در نشست معرفی و بررسی کتاب «زیباییشناسی و فلسفه هنر» مطرح شد
در زمینه فلسفه زیبایی تهیدست هستیم/علائم سجاوندی در سفرنامه نقاشِ دربار شاهرخ تیموری به چین
جمشید کیانفر گفت: «شایسته است که نویسندگان و پژوهشگران ما برای یاد گرفتن الفبای کار گروهی نظری به این کتاب بیندازند.
در ابتدای این نشست، جمشید کیانفر، پژوهشگر حوزه تاریخ، کتاب زیباشناسی و فلسفه هنر را کاری حیرتانگیز خواند. وی گفت: «دلیل حیرتانگیز بودن این اثر این است که سیزده چهره شناخته شده آکادمیک در کنار یکدیگر گرد آمدهاند و این اثر را در کنار یکدیگر و با مشورت یکدیگر نوشتهاند. بهگونهای که تمام فصول کتاب محصول کار همه نویسندگان آن است.»
وی گفت: «شایسته است که نویسندگان و پژوهشگران ما برای یاد گرفتن الفبای کار گروهی نظری به این کتاب بیندازند. زیرا که کارهای گروهی در حوزه پژوهش اگر در ایران انجام هم شود از انسجام لازم بهرهمند نیست. یک سنت ناپسند هم در آکادمی ما جریان دارد که انتشار مقالاتی که دانشجو نوشته است را ملزم به وجود نام یک استاد در پای مقاله میکنند و اگر کار گروهیای در حوزه پژوهش در ایران دیده میشود بیشتر از این جنس است.»
وی با اشاره به اینکه مترجم کتاب بسیار دقیق است و ترجمه را ساده نمیگیرد گفت: «از جمله خصوصیات بهفروزی آن است که حتی اگر هنگام ترجمه با موضوعی ناآشنا مواجه میشود به اهل فن و تخصص در آن حوزه مراجعه میکند و کار را سر هم بندی نمیکند. از این منظر میتوان به حاصل کار این مترجم اطمینان داشت.»
جمشید کیانفر
کیانفر گفت: «کتاب زیباییشناسی و فلسفه هنر را میتوان دانشنامهای در زمینه تاریخ هنر دانست. این خصوصیت کتاب از جامعیت مباحثی که در آن طرح شده برمیآید. کتاب در دو بخش است. در بخش اول کتاب که حجم اصلی آن را شامل میشود، در سه فصل تمام تاریخ هنر مرور میشود و در بخش دوم آن مباحث به صورت موضوعی طرح شده است.»
به گفته کیانفر یکی از انتقاداتی که به ناشر کتاب وارد است آن است که فهرست مربوط به کتاب دوم (بخش دوم کتاب) در ابتدای کتاب ذکر نشده است و در میانه کتاب آمده است. وی گفت: «علاوه بر این اعلام کتاب نیز کامل و گویا نیست. اعلام کتاب فقط شامل نام شخصیتها میشود و خبری از نام کتابها، اماکن و... در آن مشاهده نمیشود. این نقص شاید مربوط به نسخه اصلی کتاب بوده باشد ولی شایسته بود در نسخه فارسی که زحمت فراوانی برای آن کشیده شده است، نقص برطرف شود.»
وی با اشاره به نحوه استفاده از علائم سجاوندی در کتاب گفت: «در متون کلاسیک فارسی علائم سجاوندی جایگاهی ندارند. قدیمیترین متنی که در آن به کاربرد علائم سجاوندی در نگارش اشاره شده مربوط به سفرنامه یکی از نقاشان دربار شاهرخ تیموری به چین است. پس از آن نیز نه بهرهای از این علائم در نوشتن برده شد و نه حتی اشارهای به این علائم شد. تا زمانی که در دوران قاجار نهضت ترجمه شکل گرفت و بهرهگیری از این علائم در متون فارسی به تقلید از متون ترجمه رایج شد. اشکالی که در متون اولیه ترجمه شده به فارسی وجود داشت و در این کتاب هم مشاهده میشود این است که بهرهگیری از علائم سجاوندی منطبق با ساختار زبان فارسی نیست و از متون لاتین اقتباس شده است.»
وی سپس نمونههایی از کاربرد علائم سجاوندی در کتاب را ذکر کرد و پس از آن اشکال دیگر کتاب را فقدان مقدمه در آن دانست. به گفته کیانفر: «وجود مقدمه در ترجمه میتواند چرایی انتخاب متن برای ترجمه و مواردی از این دست را برای مخاطب تبیین کند و همچنین موارد ابهام برانگیز درباره نحوه ترجمه را روشن سازد. به عنوان نمونه در پانوشتهای فصول کتاب با این مورد مواجه میشویم که تا جایی تمامی پانوشتها به فارسی است و سپس تعدادی پانوشت لاتین در انتها مشاهده میشود. دلیل اینکه چرا پانوشتها اینگونه از هم تفکیک شدهاند مبهم است و مقدمه میتوانست این ابهام را رفع کند.»
پس از کیانفر، نوبت به عبدالکریم جربزهدار فعال حوزه نشر رسید تا سخنان کوتاهی درباره کتاب بیان کند. وی با اشاره به اینکه قصد دارد قصه انتشار کتاب زیباییشناسی و فلسفه هنر را بگوید گفت: «عادت بهفروزی در ترجمه تمرکز بر یک اثر هنگام ترجمه آن اثر است. ترجمه این کتاب هم دو تا سه سال طول کشیده و تخصص فراوانی برای ترجمه آن لازم بوده است. بهفروزی پس از ترجمه، کتاب را برای انتشار به فرهنگستان هنر سپرد و با این نهاد قرارداد بست. فرهنگستان هم کتاب را به ویراستاری سپرد که متن را از اساس دچار تغییرات متعدد و بیهوده کرد. پس از آن هم آنقدر در انتشار کتاب تعلل کرد که بهفروزی مجبور به فسخ قرارداد شد. در این میان دستنویس اصلی بهفروزی هم گم شد و تنها متن ویراستاری شده ماند که در عمل آن هم برای انتشار مناسب نبود. به همین خاطر بهفروزی مجبور به بازنویسی ترجمه شد و مدتی هم این بخش کار زمان برد.»
عبدالکریم جربزهدار
وی افزود: «دومین ناشری که مترجم کتاب با آن قرارداد بست هم نشر علمی و فرهنگی بود که آن هم چندین سال انتشار کتاب را متوقف کرد. به گونهای که روزی بهفروزی به دفتر من آمد و با خوشحالی خبر از فسخ قرارداد خود با این ناشر داد. در مجموع این کتاب دو تا سه سال ترجمهاش طول کشید و چندین سال هم انتشارش. اگر پشتکار بهفروزی نبود بدون شک ترجمه این کتاب هرگز رنگ چاپ را نمیدید.»
دیگر منتقد کتاب، محمدحسین ساکت بود. وی گفت: «کار ترجمه سخت ترین کار ادبی است. مترجم باید در دو زبان ادیب باشد و بر حیطهای که از آن ترجمه کرده هم مسلط باشد. به ویژه در حوزههایی مانند فلسفه و حقوق ترجمه بسیار سخت و پیچیده است و تلاش بهفروزی در این زمینه شایان تقدیر است.»
وی با اشاره به برخی اشکالهای ویراستاری در ترجمه کتاب، یکی از نقاط ضعف کتاب را چنین برشمرد: «در این کتاب هنگامی که صحبت از قرون وسطی و فلسفه هنر در این زمان به میان میآید، تاثیر اندیشمندان مسلمان بر اروپائیان در این عصر و نیز نقشی که این اندیشمندان در پرورش فلسفه هنر داشتهاند نادیده گرفته شده است.»
محمدحسین ساکت
ساکت گفت: «نویسندههای کتاب سیر تطور فلسفه هنر را در کتاب خود به خوبی توضیح دادهاند. مباحثی که در این کتاب طرح میشود چندان فنی نیست و نویسندگان به صورت تاریخی به موضوع پرداختهاند. به همین دلیل کتاب خستگیآور نیست و درک آن برای سطوح مختلفی از مخاطبان امکانپذیر است. بر این مبنا میتوان گفت این کتاب از این جهت که مخاطبان را با سیر تحول هنر و فلسفه هنر آشنا میکند جالب توجه است و جامعه هنری ما نیازمند چنین کتابهایی است.»
وی با ارائه تبیینی از نگاه اسلام به مقوله هنر و زیباییشناسی گفت: «در فارسی و حتی عربی در زمینه فلسفه زیبایی تهی دستیم. در فهم و درک فلسفه هنر کوتاهی کردهایم.»
آخرین فردی که در این نشست سخن گفت محمود بهفروزی مترجم کتاب بود. وی در توصیف کار خود گفت: « ترجمه این کتاب کار سختی بود. بیشتر مترجمان ما دنبال کار سطح پائین هستند و من هم در میانه کار کم کم داشتم از کاری که میکردم پشیمان میشدم.»
بهفروزی گفت: اگر بنا بود عمیقتر به موضوع فلسفه هنر پرداخته شود این کتاب ده تا پانزده جلد میشد. بنای کار این بوده که الفبای فلسفه هنر و زیباشناسی ارائه شود. به گونهای که قابل درک برای همه باشد.»
وی گفت: «به گمان من کار مترجم آن است که برای افراد با سطوح پائینتر از متخصصان مطلب را منتقل کند. کسی که دکترای فلسفه دارد از اساس نیازی به ترجمه این کتاب ندارد و متن اصلی آن را میخواند. بر این مبنا من متنی را انتخاب کردم که بتواند پایهای برای مطالعات بیشتر در زمینه زیباییشناسی باشد.»
محمود بهفروزی
وی با اشاره به انتقاد کیانفر درباره فقدان مقدمه در کتاب گفت: «من از اساس اعتقادی به توضیح مترجم در متن ندارم. وظیفه من انتقال متن اصلی است که تلاش میکنم آن را به نحو مناسب انجام دهم.»
او درباره نحوه چیدمان پانوشتهای کتاب هم گفت: «پانوشتهای کتاب دو بخش بودند. یکی در زیر صفحات و یکی در انتهای فصول. من تمام پانوشتها را به انتهای فصول منتقل کردم و به همین دلیل دو گونه پانوشت در انتهای فصول دیده میشود.»
پایانبخش این مراسم نیز سوالات و ابرازنظرهای حاضران در برنامه بود.
نظر شما