در میزگرد ایبنا با حضور نلی محجوب و جعفر توزندهجانی بررسی شد؛
میراث آذریزدی برای مخاطب امروز ادبیات کودک چیست؟
همزمان با سالروز درگذشت مهدی آذریزدی و روز ادبیات کودکان و نوجوانان، نلی محجوب، مترجم در این حوزه و جعفر توزندهجانی، نویسنده در این زمینه، از میراثی که او برای مخاطبان این گونه ادبی به جای گذاشت، گفتند.
مهدی آذریزدی در سال ۱۳۰۱ در محله خرمشاه یزد متولد شد و با انتشار بیش از ۲۰ عنوان کتاب در زمینه ادبیات کودک، به نویسندهای که آثارش عنوان پرتیراژترین کتابهای این حوزه از ادبیات را کسب کرده است، تبدیل شد. «قصههای خوب برای بچههای خوب» و «قصههای تازه از کتابهای کهن» آثار منثور این نویسنده هستند. آذریزدی البته در کتابی با عنوان «قند و عسل» شعرهایش را هم چاپ کرده و در کتاب «گربه ناقلا» و «گربه تنبل» هم داستانسرایی کرده است و با همه این آثار در قلب و ذهن کودکان دیروز و امروز ماندگار شده است.
به مناسبت 18 تیر که برای پاسداشت مهدی آذریزدی، در تقویم رسمی کشور به نام روز ادبیات کودکان و نوجوانان نامگذاری شده است، خبرنگار ایبنا در یزد، در میزگردی با حضور نلی محجوب، مترجم ادبیات کودک و نوجوان و جعفر توزندهجانی، نویسنده حوزه ادبیات کودک و نوجوان به بررسی ویژگیهای آثار آذریزدی پرداخت.
به عنوان سوال نخست، مایلم این مسئله را مطرح کنم که به عقیده شما شخصیت مهدی آذریزدی را چگونه میتوان به زبان امروز و برای مخاطب ادبیات امروز معرفی کرد؟ اساساً چه ویژگیهایی در این نویسنده و آثار او، میتواند کودکان و نوجوانان را به سمت خود بکشاند؟
نلی محجوب: حرف زدن از آقای آذریزدی کاملاً من را به دوران کودکی و زمانی که هیچ کتابی در زمینه کودک و نوجوان نداشتیم، میبرد و خاطرههای خوبی را برای من تداعی میکند. در آن دوران کتابهای آقای آذریزدی و مجموعه کتاب «داستان راستان» بهخوبی بچهها را جذب خود کرده بود و دورهای بود که تنها کتابهای در دسترس، همینها بودند. با توجه به محدودیتهای که داشتیم، خواندن این کتابها بسیار لذتبخش بود. آذریزدی کاری کرد که پایهگذار بسیاری از اتفاقات دیگر در داستاننویسی، جدیت و جمعآوری آنها باشد. آذریزدی برای ما بچههایی که در آن زمان چیزی برای سرگرمی نداشتیم، تداعیکننده داستانهایی بسیار زیبا بود. شاید امروز به واسطه پیشرفت فناوری شاهد توجه کمتر این نسل به کتابهای گذشته باشیم و جذابیت کمتری داشته باشند اما برای ما این کتابها دنیایی بود که با آنها زندگی میکردیم. به واقع، «قصههای خوب برای بچههای خوب» خاطرهانگیزترین کتابهایی بود که ما در آن زمان داشتیم.
بر اساس گفتههای شما شاید امروز بچهها با قصههای آذریزدی کمتر ارتباط برقرار میکنند. فکر میکنید چرا؟
به خاطر تغییر شکل زندگی بچهها و امکانات جذابی که دارند و فاصلهای که از شکل زندگی گذشته دارند، ممکن است که خیلی جذب آن نشوند مگر اینکه تسهیلگری بتواند ویژگیهایی از این کتابها را برای افراد برجسته کند و نکاتی را از کتابها دربیاورد که بچهها را جذب خودش کند. اما در حال حاضر اگر این کتابها را برای بچهها ارائه کنیم، شاید کمتر به سمت آن جذب شوند.
چه ویژگی از آثار آذریزدی شما را بیشتر جذب میکرد؟
سادگی زبان، داستانها و صمیمیتی که در داستانهای او بود ما را جذب کرد.
آیا امروز نویسندهای را داریم که مانند او بتواند نوجوانان و جوانان را به خود جذب کند؟
نسل امروز بهطور کلی عوض شده است و اصلاً قابل مقایسه با نسل ما نیست؛ چه از حیث نیازها و چه از حیث آدمها. لذا ما نمیتوانیم مقایسه کنیم. اما در این راستا آدمهایی در این دوره داریم که با توجه به نیازها و شناخت مخاطبین خود و زندگی امروز میتوانند آذریزدیِ امروز باشند. انسانهای امروز قابل مقایسه با آذریزدی در آن روزها نیستند و هر کدام به مقتضیات خود وظیفه خاصی را دنبال میکنند. آذریزدی نویسندهای بود که برای کودکان و نوجوانان نوشت و عاشقشان بود و تمام عمر خود را برای آنها گذاشت. در بخش بازنویسی در تکنیکها افرادی مثل آذریزدی همچنان مورد استفاده قرار میگیرند و اگرچه شیوه و زبان امروز نسبت به گذشته متفاوت است، اما ما باید دنبال شیوههای جدید برای جذب مخاطب امروز باشیم.
راهکار پیشنهادی شما برای ارائه بهتر پیام به نسل جوان امروز چیست؟
ما باید نیازها و مخاطبین نسل جوان را مورد بررسی قرارداده و بر این اساس داستان بنویسیم و کارشناسان باید به شیوهای ارائه دهند که دوستی بین آثار قدیم و جدید داشته باشیم و مخاطبین ما را جذب کند.
آقای توزندهجانی! شخصیت آذریزدی و آثار او روی شما و کارتان به عنوان یک نویسنده حوزه کودک و نوجوان، چه تاثیری گذاشته است؟
جعفر توزندهجانی: من چند سالی است برای کودکان و نوجوانان مینویسم و تاکنون هم 34 کتاب از من منتشر شده است. به نظرم کار بزرگی که آذریزدی کرد، ایجاد یک حلقه واسط بین داستانهای کهن با داستانهای مدرن بود؛ در دورهای که ایشان شروع به کار کردند، ما کتاب کودک و نوجوان، به شدت کم داشتیم. آذریزدی کسی بود که راه جدیدی در عرصه کودک و نوجوان باز کرد و داستانهایی جدید و با روایتهای نو وارد عرصه زندگی ما شد.
آذریزدی این نیاز را احساس کرد که نسل جدید در عین اینکه نیاز به شنیدن قصههای قدیمی دارد، نیاز به این دارد که روایتهای جدیدی گفته شود و این کار بزرگی بود. با توجه به دو امر مهم در داستانهای کودکان، یعنی بازنویسی و بازآفرینی، ایشان قدم در راهی برداشت که ما نام آن را بازنویسی خلاقانه مینامیم. آذریزدی افسانههای کهن ما را به شیوهای جدید بازنویسی کرد که علاوه بر اینکه زبان را ساده و متناسب با نسل خود کرد، تکنیکهای جدیدی را به کار برد که این کار در عین تازه بودن، ویژگیهای خاص روایتهای قدیمی را در خود داشت.
خودتان چه میزان از آثار آذریزدی الهام گرفتهاید؟
من را بیشتر با «مهمانی دیوها» میشناسند که درواقع بازآفرینی قصه قدیمی «تنبل قهرمان» است. واقعیت این است که مهدی آذریزدی از دوران نوجوانی یک راهکار و راهگشایی برای ما بوده و سعی کردهایم کارهایی تولید کنیم که از طرفی ریشه در فرهنگ ما داشته باشد و از طرف دیگر نیز از روایتهای جدید استفاده کنیم.
فکر میکنید آذریزدی چقدر توانسته با نسل جدید ارتباط برقرار کند؟
الان نسل جدید خیلی تغییر پیدا کرده و خود ما نویسندگان هم که سعی میکنیم داستانها و روایتهای جدید بنویسیم، مقداری در خصوص ارتباط با نسل جدید مشکل داریم. اما برای ما نویسندگان، آذریزدی کسی است که نشان داد که هنوز هم میتوانیم از فرهنگ گذشته مدد بگیریم و برای نسل جدید امروزی بنویسیم. اینکه چگونه برای نسل امروزی بایستی نوشت، نویسندگان باید آن را کشف کنند. من مخالف بازنویسی آثاری همچون داستانهای آذریزدی برای نسل امروز هستم. ما باید اجازه دهیم که آذریزدی به عنوان یک الگو و کسی که بازنویسی را در ادبیات و تمامی شئون زندگی ما وارد کرد، در همان جایگاه خود باشد و با نگاه به وی داستانهای امروز را به صورتی خلاقانه بازنویسی کنیم. ما باید نیاز زمانه را بسنجیم و روایتها و قصههای جدید را خلاقانه بازنویسی کنیم. فردوسی هم فردی بود که قصههای قدیمی را بازنویسی کرد و آذریزدی نیز همین راه را داشت. بهترین کاری که امروز ما میتوانیم انجام دهیم، تجدید چاپ کتابهای اوست و او را باید در همان جایگاه قرار دهیم.
نظر شما