گزارش ایبنا از کتابسازی و حضور ضعیف برخی ناشران
کتابسازی شاخ و دم ندارد! / ردپای کتابسازی در نمایشگاه کتاب
قانون عمومی شدن حق انتشار آثار با گذشت 30 سال از زمان فوت مولف، بهانهای شده برای تکرار عناوین در بازار نشر که مصداق بارز کتابسازی است.
بر این اساس ما در نمایشگاه کتاب تهران و بازار نشر کشور آثار متعددی از ادبیات کلاسیک جهان و ادبیات ایران داریم که بارها و بارها توسط ناشران مختلف بازنشر شدهاند، کتابهایی که با طرح جلدهای مختلف و مترجمهای گهگاه گمنام و ناشناس روانه نمایشگاه شدهاند.
میتوان نبود زیرساختهای حرفهای و بیتوجهی به ضوابط نشر در میان اهالی این حوزه را یکی از دلایل اصلی بروز این از همگسیختگی در بازار کتابهای ترجمه شده و فارسی زبان دانست؛ موضوعی که میتوان با اصلاح قوانین در حوزه صدور مجوز نشر و تمدید آن به عنوان عامل بازدارنده باشد تا بهانهای برای بالا بردن تعداد عناوین کتابها و مشمولیت در تسهیلاتی مثل حضور نمایشگاه کتاب تهران، دریافت کاغذ یارانهای و... نباشد.
از قصههای بهرنگی تا اورازانِ جلال
با یک گشتوگذار ساده در راهروهای غرفههای نمایشگاه کتاب، میتوانیم اسم یک کتاب را در غرفه ناشران مختلف ببینیم. به عنوان مثال کتاب «قصههای بهرنگ» را میتوان در غرفه ناشرانی مثل نگاه، فرشته، نامک، خلاق، نادریان، آوای دانیال، کتاب سبز، نخستین، فانوس دنیا، دنیای کتاب و معین پیدا کنید.
از بزرگ علوی هم کتاب «میرزا» را میتوان در غرفه نگاه، بدرقه جاویدان و جاویدان دید. یکی دیگر از کتابهای پرطرفداری که میتوان نمونه آن را در غرفههای مختلف، دید آثار از جلال آل احمد است. کتاب «ارزیابی شتابزده» همزمان در غرفههای آرایهنگار، مجید، بهسخن، فردوس و امام عصر (عج) عرضه شده است.
کتاب دیگر جلال آلاحمد با عنوان «از رنجی که میبریم» را هم میتوان در غرفههای توسعه فرهنگ و روانشناسی تهران، آرایهنگار، هممیهن، مصدق، جامی، مجید، امیرمحمد، کلک زرین و فردوس یافت.
وقتی اوه دست به دست میشود
نباید به سادگی از کنار کتابهای خارجی هم که با انواع و اقسام مترجمها روانه بازار نشر شدهاند، گذشت. یکی از آثاری که به وفور در غرفهها به چشم میخورد؛ «مردی به نام اوه» است؛ اثری از فردریک بکمن. این کتاب را میتوان در غرفههای چشمه، یوشیتا، آوای چکامه، سپهر ادب، آتیسا، نظاره، نوید ظهور، پایتخت، آسو و نون پیدا کرد.
کتاب «من پیش از تو» نوشته جوجو مویز هم که مدت زمان کوتاهی بعد از انتشار، پرفروش شد نیز یکی دیگر از این آثار به شمار میآید. این کتاب را میتوانید در غرفههای آموت، آناس، آتیسا، جامی، پر، ییلاق قلم، آسو، شاپیگان کتاب، مصطفی، آکادمی کتاب، کولهبار فرهنگی، متن دیگر و الینا ببینید.
باید بگویم کتاب «ملت عشق» الیاف شافاک را هم غیر از غرفه ققنوس، میتوانید در غرفههای کولهبار فرهنگی، داریوش، پارسینه، سلسله مهر، آناس، اختر، یاقوت، ارمغان گیلار و آتیسا پیدا کنید.
کتابسازی شاخ و دم ندارد!
کتابسازی یکی از دردهای این روزهای صنعت نشر کشور شده است، دردی که در جان و تن پیکر نحیف کتاب ریشه کرده است. البته کتابسازی، مصادیق مختلفی دارد اما ترجمه و انتشار موازی و متعدد از برخی آثار که نتیجهاش پر شدن بازار نشر با کتابهای مشابه است هم یکی از این مصادیق است. این موضوع فقط شامل کتابهای خارجی و آثار پرفروشی مانند ملت عشق، مردی به نام اوه و امثالهم نمیشود، بلکه کتابهای فارسیزبان هم در این زمره قرار میگیرند.
متاسفانه آزادی عملی که در زمینه انتشار آثار موازی و تکراری در بازار کتاب ایران وجود دارد، باعث شده که قانون به بهانههای مختلفی مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. توضیح آنکه برخی ناشران(عموما ناشران تازهکار) برای انتشار این کتابها، کمترین هزینه را صرف میکنند و درخصوص کتابهای تالیفی که 30 سال از مرگ مولف آنها گذشته، هیچ حقالتالیفی پرداخت نمیکند.
با این حساب بالا بردن تعداد عناوین در همان یکی دو سال اول فعالیت یک مرکز نشر میتواند به راحتی او را مشمول دریافت تسهیلات و امکانات مختلفی از جمله حضور در نمایشگاه کتاب تهران و نمایشگاههای استانی و حتی دریافت سهمیه کاغذ یارانهای کند. اینگونه است که سوءاستفاده از قانون، به گسترش آسیب کتابسازی و مکاره شدن بازار کتاب دامن میزند.
البته چنانچه اشاره شد، این رویکرد آسیبرسان در حوزه ترجمه آثار امروزی و پرفروش نیز مصداق دارد؛ به عبارت دیگر نبود کپیرایت در ایران باعث شده کتابهای پرفروش خارجی با ترجمههای موازی متعدد، بازار نشر ایران را دچار تکرار کنند. این امر اگرچه قانونی است اما میتواند از مصادیق کتابسازی بهشمار آید.
سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «خواندن؛ توانستن است» تا 14 اردیبهشت 8 هر روز از ساعت 10 تا 20 در مصلای امام خمینی (ره) برپا است.
نظر شما