نگاهی به کتاب فهم نشانهشناسی رسانهها
رسانههای اجتماعی چطور نظام سنتی نشانهشناسی را دگرگون کردهاند؟
کتاب «فهم نشانهشناسی رسانهها» نوشته «مارسل دانسی» از جمله آثاری است که هدف خود را معرفی این شاخه علمی به چهرههای دانشگاهی میداند.
کتاب «فهم نشانهشناسی رسانهها» نوشته «مارسل دانسی» از جمله آثاری است که هدف خود را معرفی این شاخه علمی به چهرههای دانشگاهی میداند و آن را یک راهنمای عملی معرفی میکند برای دانشجویان رشتههایی همچون نشانهشناسی عمومی، روانشناسی، زبانشناسی، اسطورهشناسی، آموزشوپرورش، مطالعات ادبی، جامعهشناسی، انسانشناسی فرهنگی، مطالعات فرهنگی، مطالعات ارتباطات و تحلیل رسانهها، تا بتوانند در در مطالعات رسانهها از آموزههای نشانهشناسی به درستی بهره گیرند.
مارسل دانسی، ایتالیایی تبار است و در دانشگاه تورنتو کانادا کرسی استادی دارد و مدیریت برنامه نشانهشناسی و نظریه ارتباطات کالج ویکتوریا برعهده اوست. دانسی همچنین عضو انجمن سلطنتی کاناداست و سردبیر مجله انجمن بینالمللی مطالعات نشانهشناسی «سمیوتیکا» را برعهده دارد.
نشانهشناسی فیس بوک، توئیتر و یوتیوب
کتاب فهم نشانهشناسی رسانههای دانسی به همت گودرز میرانی و بهزاد دوران ترجمه شده و انتشارات علمیوفرهنگی ویراست دوم نسخه اصلی را منتشر کردهاست. یکی از ویژگیهای این نسخه هم اضافه شدن فصلی موسوم به «نشانهشناسی رسانههای اجتماعی» است که در آن نشانهشناسی فیس بوک، توئیتر، ویدئوهای یوتیوب و... مدنظر قرار گرفتهاست.
پیکتوگراف نمونه جامعی از رسانه
این کتاب در 10 فصل تدوین شده است، در فصل اول با عنوان دنیای رسانهای شده نویسنده کوشیده است دو محور اصلی را برای مخاطب خود معرفی کند. اول اینکه رسانه چیست و رسانههای جمعی چطور بوجود آمدهاند. در همین بخش نویسنده با تشریح این موضوع که بشر تا قبل از پیدایش الفبا از «پیکتو گراف» استفاده میکرده است به طرح این موضوع میپردازد که پیکتوگرافی نمونه جامعی از آن چیزی است که رسانه نامیده میشود و به این ترتیب اولین نقب را برای حرکت از نشانهشناسی به دنیای رسانهها میزند.
در بخش دوم این فصل هم نویسنده به سراغ مفاهیم اساسی در نشانهشناسی رفته است و اندکی فعالیت علمی کردن با این روش را شرح داده است. همچنین در این فصل نویسنده تلاش میکند مفاهیمی همچون «بازنمایی»، «پیام»، «انتقال»، «واسطهگری» را با دقت شرح میدهد چرا که این مفاهیم تا پایان کتاب برای مخاطب مورد استفاده است.
نقدی به رولان بارت
نویسنده در فصل دوم بحث نظری نشانهشناسی را دنبال کرده است، دانسی شروع این فصل را با نقل قولی منسوب به فردینان دوسوسور آغاز میکند که گفته است علمی که حیات نشانهها در جامعه مطالعه میکند، علمی قابل قبول است و این علم میتواند بخشی از روانشناسی اجتماعی و به تبع آن روانشناسی باشد اما دوسوسور آن را نشانهشناسی مینامد.
در ادامه هم برای قوت گرفتن پایههای نظری این فصل مطالبی بر مبنای نظری افرادی همچون بارت، دوسوسور و ... دیگران میآورد. در بخشی از این فصل هم دانسی نقدی به موضعگیریهای سیاسی افرادی همچون بارت میکند که باعث شده است نشانهشناسی تبدیل به انباشتهای از گوشه و کنایههای سیاسی شود و ابراز امیدواری میکند که کتاب خودش از این ویژگی عاری باشد.
بررسی شکلهای مختلف رسانهای
از فصل سوم تا هشتم کتاب به تفکیک نویسنده به سراغ شکلها و شاخههای مختلف رسانهای میرود و موضوع نشانهشناسی را در ارتباط با آنها مورد توجه قرار میدهد. رسانههای چاپی، رسانههای شنیداری، فیلم، تلویزیون، رایانه و اینترنت، تبلیغات؛ هدف نویسنده این است که در هر فصل نگاهی تاریخی به پیدایش آن شکل رسانهای داشته باشد و تعریفی از آن شاخه رسانهای ارائه دهد موضوعاتی همچون تاثیر آنها را مورد توجه قرار دهد و بعد هم بحث خود پیرامون نشانهشناسی را در ارتباط با آن ژانر مطرح کند.
رسانهای شدن با ما چه میکند؟
در فصل نهم کتاب موضوع آثار اجتماعی رسانهها و به ویژه مفهوم رسانهای شدن مورد توجه قرارگرفته است. در بخشی ازاین فصل میخوانیم: «بررسی نشانهشناسی ریشه در این فرض دارد که در همه انسانها "نیاز به معنا" وجود دارد و به احتمال زیاد به این دلیل که محصولات رسانهای از همه انواع آن، به رغم کارکردهای حواس پرتیشان، بسیار تعهد برانگیزند. آنها بازنماییهایی فراهم میآورند که نیاز ما را به معنا برآورده میسازند. البته این نیاز نه تنها گونه انسان را به خلق اشکال فرهنگ پاپ بی معنی واداشته است، بلکه باعث اختراع اسطورهها، هنر، مناسک، زبانها، ریاضیات، علوم، و سایر موضوعات واقعا مهم شده است؛ چیزهایی که این نیاز را از سایر گونهها جدا میکنند...»
دهکده جهانی مولود مغز جمعی
همانطور که درابتدای این گزارش تصریح شد فصل دهم این کتاب به موضوع نشانهشناسی رسانههای اجتماعی اختصاص دارد، نویسنده با بهرهگیری از نقل قولی از مارشال مک لوهان مبنی بر اینکه استقلال الکترونیک نوین جهان را به شکل یک دهکده جهانی بازآفرینی میکند ضمن تبیین نقش شبکههای اجتماعی همچون فیس بوک، توئیتر و یوتیوب موضوع همگرا شدن مردم در جهان جدید را مورد توجه قرار میدهد.
بعد هم در ارتباط با بحث اصلی خود با اشاره به اینکه در این کتاب از سایر معانی همگرایی، از قبیل همگرایی متنی و همگرایی رسانهای استفاده شده است، تاکید میکند: «سرانجام این خط کلی تحقیق برای نشانهشناس این است که نظامهای نشانهای یا حالتهای نشانهای در بنیان همه همگراییها قرار دارند. منظورم این استکه ویژگیهای کلامی و غیر کلامی دلالت در ابر متن و سایرفرمتهای دیجیتال همگرا شده است. این بدان معناست که چاپ، مواد شنیداری، مواد دیداری و حتی مواد شفاهی اکنون در حال ادغام یک «فرا ـ حالت» کلی هستند که از طریق آن ارائه هرگونه محتوایی در یک نظام چند حالته دالها صورت میگیرد، در حالی که محتوای دلالت یافته ممکن است پیوستگیهای مختلفی نشان دهد.»
با «مم» آشنا شوید
دانسی بحث خود را در این فصل با طرح این موضوع که دنیای جدید رسانهها ذهن جمعی را در مقابل ذهن فردی قرار داده است پی میگیرد و در نهایت به طرح این موضوع میپردازد که مفهوم مغز جهانی به خرده متن درون مایه این کتاب بر میگردد، این که واحد نشانه رسانهای به واحد نشانه جهانی تبدیل شده است. شاید این نشانه از پایان اشکال سنتی آگاهی باشد. در این جهان «مم»ها (واحدهای ساده اطلاعات که بدون قصدمندی ردوبدل میشود و این اصطلاح نقطه مقابل واحد نشانه واقعی است) جای نشانهها را میگیرند. اما انسانها مفسرند و این حفاظی است که در مقابل کنترل ذهن ممی، جالب اینکه ما ممها را به همان شیوه تفسیر اشکال نشانهای تفسیر میکنیم.
نظر شما