وی افزود: تردید نکنید اغلب آنها کمیتشان در یکی از این اوصاف میلنگد. البته فراموش نکنیم اطلاعات و دانش دکترجعفری هم بسیار فراتر از معیارهای متعارف دانشگاههای امروز ایران است. دردانشگاههای ایران امثال دکتر جعفری شاید به شمار انگشتان یک دست هم نرسد. سواد علمی و آکادمیک و دانشگاهی دکتر جعفری در سطح استانداردهای بینالمللی است به همین دلیل در سالهای اخیر، دانشگاه «پرینستون» از او دعوت کرد که به عنوان فرصت مطالعاتی به آن دانشگاه برود. تردید نکنید جوامع دانشگاهی غرب با کسی تعارف ندارند. دانشگاههای آنجا ، مانند ما مراکز تولید انبوه مقالات علمی وپژوهشی راه نینداختهاند (و اگر این تولید انبوه درآمدزایی برای دانشگاه هم میداشت چه بسا چند برابر میشد این تولید انبوه)
مسعود جعفری
طاهری ادامه داد: جنبه نوگرایی و روشنفکری دکتر جعفری نیز بسیار چشمگیر است. او همیشه با تحولات جامعه و مسائلی که در حوزه ادبیات فارسی در جامعه مطرح میشود (چون نوگرایی، تجدد، رمان، نقد ادبی، سبکشناسی، جامعهشناسی ادبیات و...) همگام بوده است. علاوه بر این در حوزه تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام و کلام اسلامی و تاریخ تمدن هم صاحب نظر است (به استناد آثارش عرض میکنم. کتابهایی که در این موضوعات از زبان انگلیسی ترجمه کرده است) به نظر من عضویت چنین فردی در فرهنگستان یک نقطه عطف در تاریخ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. بیگمان افراد بسیاری با نظر من موافق نیستند و سخنان مرا اغراق یا غلو یا تعصب و....قلمداد میکنند (و ازهمه بیشترشاید خود دکترجعفری به این اظهارات بنده انتقاد کنند و با آن تواضع و ادب ذاتی گفتههای مرا نپذیرند) اما آینده ثابت خواهد کرد که حرف من درست است یا خیر.
طاهری ادامه داد: میبینم بعضی مواقع عدهای از استادان علوم انسانی (مخصوصا ادبیات فارسی) که میخواهند در مجامع فرهنگی طنزی به کار ببرند و باعث انبساط خاطر مخاطبان یا دانشجویانشان شوند بعضی واژههای مصوب فرهنگستان را دستمایه این کار قرار میدهند و فرهنگستان زبان و ادب فارسی را به ریشخند میگیرند . اولا باید به این استادان محترم گفت که کار فرهنگستان ادب صرفا واژهگزینی نیست، فرهنگستان گروههای مختلفی دارد که یک گروه آن گروه واژهگزینی است و این نشان میدهد افرادی که عملکرد فرهنگستان را فقط محدود در واژهگزینی میبینند چه آدمهای جاهلی هستند که حتی هیچ مطالعهای درباره ساختار فرهنگستان ندارند. من برای بعضی از استادان متاسفم که در تهران زندگی میکنند و استاد دانشگاه در یکی از رشته های علوم انسانی هستند و تصورشان از فرهنگستان فقط گروه واژهگزینی فرهنگستان است و اصلا خبر ندارند که فرهنگستان، گروه های ادبیات معاصر، ادبیات تطبیقی، نامه فرهنگستان، گویششناسی،
زبانهای ایرانی و فرهنگنویسی و.... دارد. شاید ما (منظورم بعضی از پژوهشگران واستادان و طبقه اهل کتاب ) بعضی از واژههای مصوب فرهنگستان را نپسندیم و نپذیریم که درست وضع شده است ، من مدافع همه مصوبات فرهنگستان نیستم. خودم هم براساس تجربه وحرفه ام در عالم ویرایش به بعضی واژه های مصوب ( ونیز به بعضی اعضای پیوسته) شاید انتقاد داشته باشم که همیشه هم داشته ام. اما میخواهم بگویم در جامعه امروز و با در نظر گرفتن حال وهوای گروه های دانشگاهی در رشته های علوم انسانی آیا واژههای مصوب فرهنگستان دستمایه مناسبی برای طنز است یا مقالات علمیپژوهشی که با سه یا چهار امضا منتشر میشود؟ استادانی که هیچ کاری درتألیف مقاله به خود زحمت نداده انداما طبق قانون وزارت علوم باید نام مبارکشان زینت بخش گروه مؤلفان مقاله باشد.
وی ادامه داد: من بسیاری از استادان را سراغ دارم که حتی از محتوای مقالهای که به نام آنها منتشر شده است خبر ندارند؛ به نظر شما کدام یک برای دست انداختن و خندیدن مناسب تر است؟ حتی استادانی که در دانشگاه تهران هستند و فرهنگستان را دست میاندازند من از آنها میخواهم بپرسم که آیا این واژههای مصوب فرهنگستان جای تاسف و خنده دارد یا اینکه روبهروی دانشگاه تهران از صبح تا شب دارند داد میزنند فروش پایاننامه، آی اس آی و انواع و اقسام مدارک تحصیلی که در آنجا میفروشند، کدام یک بیشتر جای تاسف یا خندیدن دارد؟
مولف کتاب «سیدمحمد فرزان» با بیان اینکه انصافا فرهنگستان با همه ایرادهایی که ما بر آن میگیریم افراد شایستهای دارد، اظهار کرد: غیر از چند نفری که شاید عضویتشان اصلا درست نبوده است ( و وجدان جمعی و فرهنگی جامعه هم کاملا به نادرست بودن عضویت این افراد اذعان دارد ) در مجموع دیگر اعضای فرهنگستان، فاضل و دانشمند اند و در کار خود نیز بسیارمتبحر هستند
و در نزد جامعه نیز مقبولیت دارند. فرهنگستان همیشه نهاد دولتی بوده است، همیشه هم فرهنگستان ها در تیررس انتقاد قرارداشتهاند چه فرهنگستان اول، چه فرهنگستان دوم و چه فرهنگستان سوم. اما صرف نظراز اینکه موافق یا مخالف مصوبات فرهنگستان یا شایستگی و ناشایستگی بعضی اعضای آن باشیم فرهنگستانزبان وادب فارسی ، محیطی کاملا غیر سیاسی است. هیچ گاه سیاست زده نشده است .رؤسای فرهنگستان همواره از رجال سیاسی درجه اول بوده اما این درایت را داشته اند که اجازه ندهند محیط فرهنگستان سیاسی شود. هیچ وقت هم ندیده ام در پذیرش اعضا یا مدیران گروه ها یا پژوهشگران ملاکهای سیاسی دخیل بوده باشد. یا مدیران ارشد اجرایی فرهنگستان ( مانند رئیس یا دبیرفرهنگستان ) سلیقه های فردی خود را بر مجموعهزیر دست تحمیل کرده باشند .آن بگیرو ببندهایی هم که حراست و نگهبانی بیشتر ادارات دولتی دارند در فرهنگستان مطلقا نیست.
همچنین فرهنگستان هیچ وقت حیاط خلوت دولت ها هم نبوده است. تغییر کابینه ها و دولت ها آرامش فرهنگستان را به هم نریخته است . و نکته بعدی فرهنگستان اگر ( بابدبینی نگاه کنیم ) موجب تعالی علم نشده و زمینه های پژوهش را گسترده تر نکرده است ( حال آنکه اصلا این گونه نیست و آثاردرخشانی در فرهنگستان به دست دانشمندان آنجا تألیف شده است مانند فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی و دانشنامه زبان وادب فارسی مخصوصا مجلدات ۱تا ۴ ) لااقل ساحت علم را هم ملوث و مبتذل نکرده است . بسیاری از گروه های دانشگاهی در رشته های علوم انسانی در سال های اخیر تنها هنرشان ملوث کردن و مبتذل کردن ساحت علم و مدارک دانشگاهی بوده است.
وی در پایان با نقل خاطرهای گفت: یکبار در سالهایی که در انتشارات علمی فرهنگی کار میکردم استاد بهاءالدین خرمشاهی به اتاق من آمد و با آقای علی بهبهانی در خصوص عملکرد فرهنگستان و کانون نویسندگان همصحبت شد.استاد خرمشاهی گفت کانون نویسندگانی که عبدالمحمد آیتی عضوش نباشد به نظر من این کانون نویسندگان مشروعیت ندارد و از اعتبار و مقبولیت لازم برخوردارنیست . آقای بهبهانی نیز در جواب او گفت فرهنگستانی که شاملو عضو آن نباشد به نظر من آن فرهنگستان نیز مقبولیت ندارد. زمانی که دکترجعفری به عضویت فرهنگستان انتخاب شد این گفتوگو در ذهنم دوباره زنده شد امروز کسی عضو فرهنگستان شده است که نه روشنفکران بیرون از دانشگاه و نه دانشگاهیها میتوانند از او انتقاد کنند وعضویتش را زیرسؤال ببرند. به نظر من دکتر جعفری از آن دسته از اعضای فرهنگستان است که از جنبه روشنفکری مقبول میان جامعه است و همواره هم از جامعه فرهنگی پیشروتربوده است (درست خلاف بیشتر استادان که همواره از مسائل فرهنگی جامعه و رشته تحصیلی خود عقب مانده اند و این البته ویژگی دانشگاه ماست که در مباحث علوم انسانی از جامعه خود عقب مانده تراست) به این دلیل من به فرهنگستان ادب تبریک میگویم که چنین افتخاری نصیبش شده است.
نظرات