به گزارش خبرنگار
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از شیراز؛ پنجشنبه بیست و چهارم آبان ماه مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس میزبان جمعی از فرهنگوران شهر بود؛ آنها که آمده بودند تا در مراسم نکوداشت نویسنده «دهکدهی پرملال»، بار دیگر از امین فقیری و آثار گرانسنگش در حوزه ادبیات داستانی بشنوند و فیلم مستند همایون امامی از نویسندهی «مویههای منتشر» را به تماشا بنشینند؛ روایتی نزدیک از 75 سال زندگی «امین».
در ابتدای این مراسم مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس از نویسنده «کوچهباغهای اضطراب» میگوید: «با تودهای سفید از موهایی که روزگارانی به رنگ شبقی رخشان مینمود و با پشتی خمیده از دانستههای بسیاری که نشان از روزگار سپریشده عمری گرانبهاست؛ با لبخندی که دیرآشنای چهره همیشه مهربان و آرام اوست؛ و نگاهی نافذ و اندیشهای مصمم بر خوان دستنگاشتههایی مینشیند که تاریخ روزگارانش را و آمال مردمانش را به تصویر کشد.» کوروش کمالی سروستانی سپس از فقیری میگوید که آنقدر کتاب خوانده که همه مفاهیم کتابها در ذهنش بههمریخته است؛ «اما از میان همه آنها جنگوصلح تولستوی، گوربهگور فاکنر، خوشههای خشم اشتاینبک، تراژدی آمریکا درایزر، اتحادیه ابلهان کندیتول، ناتوردشت سالینجر و کافکا در ساحل موراکامی را بیشتر میپسندد؛ به جای خالی سلوچ دولتآبادی و رود راوی ابوتراب خسروی عشق میورزد و ارکستر شبانه چوبهای رضا قاسمی و سنگ صبور چوبک را در خور تأمل میداند.»
راوی درد و رنج روستاییانِ در رنج
کمالی میگوید تأمل در پسندهای فقیری حکایتگر آن است که او پایبند به حماسه سمبلیک حرکت و کوششی است که در تقابل با خواستههای نوع انسانی و هویت شکلیافتهی جامعه روی میدهد. «رنجها و ناملایماتی که مردمان روزگارانش را به ستوه میآورد، او را به تأمل، تدبر و اندوه فرو میبرد.»
مدیر مرکز سعدیشناسی سپس با اشاره به اینکه هگل داستان را حماسه بورژوایی و جانشین حماسه عصر قهرمانی میداند و هدف آن را همانند هنر حماسی، باز کردن جهان در تمامیت آن میخواند، میافزاید: با این باور، در حقیقت داستان و روایات داستانی، نوعی از نثر زندگی است و راویان آن، همانانی هستند که تاروپود و ژرفای زندگی را در امتداد بیکرانههاش، بازشناخته و به سهم خویش، به تصویر آن مینشینند.
به باور کمالی سروستانی ازاینروست که هنگامیکه امین فقیری داستانهای دهکدهی پرملال را پی میریزد؛ این داستانها نمودار درد و رنج روستاییانی میشود که به سبب فقر فرهنگی و ناداری در رنج بودند. «توصیف تنهایی و ملال روحی معلمان روستا و دشواری زندگی دهقانان به داستانهایش حال و هوایی شاعرانه و دقتی جامعهشناسانه میبخشد.»
آگاه به رسالت ادبیات؛ آگاه به مردمیکردن ادبیات
مدیر دانشنامه فارس معتقد است داستانهای امین فقیری انگار بر اساس تقلیدی از واقعیت آدمی و عادات و حالات بشری نوشته شدهاند و به نحوی از انحا، شالوده جامعه را در خود تصویر و منعکس میکنند. «با چیرهدستی و ظرافتی خاص به بیان داستانهایش میپردازد؛ گویی که در تمام صحنههای داستان حضور دارد و ازآنجاکه با مردمان روزگارانش همدردی میکند؛ گونهای مرثیه و مویه را در قلم خویش پدیدار میسازد و اینهمه را با بهرهبردن از اصطلاحات و کنایات و واژگان محلی رنگوبویی خاص میبخشد؛ چونان که در پهنایی ممتد از واژگان و کلمات و عبارات در شمار ادبیات اقلیمی این سرزمین خوش مینشیند.»
کمالی معتقد است این نگاه امین فقیری از آن برمیخیزد که او باور دارد رسالت راستین ادبیات، برانگیختن مردم به آگاهشدن از خویشتن خویش است. «ناگزیر از مردمیکردن ادبیاتیم؛ این همگانپسندی اما توأمان با تراشخوردگی لفظ و زبان و عبارت و فکر و معناست، بدانگونه که پندارهای اصیل، در برترین سطح، با زبانی دلنشین و خلق تصاویری ملموس و دریافتشدنی بر لوح کاغذین سطور همکیشی پیشه کنند و به عمیقترین ریشههای احساس و اندیشه آدمی راه یابند تا مرهمی باشند بر آنچه در وانفسای عزلت و تلخی، آدمیان را پدیدار میشود.»
درونمایهی آثار: مناسبات زندگی در شرایط نابهسامان اجتماعی
مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس سپس به نگاه امین فقیری به ادبیات اشاره میکند و میگوید: او ازجمله راویانی است که بهشایستگی توانسته است معیارهای ویژه خود را به جهان داستان ارائه دهد؛ معیارهایی که در قوسی صعودی از درون جامعه و محیط پیرامونیاش برخاسته است و همگام با تکنیکهایی رئالیستی که خاص اوست.
کوروش کمالی سروستانی معتقد است تنوع و تعدد شاخصههای زبانی و ادبی او با مضامینی ازجمله فقر و گرسنگی، مناسبات زندگی در شرایط نابهسامان اجتماعی، مصائب پایانناپذیر مردم ستمدیده و رنجکشیدهی روستایی و تقابل سنت و تجدد، درونمایه آثار اوست و او با پناهجستن به اینهمه و چنگزدن به آرزوی دیرینهی بشر مبنی بر رستگاری مدام، در خلق آثارش خوش درخشیده است. «در جهان معناییاش، پدیدهها رنگ و لعاب زندگی پیدا میکنند، سبز میشوند و میرویند؛ چراکه در تجربه زیستی او، حرکت، شوق و امید، رودی است جوشان که پایان نمیپذیرد و انکار نمیشناسد.»
در کولهبار عمرش، رهتوشه عشق مییابیم و جاری مهر
بااینهمه کوروش کمالی بر این باور است که امین فقیری شادمانگی را برای همگان به آرزو مینشیند و کوشش بسیار او با خامهی جان بر طومار کتابهایش، گواه این مدعاست. «با او تجربه زیستن را از لونی دیگر میتوان رقم زد، میتوان با او تا فراسوی آمال و دغدغههای انسانی بال گشود و با درک رنج تا اوج شادمانگی پیش تاخت؛ گویی آرزوهای مردمانش را زیسته است. اندوهشان را و بافه رنجشان را برنمیتابد و در پرند رنگرنگ مهربانیهایش، زلال عشق را و محبت را، برای همگان به آرزو مینشیند. چنین است که در کولهبار عمرش، رهتوشه عشق مییابیم و جاری مهر.
شیراز مدیون امین فقیری
کوروش کمالی سروستانی در پایان از «امینِ مهربان» ستایش میکند؛ امینی که «دوستداشتنی است، فروتن است؛ استاد است و از همه مهمتر؛ امین است! و بدینسان است که شیراز مدیون امین فقیری میشود چراکه از سویی او با آثارش فرهنگ، تاریخ و خاطرههایمان را ماندگار ساخته و از دیگر سوی، خود بخشی از تاریخ فرهنگی شیراز میشود؛ بر ماست که جایگاه ارجمندش را قدر نهیم و بهقدر همّت و وسع خویش در پاسداشتش بکوشیم.»
بیگانه با ادبیاتی که از واقعیات زندگی بیگانه است
سخنران بعدی مراسم مهدی زمانیان مترجم و استاد دانشگاه شیراز است که از «سیر تکاملی سبک نوشتاری امین فقیری» میگوید. زمانیان ابتدا گریزی میزند به 44 سال پیش، زمانی که فقیری نویسنده در بخشی از دومین کتابش «در کوچهباغهای اضطراب» از این گفته که نوشتهای را که از زندگی واقعی به دور باشد، قبول ندارد.
این استاد دانشگاه در ادامه از رویکرد فقیری به ادبیات میگوید، رویکردی که با ادبیاتی که با واقعیات زندگی بیگانه و بر پایه احساسات شخصی باشد، و برای گریز از واقعیتهای ملموس جامعه، به آیندهای موهوم و افسانهای دل ببندد، بیگانه است. مهدی زمانیان معتقد است نمودار آثار امین فقیری از یکسو توصیف فقر و فلاکت، زبونیها و انحطاط اخلاقی و فساد اجتماعی ناشی از فقر فرهنگی و جهل و خرافه است و از دیگر سو، راوی عشق و امید، مهر و وفا، مبارزه با ظلم و ستم و استثمار انسان از انسان، تسلیمناپذیری در برابر شرایط سخت زندگی و رسیدن به حیاتی سرشار از انسانیت و تلاش برای عدالت اجتماعی است.
بر این باور است که محیط اجتماعی باید دارای ماهیت انسانی باشد
مهدی زمانیان معتقد است امین فقیری واقعیت را امری تغییرناپذیر نمیبیند و به جامعه بهعنوان دستگاهی زنده مینگرد، «ازاینرو فعالیت ذهنی را به بررسی لایههای زیرین زندگی محدود نمیکند و به کاوش در لایههای پنهان روابط اجتماعی معطوف میکند.» زمانیان میگوید فقیری در داستانهایش نشان میدهد که برای شعور و سطح آگاهی بشری ارزش قائل است و بر این باور است که محیط اجتماعی باید دارای ماهیت انسانی باشد.
زمانیان معتقد است هنگامیکه فقیری به تقابل شیوه زندگی شهری و روستایی پرداخته است، نشان میدهد که روستاییان مهاجرتکرده به شهر، به مردانی سرافکنده و مالیخولیایی، و به تعبیر خود «ببرهای کاغذی» بدل میشوند. به باور زمانیان، فقیری فردگرایی را محصول شکاف عمیق بین انسان و جامعه میداند و توهمات نادرست دربارهی زندگی و انسان.
این نویسنده و استاد دانشگاه سپس با اشاره به آثار سورئالیستی فقیری مانند زمستان پشت پنجره، ببینم نبضتان میزند و...، میگوید: نثر او در این رویکرد، استوارتر و فاخرتر، و شعرگونه است.
در آثارش از تصویر رمانتیک و موهوم درباره روستا فاصله گرفته
سخنران بعدی مراسم نکوداشت امین فقیری در شیراز، منیژه عبداللهی استاد ادبیات دانشگاه علوم پزشکی شیراز است که به بررسی نقش زنان در کتاب دهکده پرملال میپردازد. عبداللهی با اشاره به اینکه اغلب منتقدان ادبی، این کتاب شاخص فقیری را در تراز ادبیات اقلیمی قرار دادهاند، میافزاید: فقیری در دهکده پرملال از تصویر رمانتیک و موهوم درباره روستا فاصله گرفته و واقعیت روستا را که محیطی خشن و جهلزده بود، تصویر میکند. «در این داستان جامعهای مطرح است که خیر و خرد ازآنرو برگردانده و زیستکنندگان در فضایی هولناک زندگی میکنند.
به باور منیژه عبداللهی باشندگان جامعه روستایی در دهکده پرملال، از هولناکی وضعیت خود آگاه نیستند و گویی نیاز است که بیگانهای وارد آن محیط شود تا نابهسامانی وضع موجود را نشان دهد؛ «شخصیت راوی در دهکده پرملال معلمی درسخوانده از شهر است.
نقش زنان در دهکده پرملال
منیژه عبداللهی در ادامه جامعه تصویرشده در دهکده پرملال را جامعهای پاد آرمانشهر برمیشمرد؛ جامعهای که در آن فقیری نشاندهنده وضعیت را به عهده زنان میگذارد. «زنان با ذهنیت زنانه و فراست خود، فلاکت وضع موجود را نشان میدهند.» عبداللهی میگوید فقیری بهسبب تعهد خود نسبت به بیان واقعیت و فاصلهگرفتن از رؤیاهای شخصی، زنانی را تصویر میکند که مقهور و منکوب نظم جامعه روستایی در آن زمان هستند؛ زنانی که در سه نقش مادر، همسر و معشوق بیان میشوند.
او تصویرسازی فقیری از نقش مادر در این کتاب را بسیار موفق میداند و میگوید نویسندهی دهکدهی پرملال از زاویهای واژگونه، روابط خصمانه و بهدوراز انتظار مادر را به تصویر میکشد. استاد ادبیات دانشگاه علوم پزشکی شیراز معتقد است زنانی که در نقش همسر در دهکده پرملال حضور دارند، عموماً منفعل هستند و مورد آزار و بهتان مردان قرار میگیرند.
به باور منیژه عبداللهی مهمترین خصوصیات زنان دهکده پرملال، بیاعتمادی به آینده، محو شدن در وجود همسر، مقهور ذهنیت مردانه، درگیربودن با جهل و خرافه، بیگاری کردن و نداشتن آموزش در زندگی است. «امین فقیری در دهکده پرملال پاد آرمانشهری را نشان میدهد که در آن تعهد به واقعیت و تیرهبختی مردمان به تصویر کشیده میشود.»
فقیری شاعری خاموش است
سخنران بعدی مراسم نکوداشت امین فقیری، سیروس نوذری است که معتقد است امین فقیری شاعری است که داستان مینویسد. این شاعر و هایکوسرای با اشاره به مجموعه شعرهای کوتاه و هایکووار منتشرنشده فقیری با عنوان «این خون من است»، میگوید: فقیری شاعری خاموش است و این شعر در درون داستانهایش جریان دارد. سیروس نوذری سپس با خواندن تعدادی از شعرهای این مجموعه، به وجوه نازکخیالی و تأملات فلسفی فقیری در آنها اشاره میکند. «بر ما/ نگاه حسرتبار مردگان»، «بر لالههای گوشم/ میبارید مرگ»، «خستگی ازلی/ از آغاز جهان.» نوذری در ادامه برخی از شعرهای فقیری را که شبیه هایکوست، میخواند. «پیچیده است به دور رشتهکاجی دیرسال/ نیلوفری جوان»، «هیاهوی گنجشکها/ میتکاند شکوفههای نارنج». شاعر «بر ایوان چراعی نیست»، سپس برخی دیگر از شعرهای مجموعه شعر امین فقیری را تنها یک فریم میداند: «در نظرگاهش/ گلهای شقایق/ تا دامان کوه». سیروس نوذری در پایان نوع دیگری از این اشعار را، هایکوهای اجتماعی میداند: «هر بار گم میکند پیرمرد/ سنگ مزار مادرش را»، «از بیم پلاسیدهشدن گلهاست که میگرید/ دخترک گلفروش».
نویسنده توصیفینویس
سخنران پایانی این مراسم، همایون امامی کارگردان فیلم مستند «دهکده پرملال» است که امین فقیری را نویسندهای توصیفینویس عنوان میکند؛ نویسندهای که نگاه سینمایی در متون توصیفی آثارش نمودی پررنگ دارد و همانند احمد محمود، در داستانهایش از دکوپاژ و تکنیکهای سینمایی استفاده میکند. در پایان مراسم نکوداشت نویسنده دهکده پرملال، امین فقیری به همراه برادر نویسندهاش ابوالقاسم فقیری و اعضای خانواده روی سن میآیند و مورد تشویق ممتد حاضران قرار میگیرند؛
حاضرانی که در صبح بارانیِ شیراز، با تماشای فیلم 36 دقیقهای دهکده پرملال، دوره میکنند روزگار نویسندهی شهیر شهرشان را.
نظر شما