این رمان داستان فردی را روایت میکند که بعد از گذشت چهل سال به زادگاه خود برگشته تا برای آخرین بار شهرش را ببیند.
این رمان از زاویه دید اول شخص روایت میشود و خواننده از طریق فلاشبکها به گذشته قهرمان داستان پی میبرد. قهرمان این داستان نمونه یک انسان پوچ است و نام داستان هم بر همین اساس انتخاب شده است.
در این داستان از عناصر اقلیمی مانند برف و سرما برای کمک به فضاسازی اثر بهره گرفته شده است و در کنار آن نویسنده با کمک گرفتن از مضامین فلسفی سعی در نشان دادن مفاهیمی چون معناباختگی و سردرگمی شخصیت اصلی داشته است.
در پشت جلد کتاب میخوانیم:
«سرمای هوا صورتم ار میسوزاند. آسمان کبود ه رلحظه به سمت سیاهشدن میرود و ستارههایی کم سو شروع به چشمکزدن میکنند. اکنون هیچکس در هیچ کجای جهان منتظرم نیست. من در این کهکشان تنهای تنها هستم. بیهیچ گذشته و آیندهای...»
از امیر عربلو پیش از این مجموعه داستان «یادداشتهای یک دیوانه» منتشر شده است. رمان «خلاء» نوشته امیر عربلو به تازگی در سال 1397 در 164 صفحه و شمارگان 500 نسخه به قیمت 16000 تومان از سوی نشر آنیما منتشر شده است.
نظر شما