دشوار ساختن مسیر دسترسی به کهنهفروشان کتاب که دستفروشی میکنند را میتوان به نوعی، محدود کردن چرخه خرید کتاب در جامعه دانست. این اقدام به گسترش بساط سایر اقلام و مصرفگرایی کمک کرده است.
این طرح با دلایلی مانند جمعآوری فروشندگان کتابهای مبتذل، ممنوعه و چاپهای غیرمجاز(قاچاق کتاب) با همکاری اکیپهای انضباط شهری شهرداری به درخواست صنف کتابفروشان و ناشران انجام شد. برخی از دستفروشان خیلی سریع آثار پرفروش را شناسایی و تبدیل به کتاب افست میکنند. با این روش افرادی که کتاب افست میفروشند، شریک بیزحمتِ ناشرانی میشوند که هزینه تالیف یا ترجمه اثر را پرداخته و با زحمت توانستهاند کتابی موفق را در سابقه نشر خود ثبت کنند.
دستفروشانی که افستفروش نیستند
کهنهکتابفروشان و بساطیهای کتاب پیادهراههای خیابان انقلاب را میتوان به دو گروه متفاوت تقسیم کرد. گروه اول، دستفروشهایی هستند که سالهاست در این حوزه مشغول کارند، کتاب را میشناسند، خود کتابخواناند، در بساطشان ردی از کتابهای افست و قاچاق نیست و کتابهای نایاب قدیمی را بهصورت دستدوم میفروشند، عمدتا اتاقهای اجارهای نگهداری کتابهایشان، اطراف خیابان انقلاب است یا کتابهایشان را همراه با موتور برای عرضه میآورند، اما گروه دوم، دستفروشانی که به کتاب مانند هرکالای دیگری نگاه میکنند و به همین دلیل، هیچ قانون نوشته یا نانوشتهای را رعایت نمیکنند و برای کسب سود بیشتر دست به هر کاری میزنند. میتوان به سادگی از سبک گفتار، رفتار با کتاب و فرم کتابهایی که در پیادهراه به صورت گسترده با عنوان 50 درصد تخفیف به فروش میرسانند، آنها را شناخت.
جالب است که در جامعه جهانی، 14 نوامبر به عنوان روز جهانی دستفروشان نام گرفته. سنت قدیمی دستفروشی در بسیاری از شهرهای دنیا رواج دارد و سال گذشته هم شورای شهر لسانجلس به قانونی شدن دستفروشی در این شهر رای داد و بر اساس قانون جدید، دستفروشان میتوانند در کنار خیابانها در این شهر کار کنند. نمیتوان نادیده گرفت که دستفروشان کتاب در کنار امرار معاش خود، به نیازهای فرهنگی تعداد زیادی از شهروندان پاسخ میدهند و نباید همه آنها را به یک چشم دید و با آنها برخورد کرد.
مردم به دستفروشان معتبر کتاب اعتماد دارد
بسیاری از علاقهمندان کتاب، نیازهای کتابی خود را از دستفروشانی تهیه میکنند که کنار خیابانها، بهخصوص خیابان انقلاب مشغول فعالیت بودند. کمتر کسی است که آثار کلاسیک غرب یا مجموعه شعری منتشر شده در سالهای دور را از دستفروشان نخریده باشد. نگاه کتابدوستان و کتابخوانها به دستکهنهکتابفروشان معتبر و منصف و جایگاه آنها به شکلی بوده که برخی از کتابفروشیها، کتابهای خود را برای فروش به بساطیها میسپارند.
فروشگاههای کهنهفروشی کتاب، گروه دیگری هستند که با دستفروشان ارتباط نزدیکی داشتند. نبض نیاز کتاب جامعه دست این دو گروه است و با همکاری یکدیگر میتوانند نیاز مخاطب به کتابهای مجاز و قانونی، اما دستدوم که در بازار روز پیدا نمیشود، رفع و به چرخه معیوب نشر کمک کنند.
پیشتر، تعداد دستفروشان کتاب در خیابان انقلاب کم نبود و اگر خانوادههای این افراد را هم در نظر بگیرید متوجه تاثیر طرح جمعآوری دستفروشان خواهیمبود. البته اثر فقدان کهنهکتابفروشان بیش از اینکه شامل حال خود و خانواده آنها باشد، مخاطبان آنها را تحت تاثیر قرار خواهدداد.
دستفروشان کتاب در روزگاری از سطح خیابان انقلاب جمع میشوند که همزمان شاهد تعطیلی کتابفروشیهای قدیمی این راسته به دلیل افزایش قیمت بهای ملک هستیم. گویی حال و هوای کتابفروشی بدجور در حال تغییر است.
دستفروشان کتاب کجا رفتند؟
در جمعآوری بساطیهای کتاب در خیابان انقلاب به سبک کاری آنها توجه نشد. در رفتاری مشابه همگی افستفروشان و دستفروشان قدیمی و معتبر کتاب را از خیابان جمع کردند؛ اما آیا آنها این شغل را رها کردند؟ در گفتوگو با همکاران آنها که در کوچههای فرعی بساط کتاب خود را پهن کردهاند، تصویر شفاف میشود: خیر!
تعدادی از بساطیهای کتاب به یک میدان بالاتر، یعنی میدان ولیعصر کوچ کردهاند. تعدادی در همین خیابان انقلاب ایستادهاند، فقط کافی است که جایشان را بدانید؛ با کتابی در دست یا یکی دو جلد کتاب تکیه داده شده بر دیوار منتظر مخاطبان آشنای خود هستند. البته عدهای هم به سمت کارهای دیگری رفتهاند، مثل حمل و نقل کتاب، تبلیغ برای پایاننامه و...؛ باید در نظر داشت که بیشتر دستفروشان خیابان انقلاب سالها مشغول به این کار بودند و افزون بر ارتباطات، راه و روش دستفروشی کتاب را بلدند و اگر بخواهند کار دیگری شروع کنند، باید همه چیز را از صفر بسازند که برای آنهایی که بعضا سنی را پشتسر گذاشتهاند، این کار دشواتر است.
نکته قابل توجه دیگر این است که با وجود اقدامات صورتگرفته، حال خیابان انقلاب خالی و پیادهروها برای عبور و مرور مردم آزاد نشد؛ بلکه به سرعت جای دستفروشان کتاب با دستفروشان دیگری از جمله مانتوفروشان، کیففروشان، جورابفروشان و ... پر شد.
سخت شدن دسترسی به کتاب و رواج مصرفگرایی
به نظر میآید در خیابان انقلاب به دلیل تسهیل رفت و آمد و جلوگیری از پخش کتابهای غیرمجاز افست، امکان دسترسی علاقهمندان به کتابهای دست دوم را محدود کردند و امکان دسترسی به دستفروشان کتاب از آنها گرفته شد. دشوار ساختن مسیر دسترسی به کهنهفروشان کتاب را میتوان به نوعی، محدود کردن چرخه خرید کتاب دستدوم در جامعه دانست، اما در نتیجه از بین رفتن راه دسترسی به کتاب، راه دسترسی به کالاهایی چون مانتو، شال و به طور کلی گسترش مصرفگرایی سادهسازی شده است. اجناسی مانند شال و جورابی که در بساطهای کنار خیابان به فروش میرسد، از کیفیت پایینی برخوردار بوده و موجب تکرار نیاز به خرید این کالا میشود. به نظر میرسد نیازهای انسان امروزی از نیاز به تفکر آزاد به نیازهای عادی و روزمره تغییر شکل داده و فردی که اسیر تحمیلهای جامعه است، انتخاب خود را از خرید کتاب به خرید لباس تغییر میدهد. این روند خود سازنده سبک زندگی خاصی برای افراد خواهد شد. کتاب دست دوم کالایی است که عمر طولانی دارد، اما اجناسی که با کیفیت پایین در بساط کنار خیابان به فروش میرسد، عمر کوتاهی داشته و فرد پس از مدت زمان کوتاهی به خرید کالایی جدید نیاز پیدا میکند. در نتیجه افراد برای دستیابی به نیازهای ساختگی که هر روز افزایش پیدا میکند، مجبورند بیشتر از توان خود کار کنند و در نتیجه از اوقات فراغت خود میکاهند.
نتیجه چنین رفتاری شکلگیری افرادی نابالغ و اسیر رسانهها در جامعه است، افرادی که خرد انتقادی ندارند. هویت اصیل خود را از دست داده و برده کالای مصرفی شدهاند. انسانها، مانند افرادی مسخ شده به دنبال کسب رفاهی هستند که توسط افرادی دیگر برایشان طراحی شده است. در راه کسب آن رفاه، سلامتی، زمان و آزادی خود را از دست میدهند و دیگر نمیتوانند نسبت به مسائل با ارزش زندگی انسانی عکسالعمل نشان دهند.
به نظر میرسد لازم است اتحادیه ناشران و کتابفروشان که خود به ارزش و اهمیت حضور دستفروشان کتابی که به کهنهفروشی اشتغال دارند و سراغ کتابهای قاچاق نرفتهاند، آگاه است، با ارائه تعریفهای جدید، تمهیدی بیندیشد تا برخورد نهادهای مختلف -از ماموران شهرداری گرفته تا ماموران انتظامی- بین کهنهفروشان و افستفروشان تفاوت قائل باشند.
همچنین در نظر گرفتن مکانهایی در خیابان انقلاب برای ادامه فعالیتهای دستفروشان میتواند در رسمیت بخشیدن به فعالیت آنها کمک کند تا دیگر نگران به باد رفتن زحمات چندین ساله خود نباشند. در چنین شرایطی است که دستفروشان هم میتوانند بهنوعی در اتحادیه ناشران و کتابفروشان عضویت داشته باشند تا فعالیت آنها تحت نظارت باشد و در صورت امکان، حمایت شوند.
نظر شما