کودکانی که میخواهند ارتباطات مودبانهای با دیگران برقرار کنند و با عبارتهای محترمانه انس بگیرند میتوانند در تعطیلات آخر هفته کتاب «چشم، لطفا، ممنون» اثر غلامرضا حیدری ابهری را بخوانند.
پیشنهاد مطالعه آخر هفته اینبار به کودکانی اختصاص دارد که میخواهند ارتباطات مودبانهای با دیگران برقرار کنند و با عبارتهای محترمانه انس بگیرند. کتاب «چشم، لطفا، ممنون» اثر غلامرضا حیدری ابهری که با تصویرگری شیوا ضیایی به تازگی از سوی انتشارات جمال برای کودکان گروه سنی «الف و ب» منتشر شده است، در قالب 50 داستان کوتاه، کلمات و جملات مودبانه را به کودکان آموزش میدهد.
همانطور که در مقدمه کتاب آمده است: انتخاب واژهها و جملههای مودبانه به هنگام گفتوگو، کلیدیترین ابزار تعامل سازنده در اجتماع است. موفقیت در معاشرت با مردم، جز با استفاده از این واژهها و جملهها به دست نمیآید. بهترین زمان فراگیری مهارتهای ارتباطی، بهویژه مهارت گفتوگوی مودبانه، دوران کودکی است. از این رو والدین و مربیان، هرگز نباید آموزش این مهارت را به دورانهای بعد موکول کنند.
کتاب «چشم، لطفا، ممنون» فرصتی فراهم آورده تا گوش و چشم و زبان کودکان با عبارات و کلمات مودبانه خو بگیرد و این واژها و جملهها، به راحتی در گفتوگوهای روزمره آنها وارد شود. این کتاب به شکل یک سرگرمی و بازی طراحی شده تا کودکان از آن لذت ببرند. پدر و مادر، باید متنهای کتاب را برای کودکان خود بخوانند و کشف نقاط خالی را به فرزند خود بسپارند.
به اعتقاد نویسنده، بهتر است مطالعه این کتاب به شکل یک بازی دو نفره پیش برود. البته برای انس کودک با عبارات مودبانه، این بازی دونفره باید بارها تکرار شود. و اگر کتاب در کلاس استفاده میشود، بهتر است مربی کلمات مربوط به جای خالی هر متن را روی تخته بنویسد سپس به خواندن متنها بپردازد.
موقعیت تشکر، عذرخواهی، خوشآمدگویی، تعارف، تبریک، درخواست دوستانه، گله مودبانه، قبول عذرخواهی، احوالپرسی، قبول درخواست و موقعیت تحسین و تشویق ازجمله موقعیتهایی هستند که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است. در عین حال فضای فانتزی کتاب، این اثر را برای کودکان خواندنیتر و جذابتر کرده و به نگاه خیالپردازانه کودکان نزدیک است و علاوه بر آموزش عبارات مودبانه، کنش و واکنش درست در موقعیتهای گوناگون را به کودکان میآموزد.
در یکی از داستانهای این کتاب با عنوان «چهطوری قورقورکی؟» میخوانیم: «قورقورکی به خانه پدربزرگش رفت تا به او سر بزند. خانه پدربزرگ وسط برکه بود. قورقورکی که پدربزرگ را دید، به او گفت: سلام پدربزرگ حال شما چهطور است؟ پدربزرگ: سلام نوه عزیزم! خدا را شکر. تو چهطوری قوقورکی؟
قورقورکی: من هم الحمدالله خوبم.
پدربزرگ: پدر و مادرت چهطورند؟
قورقورکی: آنها هم خوبند. سلام رساندند خدمتتان.
پدربزرگ: تو هم سلام مرا به آنها برسان.
قورقورکی: چشم.»
انتشارات جمال، کتاب «چشم، لطفا، ممنون» را با شمارگان سه هزار نسخه با قیمت 25 هزار تومان منتشر کرده است.
نظرات