شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۱
روایت قالب از اندیشه فوکو، قدرت را شر مطلق معرفی می‌کند

افشین جهاندیده می‌گوید: فوکو قدرت را نه درتقابل با سوژه و درمقام نیرویی سرکوبگر بلکه درون‌ماندگار سوژه و به‌عبارت دقیق‌تر درون‌ماندگار برساخته‌شدن سوژه می‌داند.

افشین جهاندیده (مترجم آثار فوکو) که عصر روز گذشته برای دیدار با مخاطبان به سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران آمده بود در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره فوکوخوانی در جامعه ایران و اینکه فلسفه‌ و اندیشه‌ی فوکو نسبت به بقیه اندیشمندان بیشتر مورد توجه فلسفه‌خوانان ایرانی است یا کمتر گفت: نمی‌دانم واقعاً چگونه می‌توان پاسخی روشن و سرراست به این پرسش داد چون این مسئله که فلان فیلسوف چقدر با اقبال روشنفکران و دانشجویان مواجه می‌شود صرفاً به خود آن فیلسوف بستگی ندارد بلکه به مجموعه عوامل مختلفی بستگی دارد که باید همه این عوامل را مد نظر داشته باشیم.

او همچنین با اشاره به زاویه دید فوکو به مسئله نقد و روشنفکری بیان کرد: بحثی که فوکو مطرح می‌کند به‌نوعی گسست از نگاهی‌ است که در مورد نقد وجود دارد و با اتکا (البته اتکایی وارونه) به پاسخ کانت به پرسش «روشن‌نگری چیست؟» فوکو سعی می‌کند با فاصله‌گیری از رویکرد کانت، امکان دیگری غیر از معرفت‌شناسی را به روی نقد بگشاید، یعنی امکان نقد تبارشناختی.

به گفته جهاندیده، در سنت فکری ایران همانند سنت متداول جهانی معمولاً نقد را در عرصه‌ صدق یا بطلان قضایا و درستی یا نادرستی‌شان پیش می‌برند؛ درواقع مسئله همواره این است که فلان قضیه چقدر گویای حقیقت است. اما فوکو بحث را به جای دیگری می‌برد و گسستی را از این‌گونه مباحث به وجود می‌آورد. شاید اهمیت بسیار زیاد اندیشه‌ فوکو برای جامعه‌ ما همین یاری‌ به شکل‌دادن به چنین گسستی است؛ البته این اهمیت اهمیتی نظری نیست بلکه شالوده‌اش باید مسئله‌داربودن ما باشد یعنی ما باید در رویکردمان به مسائل پیش‌ رو مسئله‌دار شده باشیم تا به این رویکرد متفاوت نگاه کنیم و برای‌مان اهمیت یابد. تا زمانی که چنین نیازی را احساس نکنیم و رویکردهای پیشین ازجمله نقد معرفت‌شناختی همچنان برای‌مان کارایی داشته باشد، رجوع به اندیشه‌ فوکو و رویکرد تبارشناختی‌اش صرفاً نظری و امری تجملی است.

این مترجم در توضیح رابطه‌ سوژه و قدرت و مقاومت در برابر قدرت از دید فوکو می‌گوید: دوستی داشتم که پرسش اصلی پایان‌نامه‌اش رابطه‌ عامل (agent) یا به‌عبارتی سوژه و ساختار در اندیشه‌ ‌فوکو بود و اذعان می‌کرد که نهایتاً پاسخی برای این پرسش نیافته بود و به‌عبارت دیگر فوکو در این مورد پاسخی قانع‌کننده نمی‌دهد.

او افزود: به‌نظر من چنین تقابل‌هایی که پای در رویکردی متفاوت به پرسش قدرت دارد اساساً برای فوکو مطرح نیست و درواقع فوکو قدرت را نه درتقابل با سوژه و درمقام نیرویی سرکوبگر بلکه درون‌ماندگار سوژه و به‌عبارت دقیق‌تر درون‌ماندگار برساخته‌شدن سوژه می‌داند. تقابل ساختار و عامل نیز به همین ترتیب. ازسوی‌دیگر همان‌طور که فوکو بارها تأکید کرده است وقتی از قدرت صحبت می‌کند درواقع منظورش نسبت نیروها است و به همین دلیل مقاومت نیز نوعی قدرت است و بی‌شک چنانچه نیرویی در مقابل نیرویی دیگر مقاومت نکند اصلا نسبتی به وجود نمی‌آید و در نتیجه قدرتی هم یا به‌عبارت دقیق‌تر نسبت نیرویی هم شکل نمی‌گیرد. فوکو در سخنرانی «حلقه‌های تور قدرت» به‌روشنی این بحث را باز می‌کند. به‌علاوه در اندیشه او اصلاً این‌گونه نیست که قدرت شر مطلق باشد و همان‌طور که خودش می‌گوید قدرت نه منفی است نه مثبت بلکه فقط باید در مورد خطرهای آن هشدار داد.

جهاندیده افزود: متأسفانه روایت غالب از اندیشه‌ فوکو که بسیار هم جاافتاده این است که گویا قدرت شر مطلق است و گریزی و برون‌رفتی از آن ممکن نیست. اما همان‌طور که گفتم اساساً باید پرسش را تغییر داد و رویکردی متفاوت در پیش گرفت و شاید همین تلاش برای تغییر رویکرد البته نه صرفاً به‌گونه‌ای نظری بلکه مهم‌تر از آن به‌گونه‌ای زیستی است که نیکو و من همیشه سرلوحه کار ترجمه‌مان قرار داده‌ایم.

او در پایان درباره کارهای پیش رویش گفت: ترجمه‌ دو کار را دست گرفته‌ام یکی کاری است از بلانشو درباره فوکو و دیگری هم اثری از مارکس است به نام مساهمه در نقد فلسفه‌ حق هگل که با همکاری اشکان صالحی ترجمه می‌کنیم و قرار است نشر لاهیتا آن را چاپ کند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها