولی این اتفاق هنوز برای هفته کتاب رخ نداده است.
فکر میکنید باید چکار کنیم که هفته کتاب در اذهان ماندگار شود؟
به نظر من اگر صدا و سیما و سازمان زیباسازی شهرداری (در تهران) پای کار نیایند، هفته کتاب موفق نخواهد بود. ما اگر بهترین جشنواره را هم با حضور افراد بهنام این حوزه هم برگزار کنیم، آنقدر اثرگذار نیست که یک تیزر تبلیغاتی یک دقیقهای که در رسانه پخش میشود، اثرگذار است. رسانه اگر به صورت جدی در این زمینه وارد شود بسیار موثر است. سازمان زیباسازی نیز در دورههای مختلف همکاری خوبی با هفته کتاب داشت و شعارهای مرتبط با آن را در مبلمان شهری قرار میداد. البته همه اینها به دیر شروع کردن برنامهریزیها و کارهای هفته کتاب برمیگردد. این دیرکردها اغلب موجب میشود که مجریان برگزاری نتوانند با سازمانها و نهادهای مختلف ارتباط بگیرند.
در همه سالهای گذشته با همه اتفاقهای خوبی که رخ داده و نماینده صدا و سیما در جلسات مختلف حضور داشته اما به صورت درجه یک پای کار نبوده است. علاوه بر آن معتقدم که نگاه ارشاد به هفته کتاب نیز نگاه نوسانداری بوده است؛ اینکه معاون وزیر در چه تاریخی در سمت خود منصوب شده باشد در روند کار تاثیر دارد. به عنوان مثال سیدعباس صالحی که به سمت معاون فرهنگی منصوب شد، یک آبان ماه بود و تا هفته کتاب زمان زیادی باقی نمانده بود؛ ولی ایشان از قبل روی موضوع، مطالعه داشت و نیازی نبود که مدتها وقت بگذاریم و درباره هفته کتاب به او توضیح بدهیم. در حالی که من این مشکل را با یک معاون دیگر تجربه کردم و مدت زمان زیادی صرف شد تا او را برای هفته کتاب توجیه کنیم. به همین دلیل است که میگویم برگزاری این هفته متاثر از نگاه مدیران نیز بوده است.
بیشترین مشکلات شما در پنج دوره تجربه شما در سمت دبیری هفته کتاب چه بوده است؟
به یاد دارم محسن پرویز و سیدعباس صالحی، اشراف خوبی نسبت به موضوع داشتند. آقای پرویز به اعتبار پنج سال معاونت فرهنگی این حوزه را به خوبی میشناخت و آقای صالحی نیز با مطالعه این سمت را پذیرفته بود و به خوبی با اهمیت زمان آشنایی داشت. اما از آنجا که دبیر هفته کتاب از معاونت بود و خانه کتاب نیز پشتیبان مالی را بر عهده داشت، در برنامهریزیها باید میدیدیم که خانه کتاب چه میزان بودجه دارد زیرا اغلب دستگاههایی که در این هفته برنامه اجرا میکردند توقع پشتیبانی مالی در بخشی از کارهایشان را داشتند. با این حساب اگر از نظر منابع مالی قوی بودیم، میتوانستیم با دست پر برنامهها را اجرا کنیم و اگر بودجه نبود، کار را با غلبه فعالیتهای رسانهای پیش میبردیم. همانطور که گفتم، فکر میکنم اگر چند جشنوارهای که در هفته کتاب برگزار میشود هم از آن گرفته شود، سوژه هفته کتاب آنقدر جذابیت دارد که رسانهها بتوانند هفته کتاب را پررنگ نگاه دارند. البته در سالهای اخیر از تعدادی برنامهها کاسته شده و این نشان میدهد که برنامهها به سمت کیفیتر شدن و گفتوگوهای عمیق در بدنه صنف نشر و اهالی این حوزه حرکت میکند. اما باید حواسمان باشد که از توجه به تودههای مردم غفلت نشود زیرا هدف هفته کتاب در این است که مردم با هفته کتاب بیشتر مانوس شوند.
رویههای دولتی در کشور ما فراز و فرودهای زیادی دارند و هفته کتاب نیز این شرایط را داشته است. میخواهیم بدانیم نگاه تطبیقی شما به دورههای مختلف و رویکرد مسئولان در برگزاری هفته کتاب چگونه است؟
دوره هفدهم که مسئولیت کار را قبول کردم، دکتر پرویز به دنبال این بود که ما در هفته کتاب دستگاههای بیشتری را درگیر کار کنیم تا گروههای هدف آنها نیز از این هفته بهره ببرند. به عنوان مثال معاون وزیر کار در جلسات هفته کتاب به صورت مستمر حضور داشت و ما تلاش داشتیم ببینیم کدامیک از دستگاههای دولتی یا خصوصی را میتوان در برنامههای هفته کتاب گنجاند تا اگر رسانه ندارند کمک کنیم برنامهها و کارهای آنها دیده شود.
در سه دوره بعد یعنی دورههای هجدهم، نوزدهم و بیستم بدون اینکه سیاست خاصی به عنوان سیاست هفته کتاب از سوی معاونت فرهنگی به دبیرخانه هفته کتاب اعلام شود، ما تلاش کردیم همان مسیر دوره شانزدهم و هفدهم را جلو بریم. اما در دوره بیستویکم با ورود دکتر صالحی به معاونت فرهنگی، او تاکید داشت که این رویداد به سمت اتفاقهای ماهویتر برود؛ یعنی مسائلی که بتواند رابطه خواننده و ناشر و نویسنده و به طور کلی صنعت نشر را حرفهای تر کند. به عبارت دیگر از جنبههایی که حالت جشنوارهای و نمایشی در حوزه کتاب وجود دارد، کاسته شود و به سمت اتفاقهای نخبهگرانهتر و حرفهایتر برویم.
بنابراین هفته کتاب در دوره هفدهم امتداد دورههای چهاردهم تا شانزدهم بود زیرا احساس میشد این هفته هنوز باید بسط و گسترش داده شود تا صدای خود را به گوش مردم و مسئولان برساند اما در دوره بیستویکم برنامههای هفه کتاب با نگاه، سیاست، رویکرد و برنامه جدیدی در پازل برنامههای فرهنگی معاونت به سمت جلو رفت.
ما در سالهای اخیر شاهد اتفاقهایی مثل برگزاری جشنواره عشایر و روستاهای دوستدار کتاب و پایتخت کتاب بودهایم که تلاش میکند مسئولان استانی را پای کار بیاورند اما طبیعتا کار در این ابعاد سخت است. فکر میکنید تاکنون چه ظرفیتهایی در هفته کتاب در تهران و استانها دستنخورده مانده و چگونه میتوان از این ظرفیتها به خوبی استفاده کرد؟
ما هنوز ظرفیتهای زیادی برای برنامههای هفته کتاب داریم. به عنوان مثال ما سالها از ظرفیت کتابخانههای عمومی غافل بودیم؛ اما الان حدود ۷۰۰ کتابخانه روستایی و سه هزار و ۴۰۰ کتابخانه در شهرستانها داریم و در برخی از شهرها تنها نشانی که از حاکمیت وجود دارد؛ کتابخانههایی است که روزانه مردمان زیادی به آن رفت و آمد دارند.
اگرچه کارشناس نهاد کتابخانهها در جلسات حضور داشت اما نهاد برنامه خود را فقط در روز ۲۴ آبان و روز کتابداران میدید در حالی که من طی چهار سال گذشته که در نهاد کتابخانههای عمومی حضور داشتم شاهد بودم که کتابخانهها ارتباط مویرگی با مردم دارند و میتوان از ظرفیت آنها به خوبی در این هفته استفاده کرد. هفته کتاب اگرچه در تهران به اشباع رسیده است اما استانیها خیلی دوست دارند که در این زمینه مشارکت داشته باشند. به یاد دارم استان گیلان سال گذشته اختتامیه هفته کتاب برگزار کرد و تندیس آن را اداره مخابرات و بخشی از هدایا را مجموعه دیگری که هیچ ارتباطی با حوزه فرهنگ ندارد قبول کرد؛ فقط به این خاطر که لوگوی آن مجموعه در پوستر هفته کتاب قرار داده شود. به نظر من طرحهایی مثل روستاهای دوستدار کتاب و پایتخت کتاب به همین دلیل ماندگار شدند که مدیران ارشاد استانها را مامور کردند که با نهادهای استانی ارتباط بگیرند و آنها را به همکاری دعوت کرد.
البته یکی دیگر از ظرفیتهای مغفول در هفته کتاب؛ شورای فرهنگ عمومی است. هر هفته نهادهای مهمی در این شورا حضور دارند و پیشنهادم به موسسه خانه کتاب این است که یک جلسه از ستاد تصمیمگیری هفته کتاب در جلسه سهشنبههای شورای فرهنگ عمومی داشته باشند زیرا نمایندگانی از نیروی انتظامی، سازمان تاکسیرانی و ... در این شورا عضویت دارند و میتوان از ظرفیت آنها استفاده کرد. من در دوره خود سعی کردم تا جایی که میتوانم این پتانسیلها را شناسایی کنم و کار به جایی رسیده بود که وزارت کار میگفت ما آبان ماه که فیشهای حقوقی پرسنل را منتشر میکنیم، روز کتاب و کتابخوانی را در آن تبریک میگوییم. اگرچه این کارها پوپولیستی به نظرم بیایند اما در حد یک تلنگر است. به نظر من میتوان در این زمینه کارهای شیکتر و بهروزتری انجام داد. هنوز فکر میکنم ساخت تیزرهایی که در رسانه ملی و سایر شبکههای اجتماعی پخش میشوند، میتواند در این زمینه موثر باشد.
در زمینه انتخاب شعارها چگونه اقدام میکردید؟
ما برای انتخاب شعار هفته کتاب هر دو هفته یکبار جلسه تشکیل میدادیم و اغلب جلسات در ساختمان فجر برگزار میشد و در آنجا موضوع شعار و نامگذاری ایام هفته کتاب به رای گذاشته میشد تا ذهن دستاندرکاران درگیر موضوع شود. ما در تصمیمگیری و انتخابهای نهایی از شعرایی مثل محمدرضا عبدالملکیان و جواد محقق برای انتخاب شعارهای کوتاه اما تاثیرگذار کمک میگرفتیم.
نظرتان درباره آیین نامه هفته کتاب چیست و به نظر شما نیاز به تغییر دارد؟
این هفته آییننامهای دارد که مربوط به دهه ۷۰ است و در طول این سالها حفظ شده است. به نظر من هفته کتاب حتی این ظرفیت را دارد که یک اساسنامه برای آن تعیین شود. این روزها بخش زیادی از آییننامههای معاونت فرهنگی در حال تغییر است و این زمان فرصت خوبی برای معاونت فرهنگی به شمار میآید که این آییننامه را نیز به یک سند محکم بالادستی با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تبدیل کرد و حتی برای آن نهادسازی شود؛ زیرا هفته کتاب یک جریان مهم و اثرگذار به شمار میآید.
از روزهای دبیری هفته کتاب خاطرهای به ذهن دارید؟
به یاد دارم برنامههای متنوعی را برای مراسم افتتاحیه بیستمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران پیشبینی کرده بودیم. در آن زمان محمد حسینی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و علی اسماعیلی معاون فرهنگی بود و قرار بود من به عنوان دبیر در این جلسه حضور داشته باشم. شب قبل از مراسم با خبر شدم که مادربزرگم در فومن به رحمت خدا رفته است. صبح روز شنبه که افتتاحیه هفته کتاب بود من به سمت فومن راه افتادم. البته کنداکتور همه کارها بسته شده بود و مطمئن بودم که کارها بر اساس روال خود پیش میرود.
در برنامه خبرنگاران رسانهها به دنبال من بودند و به یاد دارم از وزیر سراغم را گرفته بودند و فکر کردند که عزل شدهام. اما آن روز به کمک همکارانم در خانه کتاب که مسئولیت اجرایی برنامه را به عهده داشتند همه کارها بدون مشکل پیش رفت و انجام شد، البته شب به تهران برگشتم و از روز دوم در برنامهها حضور داشتم.
نظر شما