«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما (حافظ)
یاد بعضی نفرات روشنم میدارد (نیما)
... اما وقتی خیلی پیش رفتم، ناگهان به عقب برگشتم و از آنچه دیدم وحشت کردم. اکنون که به عقب مینگرم، در مییابم که دیگر تقریباً هیچکس در ایران نمانده است که به طور حرفهای بحثهای داستاننویسی در دنیا را دنبال کند، و من تنها ماندهام. (محسن سلیمانی/ رماننویسی در وقت اضافه/ صفحه 18)
در طول سالهای آخری که محسن عزیز دو کتاب «طنزپردازی به زبانِ ساده» و «رماننویسی در وقتِ اضافه» را مینوشت؛ دو تن از استادان و بزرگان عرصه داستاننویسی که بهطور جدی و حرفهای ادبیات داستانی را در جهان دنبال میکردند و به داستاننویسان ایرانی میشناساندند، خیلی آسان، از میان ما رفتند. اولی «ابراهیم یونسی» بود که با اولین کتابش شاید در حدود 50 سال پیش، «هنر داستاننویسی» را به ایرانیان به طور تخصصی شناساند. و بعداً کتابهای با ارزش دیگری چون «جنبههای رمان» (فورستر) «سیری در ادبیات غرب» (پریستلی) تاریخ ادبیات روسیه (میرسکی) را ترجمه و منتشر کرد. و دومی «استاد رضا سیدحسینی» بود که «مکتبهای ادبی»، «طاعون» (کامو) «ضد خاطرات» (مالرو ـ ترجمه با همکاری استاد نجفی) و نیز اثر بسیار پر ارزش «فرهنگ آثار» را (مجموعهای 6 جلدی که به کمک گروهی از استادان زبان و ادبیات فرانسه) در انتشارات سروش، منتشر کرد.
این همان زمانی است که مجله سروش نوجوان (به عنوان یک مجله ادبی ـ هنری) به کمک گروه زیادی از شاعران و نویسندگان و هنرمندان منتشر میشد. در همان جا بود که ما (قیصر امینپور ـ عموزاده خلیلی ـ محسن عزیز و من و ... ) از نزدیک استاد رضا سیدحسینی را میدیدیم. و بسیاری گفتوگوهای ادبی صورت میگرفت. و گاه حتی از همکاریهای ایشان در مجله سروش نوجوان برخوردار میشدیم. بهخصوص من یادم هست زمانی که «ویژهنامه رمان» را در مجله سروش نوجوان، منتشر میکردیم؛ دو میزگرد در این زمینه برگزار شد که استاد دعوت شده اولی استاد رضا سیدحسینی بود و دومی محسن سلیمانی. استاد سیدحسینی با کمال فروتنی با نوجوانان از«رمانِ اندیشه» سخن گفت. و محسن سلیمانی به زبان بسیار ساده از رمان با نوجوانان حرف زد؛ که هر دو میزگزد هم در همان ویژهنامه چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت.
باری، محسن عزیز، زمانی که یکی از آخرین کتابهایش (رماننویسی در وقت اضافه) را مینگارد؛ کتابی که نتیجه تجربیات چهل ساله او اعم از ترجمه و پژوهش و سالها تدریس داستاننویسی در دانشگاه و کلاسهای داستاننویسی است؛ ناگهان دچار وحشت عجیبی میشود. در ابتدای همین کتاب است که مینویسد: اما وقتی خیلی پیش رفتم، ناگهان به عقب برگشتم و از آنچه دیدم وحشت کردم. اکنون که به عقب مینگرم، در مییابم که دیگر تقریباً هیچکس در ایران نمانده است که به طور حرفهای بحثهای داستاننویسی در دنیا را دنبال کند، و من، تنها ماندهام. آیا این اشارهای است به دو استاد درگذشتهای که به طور جدی بحثهای حرفهای داستاننویسی را در دنیا دنبال میکردند؟ مینویسد: «البته گاهی برخی از سر تفنن چیزهایی را ترجمه میکنند، که من چون فرصت خواندن این متنها را ندارم، نمیتوانم در مورد خوشخوانی و رسایی آنها قضاوتی بکنم. با این حال، با یک گل بهار نمیشود و کار مداوم و حرفهای با تک کارهایی از سر تفنن فرق دارد. اگر کسی میخواهد کاری جدی کند، حتماً باید به قول فوتبالیستها لباس بپوشد و وارد زمین شود، نه اینکه فقط پنج دقیقه به زمین بیاید و یک ضربه کاشته عالی هم بزند. این مَثَل را به خاطر این نیاوردم که بگویم من قهرمان هستم، بلکه میخواهم بگویم از آنجا که انتقال تجربیات داستاننویسی کاری سخت و کم اجر و مزد است، این روزها دیگر کسی حوصله کنکاش جدی در این زمینه را ندارد (حتی مترجمان حرفهای هم به هزار و یک دلیل ترجیح میدهند رمان ترجمه کنند، نه بحثهای عذابآور درباره رمان).
محسن عزیز کمابیش 30 سال از عمر پُربار خود را صرف پروژه جدی بحثهای داستاننویسی کرد، کاری که حاصل آن درک درست از داستان و رمان است. پژوهش روشمند و یافتن اصول و نقطههای طلایی ادبیات داستانی برای آموزش نسلهای بعدی را، غربیها، سالها است که در دانشگاهها و کلاسهای داستاننویسی خود دنبال میکنند و بسیار جدی میگیرند. و حاصل آن، ادبیات داستانی بسیار پیشرفته است. بیخود نگفتهاند که داستاننویسی عرقریزان روح است. درک و انتقال ادبیات عظیم داستانی که به قول تولستوی چهار هزار سال تاریخ دارد، به آسانی به کف نمیآید. دقایقی در این دریای عظیم است که موج خون فشان دارد.
آیا هنر و خلاقیت مِتد و روش دارد؟ ادبیات قانونهای طلایی ابدی ندارد، اما فنون و ابزار دارد که با خلاقیت به نقطه اوج میرسد. درک هنرمند هرچه عظیمتر باشد به اضافه خلاقیت، هنرِ فراگیرتر و جاودانه به جهان عرضه میدارد. چنین است که سختکوشیِ دو چندان میطلبد. اما نکته جالب در مورد محسن عزیز این بود: پس از آن سی سال، 10 سال آخر عمرش سخت مشغول پژوهش و ترجمه و تحلیل عرصه طنز بود. طنز و طنزپردازی در 10 سال آخر عمرش وقتی توجهش را جلب کرد که یک روز ناگهان پی برد تقریباً هیچ کتابی به طور روشمند، اصول طنزپردازی را به خیل عظیم نویسندگان امروز و آینده ایران نمیآموزد. او نخستین کسی است که در طنزپردازی روش، فنون و ابزار طنزنویسی را برای نویسندگان تبین کرد. اما از نکات قوت دو اثری (اسرار و ابزار طنزنویسی، طنزپردازی به زبان ساده)که منتشر کرد این است که به زبان ساده و بسیار روشن و کاملاً کاربردی، مثالهای بومی برای تکنیکهای مختلف طنزپردازی میآورد. و این، کار آسانی نیست. او هم در طرح مباحث داستاننویسی و هم مباحث طنزپردازی با چنین شیوهای آموزش میدهد: به زبان ساده و روشن.
نام برخی از آثارمحسن عزیز در این زمینه بدین قرار است:
ـ از روی دست رمان نویس
ـ رمان چیست؟
ـ درسهایی درباره داستاننویسی
ـ فن داستاننویسی
ـ طرح و ساختار رمان
ـ تأملی دیگر در باب داستان
ـ جادوی زاویه دید
ـ رماننویسی در وقت اضافه
ـ و دو کتاب بدیع دیگر در باب طنزپردازی: اسرار و ابزار طنزنویسی،
ـ طنزپردازی به زبان ساده
کتاب آخر در انتشارات سروش منتشر شد؛ و در سال 97، پس از درگذشت او، رونمایی شد. «رماننویسی در وقت اضافه» نیز سال 97 در انتشارات علمی ـ فرهنگی انتشار یافت.
اما این تمام کار محسن عزیز نبود. او در سه زمینه دیگر نیز آثاری منتشر کرده است:
1ـ داستان کوتاه (سالیان دور و ...)
2 ـ نقد ادبیات داستانی (چشم در چشم آینه و ...)
3 ـ ترجمه ادبیات داستانی کلاسیک (عشق و نان، تصویر دوریان گِری، اوژنی گرانده، پینوکیو و ...)
نظر شما