مرتضی فرهادی در گفتوگوی با ایبنا مطرح کرد:
برای توضیح عقبماندگی ایران آدرس غلط میدهند/ انتقاد از کتاب «خلقیات ما ایرانیان»
مرتضی فرهادی میگوید: در این ۱۵۰ سال چیزی در فرهنگ عمومی و شفاهی ما نبوده که به عنوان عامل عقبماندگی ایران معرفی نشده باشد. زبان فارسی، خط فارسی، پوشش زنان ایرانی، کلاهنمدی مردان ایرانی و حتی قنداق و کفن و ... عامل عقبماندگی ایران معرفی شدهاند.
فرهادی با کتاب ارزشمند «صنعت برفراز سنت» در سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حضور دارد. او در نمایشگاه حضور داشته و در گفتوگو با خبرنگار ایبنا با اشاره به زیرعنوان این کتاب یعنی «انسانشناسی توسعهنیافتگی» درباره ارتباط میان ژانر خلقیاتپژوهی ایرانیان و تعیین عوامل مشخص و معین فرهنگی و اجتماعی در چرایی توسعهنیافتگی توضیح داده است.
فرهادی در این باره توضیح داد: این بحث بسیار مفصل است چون شما درست روی مسئلهای گذاشتهاید که متاسفانه امروزه یک جریان قوی در ایران ساخته شده که نه بر علیه مکتب نوسازی که در راستای مکتب نوسازی حرکت میکند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مکتب نوسازی مخصوصا مکتب نوسازی متقدم میگوید که اگر میخواهید توسعه پیدا کنید سعی کنید که فرش سنت را از زیر پای خودتان جمع کنید. این حضرات از زمان نگارش «خلقیات ما ایرانیان» محمدعلی جمالزاده تا امروز در راستای اثبات این سحن هستند که فرهنگهای بومی عامل عقب نگاهداشته شدن جوامع هستند. بله میشود از طریق فرهنگ و خلقیات و حتی ضربالمثلها و ادبیات شفاهی یک جامعه عناصری پیدا کرد که به نوعی یاریدهنده یا یاریگیرنده امر توسعه باشند و یا به کمک پیشرفت بیایند یا مانع آن شوند. منتها اینجا اغلب این عناصر از طریق نادرست معرفی و نقد میشوند.
او اضافه کرد: برخلاف این جمعیت که تعدادشان هم زیاد است و از زوایه مکتب نوسازی به بحث توسعه در ایران نگاه کردهاند؛ من از سال ۱۳۴۷ که وارد کارهای میدانی و اکتشافی در ایران شدم هرچه دیدم جنبههای مثبت بوده است.
فرهادی با بیان اینکه فرهنگ یاریگری در ایران بخشی از فرهنگ عامیانه ماست که طی ۱۵هزار سال گذشته همواره وجود داشته است افزود: اساسا ایران و عراق جزو نخستین کشورهایی هستند که کشاورزی و دامداری را شکل دادهاند. به قول مورگان اگر بخواهیم بر اساس تکنولوژی تاریخ بشر را طبقهبندی کنیم؛ با سه دوره توحش، بربریت و تمدن مواجه هستیم که برای عبور از دوره توحش به دوره بربریت ایران و عراق اولین کشورهایی بودند که هم یکجانشینی در آنها اتفاق افتاده و هم کشاورزی و دامداری درشان رخنمون شده است. اگر عناصر فرهنگی و ادبیات شفاهی و فرهنگ عمومی مملکتهایی مثل ما مانع توسعه میشد چگونه ایران و عراق و کشورهای خاورمیانه میتوانستند از دوران توحش بشریت را به دوران بربریت میانه برسانند.
این جامعهشناس همچنین با اشاره به اینکه اساسا در خلقیاتپژوهی شاهد نوعی برچسبزنی به جوامع هستیم که خودش مانعی بر به توسعه رسیدن آن جوامع و ساخت پیشفرضهای غلط ذهنی در آن میشود، بیان کرد: در بحث قدرت و دانش میشل فوکو این غرب است که از ۷۰ سال پیش یعنی از جنگ جهانی دوم به بعد و حتی از نظر من از ۱۵۰ سال قبل در ساخت مکتب نوسازی متقدم و رایج کردن و سلطهدادن به آن ید طولانیای داشته و متاسفانه روشنفکران خودمان هم در این زمنیه نقش بسیار بسیار خطرناکی را ایفا کردهاند.
او توضیح داد: آنچه که من به عنوان یک مردمشناس میدانی طی ۵۱ سال به عنوان واقعیت مشاهده کردهام چیز دیگری است. مثلا یکی از کشفیات ما که نشان میداد ۲ میلیون زن ایرانی در سال ۱۳۳۵ عضو واره باشند را دنیا باید خبردار میشد. چه کسی باعث میشود که این مسائل حتی به گوش زنان تحصیلکرده این مملکت هم نرسد؟ جز حضور و سلطه ۱۰۰درصدی مکتب نوسازی؟ در این کشفیات زنان در مناطقی واقعا حکومت را در دست داشتهاند و جای تاسف است که من میبینم زنان روشنفکر مملکت ما و حتی کسانی که دغدغه حقوق زنان دارند هیچ خبری از گذشته زنان ایرانی ندارند.
فرهادی یادآور شد: من لیستی از عواملی که به نظر تحصیلکردگان ایران (که به نظرم نمیتوان نام روشنکر بر آنها گذاشت) باعث عقبافتادگی جامعه ایران برشمرده شده را گردآوری کردهام و واقعا در این ۱۵۰ سال چیزی در فرهنگ عمومی و شفاهی ما نبوده که به عنوان عامل عقبماندگی ایران معرفی نشده باشد. زبان فارسی، خط فارسی، پوشش زنان ایرانی، کلاهنمدی مردان ایرانی و حتی قنداق و کفن و ... عامل عقبماندگی ایران معرفی شدهاند. میخواهم بگویم که اینها لیستهایی است که از جنگ جهانی دوم به بعد از سوی مکتب نوسازی و توسط کاخ سفید و ترومن و اتاق فکر آنها تهیه شده و پیش از آمریکاییها نیز اروپاییها این کار را برای ما انجام دادهاند و بعدتر هم خودمان در ایران تئوریسنهای بزرگ مکتب نوسازی داشتهایم؛ مثل میرزاملکمخان ناظمالدوله.
او افزود: اینها آدرسهای غلطی هستند که از زمان قائممقام و امیرکبیر تا امروز به ملت ایران اجازه نداده است که دلیل واقعی عقبماندگی جامعه خودشان را بفهمند. کار به جایی رسیده که پای بحثی مثل عروض و قافیه را در بحث عقبماندگی پیش کشیدهاند و گفتهاند شعر عروضی باعث عقبماندگی ما شده و اساسا قافیه و ردیف فکر و تفکر ما را عقب میدارد. تا همین امروز هم انواع و اقسام دلایل را ردیف کردهاند که هیچکدام با واقعیتی که ما در ۵۰ سال کار میدانی مشاهده کردهایم سازگاری ندارد. اصلا هم درست میگویند و زبان فارسی و عروض و قافیه و دین و مذب و حکومت... ما مانع توسعه است؛ آن ۱۵۰ کشور توسعهنیافته دیگر چه؟ آنها هم زبانشان فارسی است و دین اسلام و کلاهنمدی به سر مردانشان است و چادر بر سر زنانشان؟ آنها که این به زعم دوستان موانع را ندارند، آنها چرا عقبماندهاند؟
نویسنده کتاب «صنعت برفراز سنت» در پایان با بیان اینکه علم نمیتواند یکبام و چندهوا عمل کند بیان کرد: برای ۱۵۰ کشور، ۱۵۰ عامل و دلیل متفاوت برای چرایی عقبماندگی بیاورد. قانون علمی همه جا حاکم است و واقعیت این است که در تمام این ۱۵۰ کشور یک قانون واحد کار میکند و اجازه نمیدهد این کشورها توسعه پیدا کنند و به فرهنگ کار و تولید برسند. اصلاً کدامیک از روشنفکران ایرانی در این ۱۵۰ سال اشاره کرده که علت عقبماندگی ما ایرانیان این است که از فرهنگ کار و تولیدمان دور شدهایم و بیش از تولیدمان مصرف میکنیم؟ نهایتا علیاکبر داور در ۱۰۰ سال و در زمانه خفقان رضاشاه پیش از بحران اقتصادی در ایران صحبت کرده و اشارهای داشته که این بحران به این دلیل است که یاد گرفتهایم بیش از تولیدمان مصرف میکنیم.
نظر شما