اولین مجموعه داستانی که فیلیپ راث نوشت، در ایران منتشر شد
«خداحافظ کلمبوس» زندگی یهودیان در آمریکای پس از جنگ
مجموعه داستان «خداحافظ کلمبوس» اولین اثر فیلیپ راث است که همانند باقی آثار این نویسنده نگاهی موشکافانه به زندگی یهودیان دارد.
این مجموعه داستان شامل داستانهای «خداحافظ کلمبوس»، «تغییر دین یهودیان»، «مدافع ایمان»، «اپستین»، «نمیشود کسی را از روی آوازی که میخواند بشناسیم» و «الی متعصب» است و همانطور که از نام برخی داستانها برمیآید، راث در آثار خود توجه ویژهای به زندگی یهودیان داشته است و این توجه تقریبا تمام حوزههای زندگی یهودیان اعم از مسائل عقیدتی، مذهبی و سیاس را پوشش میدهد.
در بخشی از داستان «خداحافظ کلمبوس» میخوانیم:
« - تو ملبورن زندگی میکنن؟
شورت هیلز. شمارهشون رو میذارم.
از کی تا حالا یهودیا تو شورتهیلز زندگی میکنن؟ باور کن اونا یهودی واقعی نیستن.»
اونا یهودی واقعین.
ببینیم و تعریف کنیم.»
راث شخصیتهایش را از خلال رفتار و دیالوگها به خواننده مینمایاند. به عنوان مثال راوی او در اولین داستان این مجموعه اول شخصی است که خواننده از طریق همراهی با او به اطلاعات و پیشینه دیگر کاراکترهای کلیدی داستان دست پیدا میکند. راث در این کتاب کاراکترهایی را به ما نشان میدهد که هر کدام نگرش خاص خود را به مسائلی از قبیل دین، سنت و زندگی دارند و تنها وجه مشترکشان یهودی بودنشان است. در عین توجه ویژهای که راث به مساله یهودی بودن به ویژه در داستانهای ابتدایی این کتاب دارد، داستانهای او به دور از هرگونه تعصب و جانبداری روایت میشوند. «خداحافظ کلمبوس» روایت آدمهایی است که به دنبال راهی برای نجات از ورطهای هستند که گرفتارش شدهاند، ورطهای به نام تقابل سنت و مدرنیته.
«خداحافظ کلمبوس» در کل کتابی است که نگاهی طنزآمیز و شوخطبعانه به زندگی یهودیان در آمریکای پس از جنگ دارد. این کتاب جایزه کتاب ملی برای داستان را برای راث به همراه داشت و مطابق معمول اتفاقی که برای اینگونه داستانها میافتد برای راث هم رخ داد و برخی از درون جامعه یهودیان به خاطر آنچه که او از این جامعه و مذهب تصویر کرده بود، وی را محکوم کردند.
دلیل توجه راث به زندگی یهودیان به زندگی شخصی و تجربیاتی برمیگردد که او دارد. او فرزند یک خانواده آمریکایی و نوه یک خانواده یهودی اروپایی بود که در موج مهاجرت قرن نوزدهم به آمریکا کوچ کرده بودند. فیلیپ در بخش کمدرآمد شهر بزرگ شد و این چیزی است که به صورتهای مختلف در داستانهای مجموعه اول این نویسنده به ما نشان داده میشود. در داستان «خداحافظ کلمبوس» با مردی جوان روبهرو هستیم که مدام بین محل تازه زندگی خود و محله قبلی در نوسان است. «نوارک» نام محلهای است که در اکثر آثار راث نام آن را میبینیم و دلیل آن هم این است که این محله که بخشی از ایالت نیوجرسی است، محل تولد این نویسنده آمریکایی است:
«وقتی به بیرون از نوآرک راندم و از ایروینگتون و چهارراه آهن و کلبههای سوزنبانان، لامبریاردز، لبنیاتی ملکه و پارکینگ ماشینهای قراضه گذشتم، شب رو به خنکی میرفت. در حقیقت انگار حومهی نوآرک که در ارتفاعی پنجاه و پنج متری ساخته شده بود، به بهشت هم نزدیکتر بود، چون خورشید در آنجا بزرگتر، پایینتر و گردتر بود. خیلی زود در مسیری افتادم که از کنار محوطه بزرگ چمنی میگذشت که خودبهخود آبپاشی میشدند و خانههایی که هیچکس بر سکوی ورودی آن ننشسته بود چون کسانی که داخل خانهها بودند، حاضر نبودند نوع زندگیشان را با کسانی که بیرون بودند، قسمت کنند و حتی میزان رطوبتی که قرار بود بر پوستشان بنشیند را هم تنظیم میکردند. تازه ساعت هشت بود و نمیخواستم زود برسم، بنابراین در خیابانهایی دور زدم که اسمشان مانند کالجهای شرقی بود انگار سالها پیش وقتی مسئولان شهر آنها را نامگذاری میکردند، برای سرنوشت بچههای این شهر هم تصمیم میگرفتند.»
پس از انتشار «خداحافظ کلمبوس» او برنده جایزه ملی کتاب شد و خود را به عنوان نویسندهای ذاتی به شهرت رساند.
یهودی بودن برای راث مثل «سال بلو» و «مالامود» یک مشکل اساسی است. منفور بودن، چشم انداز همیشگی زندگی یهودیان در تاریخ بوده و شاید این یکی از دلایلی باشد که او در آثار متأخرش شدیدا با موضوع هویت درگیر است. او این درگیری را در آثار اولش نیز نشان میداد اما شخصیتهای راث در آثار پیشین او مانند همین مجموعه «خداحافظ کلمبوس» کمکم و به تدریج به موقعیت خود واقف میشوند و در نهایت در پی تصمیمی برای رهایی از وضعیت خویش برمیآیند اما در آثار متاخر این نویسنده آمریکایی قهرمانان از همان ابتدا به وضعیت خود واقفند.
مجموعه داستان «خداحافظ کلمبوس» نوشته فیلیپ راث با ترجمه سرور کرمپور دشتی در 336 صفحه و تیراژ 550 به قیمت 39000 تومان از سوی نشر فرمهر منتشر شده است.
نظر شما