بیرونی؛ یک منتقد بزرگ
وی با اشاره به نقل قول ابوریحان بیرونی درباره سیاه بودن هوا بر فراز ارتفاعات است گفت: ابوریحان درباره سیاه بودن هوا در فراز آسمانها معتقد است شخصی که از آثار جای مانده از ارسطو این موضوع را مطرح میکند مبالغه کرده است؛ این سخن وابسته به تجربه و آزمایش است. این سخن ابوریحان بیرونی درباره صحبتهای ارسطو کاملا بیانگر نگاه انتقادی وی در علم بوده است و وی پا را از توصیف فراتر گذاشته و خواهان آزمون و خطا بوده است. وی معتقد است باید برای ادعاهایی که از سوی دانشمندان پیشین میشده فرمولنویسی شود. وی کاملا بحثهای فلسفی را در ظرف تجریه و آزمایش بررسی میکند. شاید در آینده انسانها برای برخی بحثهای توصیفی ما هم فرمول بنویسند برای مثال فرمولی برای عصبانیت بنویسند و حتی ما را نقد کنند که چرا برای عصیانیت فرمولی نداشتیم و فقط آن را توصیف میکردیم.
موسوی در مثالی دیگر درباره نواحی آباد کره زمین که از ابوریحان بیرونی نقل شده است گفت: بیرونی در چندین بخش در کتابهای خود به این موضوع اشاره میکند که دلیلی ندارد که خارج از ربع مسکونی که آن دوران وجود داشته است خشکی دیگری وجود نداشته است و ما بعدها قاره آمریکا را کشف کردیم و فهمیدیم بیرونی ادعای درستی داشته است.
این روزنامهنگار علم با اشاره به انتقاد ابوریحان بیرونی از یکی دیگر از گفتههای علمی ارسطو ادامه داد: یکی دیگر از موضوعاتی که ابوریحان بیرونی مورد نقد قرار داده است بحثهای مربوط به یخبستن آب سرد و گرم است که ارسطو معتقد بود آب گرم زودتر از آب سرد یخ میزند که ابوریحان در آزمایشی ثابت کرد در شرایطی میتواند این گزاره نقض شود و وی انتقاد میکند که چرا هر دانشمندی این گزاره علمی ارسطو را تکرار میکند؟ اما جالب است که آن زمان حق را به ابوریحان نمیداند با اینکه وی تمامی این گزارهها را به آزمایش درمیآورده است.
در ادامه این مراسم منصوری با اشاره به پیشینه علمی ایران در جهان و جایگاه فعلی کشورمان گفت: بیرونی پیش درآمد نوع تفکر بشری است که امروزه ما آن را میشناسیم؛ اما من میخواهم از این جمله بهرهبگیرم که بگویم ما به عنوان ایرانی که هفت یا هشت هزار سال تمدن داریم، در این دوران چند هزار نه تنها قبل از اسلام و تا قبل از ساسانیان بلکه در قرن اول و دوم هم هیچ اسمی در تاریخ علم نداشتیم تا اینکه بعد از 200سال ابوریحال شاخصترین افراد این دوران است و بعد از 150 سال به خواجهنصیرالدین طوسی و رصدخانه مراغه میرسیم؛ بنابراین قرن چهارم و پنجم دوران خاصی به لحاظ علمی در تاریخ کشورما بوده است.
نباید نقال علم دیگران باشیم
وی افزود: ما دو نوع تفکر به موازات هم در قرن سوم و چهارم داشتیم که دوران نقل علوم تمدنهای دیگر به تمدن اسلامی است اما از آنجایی که به لحاظ علمی فعال میشویم، بسیاری از تاریخنویسان علم در اروپا و آمریکا نمیخواهند آن را به رسمیت بپذیرند، دورانی بوده است که به طور قطع جهش علمی بسیاری در ذهن بشر اتفاق میافتد. بنابراین ما ایرانیها باید بپذیریم که در یک دورانی نشان دادیم که میتوانیم در تفکر علمی فعال باشیم و فقط نقال علم دیگران نباشیم و حاصل یافتههای دیگران را حفظ نکنیم.
منصوری با اشاره به وضعیت علمی کشور در شرایط موجود سراسر دنیا گفت: ما میدانیم که امروزه نقش زیادی در علم جهان نداریم و در هر زمینه که نگاه کنیم میبینیم که چقدر هزینه میکنیم و چقدر بازده داریم. قطعا جزو چهل کشور دنیا به لحاظ تفکر و هزینههایی که برای علم میشود نیستیم. کتاب مهم ابوریحان بیرونی التفهیم است که هر کسی اگر بخواهد علم مدرن را یاد بگیرد و نوشتن را به زبان علم مدرن را فرابگیرد باید نگاهی جامع به این کتاب بیاندازد. در این اثر ترتیب قرارگیری واژهها به حدی دقیق است که نمیتوان کلمهای را جابهجا کرد و من هنوز کتاب فارسی در دنیای علم مدرن اینگونه ندیدم. به هر حال دوره سرآمدی نجوم را در کارنامه خود داشتیم به همین دلیل باید امیدوار باشیم که ما ایرانیان میتوانیم دوران جدیدی را در نجوم و علوم جدید به دست بیاوریم که به اعتقاد من لزوما این سرآمد بودن کسب علم نیست و ما نباید کاسب علم نباید باشیم؛ کسب علم یعنی درجه دو بودن یعنی افرادی همیشه هستند که علم را به دست بیاورند و برخی در مرحله بعدی آن را حفظ میکنند و این افرادی که آن را بعد از تولید به دست میآورند ما باشیم.
وی ادامه داد: این واقعیت را باید بپذیریم که ما روزگاری سرآمد علم بودیم اما همان گونه که پیشتر گفته شد، امروزه ما نقل علم و دانش دیگران را انجام میدهیم. با اینکه نزدیک به 200 سال است که با تمدن جهان پیرامون آشنا شدیم و نزدیک به 100 سال است که دانشگاه داریم، هنوز تفاوت میان کسب علم با سرآمد بودن آن را نفهمیدیم و هنوز در بهترین دانشگاههای خود نقل علم میکنیم.
این فیزیکدان افزود: ما در دورانی به سر میبریم که شاید باید خود را با دوران هجرت پیامبر (ص) مقایسه کنیم که فعلا در حال نقل علم هستیم. اگر در پیشبرد علم خود به آثار ابوریحان و ابن هیثم رجوع نمیکردیم به هیچ وجه نمیتوانستیم کاری از پیش ببریم. ما میخواهیم بزرگ شویم اما اسباب بزرگی خود را هیچگاه فراهم نکردیم؛ برای مثال اختصاص بودجه سه درصدی به علم و پژوهش بیشتر خندهدار است تا واقعیت. اگر دقت ویژهای به این بودجه سه درصدی کنیم متوجه خواهیم شد نه روال اداری برای به کار گرفتن این سه درصد را میشناسیم و نه عرف مدیریت آن را میدانیم ما هنوز شروع نکردیم که مدیریت پیشبرد دانش را درک کنیم و درصد بسیار کمی از این بودجه به پیشرفت علم اختصاص داده میشود؛ این بدین معناست که ما معنای تحول علمی را هنوز نمیدانیم.
منصوری گفت: در حقیقت صحبت از تمدن نوین اسلامی از جنس خیال است همان گونه که برخی اخبار و گزارهها بیان میکنند که ایران در علم نانو چهارم یا پنجم است که این هم جزو همان توهمات و شعارهای سیاسی است؛ اما چون زمانی در دنیا حرف برای گفتن داشتیم میتوانیم امیدوار باشیم که نسل آینده بتواند افسار پیشرفت علم را بر دست گیرد و این امکانپذیر نمیشود مگر با تعامل و ارتباط با دنیای پیرامون.
وی با اشاره به تعیین موقعیت ماهوارهای با استفاده از ابزار و علم ژئودتیک ادامه داد: ژئودتیک کاربردهای دقیقی را به بشر برای اندازهگیریهای هندسی کره زمین ارائه داده است که به روشهای اندازهگیری انسان از زمین، نوعی نظم هندسی داده است. اتفاقی که افتاد این بود که از فضا توانستیم در کنار نجوم استفاده کنیم و ما توانستیم از ماهوارهها در فضا تعیین موقعیت کنیم و دیگر نیازی به دارا بودن شرایط خاص مکانی و زمانی و ارتفاعی نباشیم. برای مثال ما توانستیم از آنالیز رفتار حرکتی ماهوارهها، با بهره از نجوم ژئودتیک و استفاده از ایستگاههای زمینی از آسمان تصویربرداری کنیم و رد ماهوارهها را پیدا کنیم و مدار آنها را به دست بیاوریم.
در ادامه حسینزاده با اشاره به تقویم ایرانی و نحوه سال کبیسهگیری و گاهشماری خورشیدی گفت: به طور کلی در تقویمها ملل مختلف یا از خورشید بهره میگیرند یا از ماه. بنابراین تقویمها یا خورشیدی هستند یا قمری. تقویمها همواره مورد علاقه شاهان و مردم بودهاند که علت اصلی آن مالیت و زمان پرداخت آن بوده است. چند ویژگی در تقویم اهمیت زیادی دارد ابتدا مبدا تقویم که جزو ارکان مهم تقویم است؛ سپس شروع سال یا نحوه تحویل سال است که اهمیت زیادی دارد.
وی ادامه داد: در تقویم خورشیدی مبدا خورشید است که از اعتدال بهاری آغاز میشود و دوباره به جای خود بازمیگردد. ابوریحان بیرونی یک سری اطلاعات مهم را در این زمینه به ما داده است که بعدها تکیملتر میشود تا اینکه در زمان ناصرالدین شاه عبدالغفار نجمالدوله مبدا شروع تقویم ایرانی را هجرت پیامبر و شروع ان را اول فروردین ماه قرار داد.
این پژوهشگر گفت: یکی از تغییرات اساسی که از گذشته در تقویم ایرانی به وجود آمد نحوه کبیسهگیری بود که در زمان ساسانیان دوران کبیسه نداشتیم و باید صد و بیست سال می گذشت تا شش ساعتهای اضافی انتهای هر سال جمع میشد و بعد از صد و بیست سال یک ماه به سال اضافه میشد که مردم آن روزگار این یک ماه را به جشن و شادی میپرداختند؛ اما بعد از مدتی صد و بیست سالها فراموش شد و دانشمندان ایرانی در صدد بالا بردن دقت تقویم خود کردند. امروزه ما از تقویمی بهره میبریم که عبدالغفار در دوره قاجار تنظیم کرد.
نظر شما