محمد آقاسی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
نظرسنجیهای ما در انتخابات 96 کمتر از یکدهم درصد خطا داشت/ تاکید بر صداهای خاموش
رئیس پیشین مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) میگوید: روند انتشار نتایج نظرسنجیها در انتخابات 1396 هم نقطه درخشانی است که در کتاب «روایت انتخابات 96» به صورت مفصل توضیح دادهام.
در ابتدا از سابقه افکارسنجی در ایران و همچنین سابقه انتشار نتایج و تحلیلهای برآمده از افکارسنجیها در قالب کتاب بگویید.
با توجه به موضوع قدمت نخستين کار مکتوبی که بنده دیدم اما از میزان و سطح انتشار آن اطلاعی ندارم، مربوط به اسفند 1346 است. کتابی با عنوان «تلویزیون در تهران» که گزارش یک پیمایش است. این پیمایش به سفارش تلویزیون و توسط گروه روان شناسی اجتماعی موسسه مطالعات و تحقیقات دانشگاه تهران انجام شده است و شگفتیهای جالبی از منظر علوم اجتماعی در آن وجود دارد.
یکی از انتقاداتی که همواره متوجه موسسات افکارسنجی بوده است، مساله شیوه انتشار نتایج تحقیقات بوده و موسسات همواره متهم به عدم اطلاع رسانی صحیح و به موقع در این زمینه بوده اند. این اتهام تا چه میزان راه به واقعیت میبرد؟
در این خصوص صورت مساله را باید اصلاح کرد. تا پیش از این دوره زمانی شاید این گونه بوده و استثنایی هم نداشتیم. اما مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) در سالهای اخیر استثنای جدی در میان سایر موسسات است. یعنی ایسپا تلاش کرده تا جایی که میتواند نتایج پیمایشها و نظرسنجیهای خود را منتشر نماید. بنده فقط چند نمونه را ذکر میکنم.
همانطور که مستحضرید پیمایشهای درباره دینداری در ایران انجام میشود. هفت مدل مفهومی سنجش دینداری بومی از منظرهای مختلف، در ایران طراحی شده و شش تای آن هم سنجیده شده است. یک مدل هم مختص مجموعه مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران است. همواره حساسیتهای زیادی بر روی مدلها و نتایج حوزه دینداری ایرانیان بوده است اما ما موفق شدیم در سال 1392 کل پیمایش را به صورت کتاب منتشر کنیم. دقت بفرمایید که نه به صورت گزارش و یا خبر، بلکه به صورت کتاب. یعنی در اختیار عموم متخصصان و علاقهمندان قرار دادیم.
تقریبا از همان دوره بود که در سایت مرکز و به صورت ترکیبی با استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی(شامل تلگرام، اینستاگرام و توییتر) اقدام به انتشار نتایج نظرسنجیها کردیم. آن هم با در نظر داشتن یک نقطه پروبلماتیک که زبان مردم به زبان نظرسنجیها نزدیک نیست و ما باید بتوانیم زبان نظرسنجیها را به زبان فرهنگ عمومی و زبان مردم نزدیک نماییم. لذا علاوه بر انتشار عادی خبرها از تصویرنمایی و اینفوگرافی و یا تولید محصولات تصویری بسیار استفاده کردیم و موفق هم بودیم.
روند انتشار نتایج نظرسنجیها در انتخابات 1396 هم نقطه درخشانی است که در کتاب «روایت انتخابات 96» به صورت مفصل توضیح دادهام. اما به طور مجمل از نوروز 1395 انتشار نتایج نظرسنجیها در کانال تلگرامی ایسپا طی سه نوبت انجام میشد. یعنی روزانه سه نوبت داده منتشر میکردیم که بخشی هم ترجمه نتایج نظرسنجی های معتبر دنیا بود. این روند در طول دوره برگزاری انتخابات به انتشار نتایج نظرسنجی ها به صورت منظم تبدیل شد. تا جایی که به یاد دارم و مطالعه کردهام تقریبا نظیری را تا کنون برای انتشار نتایج نظرسنجی ها به خاطر ندارم. در نهایت هم پیش از برگزاری انتخابات پیروز انتخابات را از نگاه نظرسنجیها اعلام کردیم و پس از اعلام نتایج طبق محاسبات، کمتر از یک دهم درصد خطا نتایج را پیشبینی کرده بودیم.
مثال آخر هم باز میگردد به انتشار بخشهایی از نتایج موج دوم پیمایش ملی فرهنگ سیاسی مردم ایران که در دی، بهمن و اسفند سال گذشته انجام گرفت. یعنی در مقطع پس از اعتراضات دی ماه 1396 که نتایج یکی از مهم ترین پیمایش های کشور را اطلاع رسانی کردیم. ایسپا در سالهای گذشته یک استثنای غیرقابل انکار در این خصوص بوده و اگر این عملکرد را در نظر بگیرید ما باعث شدیم تا حد زیادی این اتهام از دامان موسسات نظرسنجی دیگر هم پاک شود. اما باید تاکید بکنم تا نقطه مطلوب انتشار نتایج فاصله زیادی داریم. به عنوان نمونه ما تمایل داشتیم که بتوانیم تا جایی که میشود دادههای خام را در اختیار پژوهشگران قرار دهیم که برنامههایی هم در این خصوص طراحی شد و امیدوارم که محقق هم بشود که محققین بتوانند دادههای دست اول را استفاده کنند.
نقش انتشار نتایج افکارسنجیها در قالب کتاب را در زمینه جلب اعتماد عمومی نسبت به نحوه کارکرد افکارسنجی چگونه میدانید؟ از اساس آیا اعتماد عمومی نسبت به نحوه کارکرد افکارسنجی در فرآیند انجام پیمایشهای افکارسنجانه چه مایه از اهمیت را دارد؟
محور اصلی و اساسی موسسات نظرسنجی همان مقولهای است که برای آن کار میکنند یعنی افکارعمومی. در یک معنا هم افکارعمومی یعنی مردم و اگر مردم به نظرسنجی ها اعتماد نداشته باشند، نمیتوانیم دادههای خوبی را گردآوری کنیم. لذا هر نوع انتشار نتایج ملازم جلب اعتماد عمومی خواهد بود. البته این تنها عامل نیست اما از عوامل مهم تسهیلگر فرایند اجرای یک نظرسنجی است. از این جهت در پاسخ بالا هم ذکر کردم که برای ما اهمیت داشت تا بتوانیم با زبان مردم سخن بگوییم.
کتاب را هرچند انتشار عمومی میدانم اما انتظار دارم که بیشتر توسط متخصصان و صاحب نظران خوانده شود و سپس به گونههای دیگری مثل یادداشت و مقاله و خبر برای مردم بازگو شود. هدفگذاری انتشار کتاب ها به همین دلیل بود و در هفت سال گذشته ایسپا 10 کتاب در این حوزه منتشر شد که با نسبت ماموریتها و عدم وابستگی به بودجههای دولتی کار درخور توجهی بود. نیمی از این کتاب ها هم به چاپ دوم رسیده و یک کتاب هم با ویراست جدید عرضه شده است.
در مقدمه کتاب «کندوکاوهایی در باورها و نگرشهای جامعه ایرانی» از این گفتهاید که استانداردسازی پرسشنامه حساسترین مرحله در تحقیق پیمایشی است. عمده انتقادات به فرآیندهای افکارسنجی هم از همین مسیر صورت میگیرد که پرسشها سوگیرانه و جهتدهنده هستند. در ایسپا برای استانداردسازی پرسشنامهها چه مراحلی را مدنظر داشتید؟
بنده خودم را کنشگری در عرصه علم تعریف کردم. لذا اگر این طور شد چهارچوبها علمی میشود و کنشها به جای وابستگی به قدرت به موازین علمی وابسته خواهد بود و سوگیری به نفع یا به ضد، معنایی نخواهد داشت. ما علاوه بر این فضای روانی و عملیاتی، تجربه انباشته سالهای متمادی قبل را داشتهایم و تلاش کردیم پرسشهایی که به صورت دقیق و همه جانبه آزمون شده باشند را مطرح نماییم. تیم خبره مقیم و مشاور هم در این زمینه فعالیتهای جدی داشتند.
یک نکته هم عرض کنم که متاسفانه نقد علوم اجتماعی و به دنباله آن نقد نظرسنجیها به چرخه تکرار کلیشهها گرفتار آمده است و این سوگیری در طراحی پرسشها هم یکی از همان کلیشههاست. هیچ مرکز حرفهای نیست که به این قبیل مسائل فکر نکند و در نظر نگیرد که بعدها راجع به پرسشهای او هم قضاوت خواهد شد. لذا باید به عرصه جدیتر نقد این موسسات وارد شد و یک راه آن هم مطالعه آثار این مراکز و بعد نوشتن و بیان کردن نقد است.
از اساس آیا افکار عمومی در ایران توان انتقال پیامهای خود به ساحتهای تصمیمگیری سیاسی و فرهنگی را دارد؟ طرحهای افکارسنجی تا چه میزان از سوی نهادهای تصمیمگیر جدی گرفته میشوند؟
در نظر گرفتن نظرسنجیها نسبت به قبل خیلی بیشتر شده است. به خصوص آنکه در سالهای گذشته هم شاهد روند انتشار بیشتر نظرسنجیها بودهایم و هم فضای مناسبتر درخواست و درک را از سوی مسئولان شاهدیم. اما با نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. هم موسسات نظرسنجی در این خصوص میبایست کارهایی را انجام دهند، هم رسانه ها و هم مسئولان امر.
ما در سالهای گذشته شاهد به ثمر رسیدن موجهای دوم و سوم طرح های پیمایشی و نظرسنجی هستیم و این نشانه هرچند کافی نیست، اما نشانه خیلی خوبی است. این که یک پیمایش یا نظرسنجی دو یا چند بار تکرار بشود، مثلا انتظارات و توقعات مردم از دولت، هم نشانه موفقیت یک موسسه مثل ایسپا بوده و هم نشانه عملکرد مناسب دستگاه سفارش دهنده که توانایی شنیدن صدای مردم را دارد. اما ما هنوز هم صداهایی که شنیده نمیشود را داریم. گاهی این صداها متعلق به مردمی است که در حاشیه هستند و بر موسسات نظرسنجی فرض است که با طرحهای خاص بتوانند صدای این دسته از مردم را نیز فریاد کنند. گاهی هم صدایی است که به پژواک احتیاج دارد. یعنی نظرسنجی هایی که صورت پذیرفته اما کمتر دیده میشود.
از جمله طرحهای چالشبرانگیز و جالب توجه ایسپا، طرح افکارسنجیای بود که در دی ماه 96 درباره سطح رضایت اجتماعی صورت گرفت. این طرح آیا ارتباطی با اعتراضهایی که در آن بازه زمانی صورت گرفت داشت؟ تحلیل شخص شما از نتایج آن طرح چیست؟ آن طرح و طرحهایی از آن دست آیا مورد توجه نهادهای تصمیمگیر قرار گرفتند؟
ما به وظیفه ذاتی خودمان عمل کردیم و چالش میان مردم را مطالعه کردیم و انعکاس هم دادیم. از مدتها قبل و در نیمه دوم سال 1395 زمینه بروز نارضایتیها در نظرسنجیها مشاهده میشد و این مطلب را هم منعکس کردیم. در کتاب مهم «روایت انتخابات 96» هم بخش هایی از این مطلب منعکس شد.
وقتی اعتراضات شکل گرفت تلاش کردیم به صورت علمی ریشههای وقوع چنین اعتراضاتی را بررسی کنیم که یک راه آن نظرسنجی بود. چند روزی بعد از فروکش کردن التهابات اجتماعی به کارفرمایی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری این امر محقق شد. دایره فعالیت هم به رضایت اجتماعی محدود نبود بلکه مطالب متعددی مورد سنجش قرار گرفت تا زمینه بروز اعتراض به خوبی شناسایی و سنجش شود. یعنی دال مرکزی ما دلایل بروز اعتراضات و تداومیابی آن بود. نتایج این طرح هم به خوبی منعکس گردید.
ما در اجرای این طرح سه دستاورد داشتیم که نشان از بالندگی وضعیت فعلی نظرسنجی در ایران دارد. اول اقدام به هنگام بود. یعنی وقتی امری محقق می شود و افکارعمومی را درگیر میکند، موسسه نظرسنجی پا به میدان میگذارد. دستاورد بعدی این مطلب است که این طرح کارفرما داشت. در چنین طرحهایی و در جامعه ما، وقتی این طرح کارفرما دارد یعنی نتایج آن مورد توجه مسئولان قرار میگیرد. دستاورد مهم تر و سوم هم این بود که موفق شدیم بخشهای عمده نتایج این طرح را اطلاع رسانی نماییم.
چشمانداز افکارسنجی در ایران را چگونه میبینید. ما تا چه میزان در این زمینه جلو آمدهایم و چه مسیری را پیش رو داریم؟
واقعیت آن است که نظرسنجی در ایران جوان است و سابقه سنجش افکار عمومی در ایران قریب به نیم قرن است. تجربه جوانی که در شش مقطع به نظرم تطورات آن را میتوان بررسی نمود. برهه اول از سال های 1347 تا 1358 است که نخستین گامهای نظرسنجی در ایران برداشته شد و در حقیقت باید تولد نظرسنجی را بدان زمان متعلق دانست. پس از یک دوره طولانی فراموشی نظرسنجی ها در کنار پیمایشهای ملی از سال های 1374 تا 1379 تولدی دوباره مییابند.
در دوره سالهای 1380 تا 1384 شاهد تاسیس مراکز متعدد نظرسنجی در ایران و حتی در درون دولت هستیم. در دوره 1384 تا 1392 علاوه بر سکوت فراگیر موسسات مهم و بزرگ نظرسنجی، برخی تلاش کردند جنس تقلبی را به جای اصل به بازار آورند. در 1392 و با آزمون مجدد نظرسنجیها دوره تقویت جدیدی برای این محصول مهم جامعهشناسی در ایران اتفاق میافتد چرا که موسسات نظرسنجی توانستهاند شرایط انتخابات را به خوبی مورد مطالعه قرار دهند و سربلند از این آزمون خارج شدهاند.
از این سال تا پایان دولت یازدهم، رونق دوبارهای به بازار پیمایشهای ملی و نظرسنجیها باز می گردد. در انتخابات 1396 با انتشار رسمی برخی نتایج نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) و تخمین صحیح رفتار انتخاباتی مردم ایران، کارآمدی نظرسنجیها بار دیگر به عیان اثبات شد و به نظر میرسد دورهای با کاراییهایی جدید برای نظرسنجی ها در ایران پیش روست. البته نفی نمیکنم که هم مراکز نظرسنجی و به تبع آن فرایندهای نظرسنجی در ایران دچار نواقصی است که میتوان آن را مورد ارزیابی انتقادی جدی قرار داد و ادامه مسیر این موسسات هم با این نگاه میتوانند آینده بهتری داشته باشند. اما این به معنای کاستی است و به خاطر کاستیها نمیتوان یک فرایند درست و منطقی را مورد بیتوجهی و بیمهری قرار داد.
نظر شما