آریا پورفریاد شهرویی، نویسنده و منتقد ادبی در یادداشتی کوتاه نگاهی به مجموعه شعر «در پوست خودم راه میروم»، سروده محمود حسینی پرداخته است.
در دفتر بهویژگیهای روایتی میرسیم که نیازشناسی سازمان زبان سروده امروز را در روایتشناسی نشان میدهد و سراینده این دفتر با رویکردهای بهگزارهدار کردن موقعیتها، انتخابهای تعهدآور و مستندزیستیاندیشه سوق میدهد سلوکهای گفتار خود را با دیالوگهای زیرپوستی روایتها و برای تبیین و توصیف هنجارهای کلامی این دفتر چندگزاره را بهگزارش میبریم: الف: روایت زبانی ب: گروتسکهای اجتماعی
الف: روایتزبانی در چگونه برخورد سراینده با جهانمعنا در واژهگزینی معنازیستی پیامهای خویش است که در وضعیتشناسی چنین رویکردی تاملات مدرن انسان را میبینیم که در ذهنیت مدرن خود رویکردی اجتماعی را در بهتصویر کشیدن شرایط اضطراب و جنونمندی ترسیم کرده که با یکچاشنی طنز سمت میدهد ویژگیهای بیانی حضوری دیگر مولف و خودآگاهی او که در موسیقیزبان بهروایتزبانی گزارهمند پیش میرود. تکنیکهایزبانی در آشنازدایی سببساز هنجارگزاریهایی میشود که خود زیرساخت جریانمداری بیوضعیتی روایتها در تشدد فرهنگی میشود.
در زیبا بودمت چقدر دویدم(ص 8)
با دهندره شیری در پیشانی(ص11)
من معشوقی داشتم
که از دماغ فیل که خرطوم است آخر!(ص17)
که این سراینده با رویکردی بهروایتزبانی تکنیکهایبیانی را در کشفمعنا بهوضعیت شناسیمفهوم میکشاند و این تکنیک از نیستانگاری وضعیتهای سرایش بهنسبیتگرایی میرسد که هیچچیز رسا نیست و زباننقش رسانهای خود را در بیوضعیتی مفهومها و بهگفته ویتگنشتاین در بازیهایزبانی میبیند.
ب: گروتسکاجتماعی در زاویهدید سروده امروز وصف گونههایی از ذهنیتیمشوش را بههاشور زخمهایدیدن میکشاند که نیرومندی ذات هنر را در استعداد بهنغمهداری جهان پیرامون نشان میدهد و این دفتر در گروتسکهایاجتماعی خود نمودهایی از وضعیت پریش نمادهایاجتماعی بهمثابه انداموارههای طنزآلود درنگ میزند.
و عکاسان خفته بردیوار قابهایعکس ( ص32)
حواست بهچاقوها باشد
و تکههای پدربزرگ
که هرکدامشان یکی از ما شدیم. ( ص37)
اجتماعی که در این سرودهها بهمفهوم میرسد رویکردی تازه در بازشناسی وضعیتهایی دارد که بنا برضرورتهای اجتماعی حدود شناخت را در ساختارتازه از روایت بهمثابه امری مستقل بهتامل میکشاند و شک به وضعیت تا پدیدارشناسی بازگشت بهوضعیتهای چیزی از چیزها کیفیتی از کیفیت اولیهتصویر تا کیفیتثانویه را در امر واقع رجوع میدهد بهگزارههای معرفتشناختی در تغییر مواضع هرنگاه که این حذف یقیننگاری محسوب میشود و نسبیت در گزارهها بهساختاری از ذهن میرسد که فاعلیشناسا در تغییر مفهومهای آگاهی است.
نظر شما