با این حال و پس از گذشت بیش از دویست سال از خروج اجباری زبان فارسی از محافل رسمی و علمی هندوستان، هنوز هم زبان فارسی در میان مردم و محیط آکادمیک هند خواهان دارد و بیش از 40 کرسی رسمی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای هند دایر است. عددی که از هیچ، کمی بهتر است، اما با توجه به پیشینه زبان فارسی در هند و نقش و سهمی که در تاریخ و ادبیات و نسخههای خطی هند دارد، عدد ناچیزی است. هرچند که اهل فن بر این نظرند که همین مقدار هم رو به زوال است و سال به سال از توجه به زبان و ادبیات فارسی در هند، کاسته میشود. این مسئله نه تنها برای زبان فارسی به عنوان یک زبان کلاسیک، بلکه برای حفظ فرهنگ و تاریخ هند هم مهم و قابل بحث و پیگیری است. همین مسائل باعث شد که با اخلاق احمد انصاری (آهن) ، شاعر زبان فارسی و اردو و استاد بخش مطالعات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جواهرلعلنهرو که تالیفات، تصحیح و ترجمههایی هم به زبان فارسی دارد، گفتوگویی داشته باشیم و وضعیت زبان و ادبیات فارسی را در هند امروز جویا شویم.
اگر اجازه دهید، گفتوگو را با معرفی مختصری از شما شروع کنیم و اینکه از چه زمانی و در کدام دانشگاه تدریس زبان فارسی را آغاز کردید؟
اسم بنده اخلاق احمد و تخلصم «آهن» است. تقریبا 22 سال است که در دانشگاه جواهرلعلنهرو تدریس میکنم. البته ابتدا حدود 4 سال در دانشگاه جامع ملیه اسلامیه دهلی، تدریس داشتم. همراه با تدریس، حدود 23 کتاب هم چاپ کردهام، که شامل کتابهای انتقادی و تحقیقی و چندین تصحیحی است که انجام دادهام. علاوه بر این چند مجموعه شعر و چندین ترجمه هم دارم. بنده به چهار زبان کار علمی و تحقیقی انجام میدهم، که به شمول فارسی، اردو، هندی و انگلیسی است. در همایشها و سمینارهای زیادی در کشورهای فارسیزبان، به خصوص ایران و کشورهای آسیای مرکزی و بعضی از کشورهای غربی شرکت کردهام. مدتی هم در دانشگاه تاشکند به عنوان استاد اعزامی در بخش مطالعات فارسی و دری بودهام.
در جلسهای که با عنوان «وضعیت حال و آینده زبان فارسی در شبه قاره» برگزار شده بود؛ شما عنوان کردید که زبان فارسی در هند رو به زوال است. دلیل شما برای این ادعا چیست؟ و منظور شما کرسیهای زبان فارسی در دانشگاه و محیط آکادمیک است، یا به طور کلی زبان فارسی به عنوان زبانی که سالها زبان رسمی هند بودهاست؟
اینکه زبان فارسی در هند رو به زوال است، دلایل مختلف تاریخی و سیاسی دارد؛ البته دلایل اجتماعی و اقتصادی هم تا حدی هست. همانطور که مستحضرید، در هند زبان فارسی تقریبا هزار سال، زبان علمی، ادبی و زبان رسمی بوده و تقریبا 200 سال پیش، یعنی در سال 1835 میلادی، توسط انگلیسها که به عنوان حکمرانان استعماری در هند حضور داشتند، از رسمیت خارج شد. در واقع انگلیسیها متوجه شدند که زبان فارسی، قرنها در هند بوده و مباحث علمی و فرهنگ و تاریخ به زبان فارسی و در ادبیات فارسی حفظ شده بود. آنها میخواستند که این ارتباط با نسلهای بعد قطع شود و مردم و تمدن هند، از این میراث دور بشود. این یک توطئه بزرگ بود که در آن زمان مردم، یا خیلی متوجه نشدند، یا اینکه مجبور بودند به آن تن دهند. بعدا هم اینها زبانها را با شناختهای مختلف، یعنی با گروههای مردم مختلف وابسته کردند و از طریق این سیاست، بعدا مردم فکر کردند که زبان فارسی به عنوان یک زبان خارجی است؛ یا اینکه زبان یک گروه خاص است و به این دلایل زبان فارسی را نادیده گرفتند. باز هم چون تقریبا تمام زبانهای جدید هند، تحت تاثیر زبان فارسی بوده و شعر، ادب، وزنها و اصطلاحات فراوان فارسی، در تمام این زبانها در سراسر هند حضور دارد؛ بنابراین زبان فارسی در هند ادامه پیدا کرده و خیلی از کتابهای مذهبی از هزاران نویسنده از ادیان و گروههای مختلف در هند، به زبان فارسی است.
همچنین مثلا خیلی از انواع شعری و ادبی و دستورهای زبان مختلف به اردو، تحت تاثیر زبان فارسی بوده است. اما الان کم کم نه تنها زبان فارسی در هند رو به زوال است، بلکه متاسفانه شاهد هستیم که خود زبانهای هندی، اردو و خیلی زبانهای اصلی دیگر هم، میان جوانها و نسلهای جدید زیاد متداول و رایج نیست؛ بهخصوص به عنوان زبان علمی و به نظرم این یک مسئله بزرگ تمدنی است؛ بهخصوص در این منطقه و شبهقاره که مردم در حال دور شدن از میراث فرهنگی خود هستند. به این دلایل است که بیتوجهی به زبان فارسی روزافزون است و با وجود اینکه بزرگترین مخزن مخطوطات و نسخههای خطی فارسی در هند هست، اما متاسفانه مردم متوجه ارزش آن نیستند.
در همین نشست به اساتید زبان فارسی در دانشگاههای هندوستان اشاره داشتهاید. به نظر شما نقش اساتید زبان فارسی در حفظ این زبان در هند چیست و این نقش از گذشته تا به حال چقدر فرق کرده است؟
نقش استاد بیشتر محدود به دانشگاه و محیط آموزشی و نقش دیگر او در کارهای علمی است و من بیشتر از این نقش استادها را در نشر و اشاعه زبان نمیبینم. چون اگر شما زبان را در نظر دارید، زبان چیزی است که اگر به عنوان وسیله ترسیل استفاده شود، زنده میماند، وگرنه میمیرد. مثلا زبان سانسکریت در هند یک زبان نیممرده است. یعنی زبان علمی هست، اما محدود به یک گروه و دانشگاهها است. زبان فارسی هم در هند چنین وضعیتی دارد؛ که الان زبان علمی هم نیست و فقط محدود به بخشهای زبان فارسی در دانشگاه شده است. از حدود بیست سال قبل به اینطرف، اول کسانی که خیلی علاقهمند به خدمت به زبان فارسی بودهاند و دوم اینکه استعداد کار تحقیقی و علمی داشتهاند، کمتر شدهاند و در گزینش استادها هم کمی بیتوجهی و تا حدی خیانت شده است.
یعنی استادهای بزرگ میتوانستند به جای اینکه یک استاد جوان خوب و علاقهمند به زبان و ادبیات فارسی و کار علمی و تحقیقی را انتخاب کنند؛ یک نفر دیگر را میپذیرند، که خیلی به این حوزه علاقه ندارد، یا صلاحیت استعداد ندارد؛ که این هم به ضرر زبان فارسی میشود. از طرفی توجه دولت و سازمانها هم به زبان فارسی نیست. به همین دلیل هم مردمی کمی افسرده و ناامید میشوند. دیگر اینکه باید خود کشورهای فارسیزبان هم توجه کنند. چون معمولا استادهایی که در مناطق دوردست هستند، نادیده گرفته میشوند و توفیق مسافرت و شرکت در همایشهای ایران و جاهای دیگر را ندارند؛ که همین باعث میشود آنها از کارهای علمی و خیلی مسائل دیگر در این حوزه دور شوند.
در گفتوگویی که با شیخ اشتیاق احمد، از استادان همکار شما در دانشگاه جواهر لعل نهرو داشتیم، بیان کردند که بسیاری از اسناد و کتابهای هندی، از دورهای که زبان فارسی به عنوان زبان رسمی هند بوده، به زبان فارسی است و لزوم اطلاع از این بخش از تاریخ، آشنایی و احاطه به زبان فارسی است. با این تفسیر کمرنگ شدن زبان فارسی در هند، چقدر به ضرر تاریخ و فرهنگ هند است؟
تقریبا خیلی چیزها، چه در تمدن و فرهنگ و تاریخ هند و چه در رشتههای مختلف علمی و اسناد و حتی اسناد زمین و املاک به زبان فارسی است. اصطلاحات و تقریبا تمام کتابهای ادیان هند در زبان فارسی ترجمه شده و از طریق این ترجمه ادیان و فلسفه هند، نه تنها در غرب، بلکه در کل دنیا معرفی شده است. اما چیزی که هست، این است که افراد خیلی با سواد هند، با زبان فارسی آشنایی دارند، اما در حال حاضر خیلیها هم در دانشگاههای مختلف هستند، که با وجود آشنایی با ارزش این زبان، اما با خود زبان و بخشهای تاریخ آشنا نیستند؛ بهخصوص تاریخ میانه هند که تقریبا اسناد و منابع و ماخذ آن، به طور کامل به زبان فارسی است. چون فارسی زبان متداول رسمی و علمی هند در آن زمان بوده است. به همین دلیل خود تاریخنویسی هم رو به زوال است؛ چون مردم با این منابع اصلی و اساسی آشنایی ندارند.
دوم سیاست شناخت فعلی و افراطی است، که زبان فارسی و حتی زبان اردو که در هند متولد شده را وابسته به مسلمانها کردهاند و به این دلیل آن را نادیده میگیرند. این یک حقیقت تلخ است، اما وجود دارد. علاوه بر این، شاهدیم که خود زبانهای دیگر هندی معاصر هم نادیده گرفته شده و زبان انگلیسی به عنوان زبان علمی هند جای گرفته، که این یک معضل بزرگ است.
آیا شما از چاپ و نشر پژوهشها و تحقیقهایی که درباره زبان فارسی در هند انجام میشود، هم حمایت میکنید؟ چقدر برای تحقیق در این زمینه پژوهشگران را تشویق میکنید؟ اطلاع دارید که جدیدا در این حوزه آثار جدیدی منتشر شده یا نه؟
بله. خوشبختانه شوق، علاقه و عشق بنده همین کار علمی و ادبیات و زبان فارسی است. بنده در این زمینه، کارهای علمی، تحقیقی و انتقادی انجام دادهام و کتابهای زیادی چاپ کردهام. هم شعر میسرایم و هم به دوستان و جوانانی که در این زمینه کار میکنند، کمک میکنم. تا به حال تحت راهنمایی بنده، حدود 50 پایاننامه دکتری و پیشدکتری در حوزه زبان و ادبیات فارسی نوشته شده و خیلی از این دانشجویان را هم تشویق کرده و هم کمک کردهام که کتاب چاپ کنند.
ضمن این روی یک نسخه خطی با عنوان «مکتوبات محبالله اللهآبادی» -که یکی از مشایخ بزرگ عهد شاهجهانی بوده و هم یکی از استادان داراشکوه بوده است،- که خیلی نایاب بوده، کار کردم و آن را به چاپ رساندم. همچنین دیوان و کلیات «اظهر علی آزاد کاکوروی» که آخرین شاعر زبان فارسی در هند است که صاهب دیوان بوده را هم تصحیح کرده و به چاپ رساندهام. علاوه بر این کتابی با عنوان «خیامشناسی» کار کردهام؛ که تمام کارهای تحقیقی که ظرف 140 سال گذشته در هند و در زبان اردو انجام شده را جمعآوری کردم و از بین آنها، کارهایی که خیلی پر ارزش بود را انتخاب کردم و با حواشی و تعلیقات و مقدمهای به قلم خودم، آن را به چاپ رساندم. از دیگر کتابهای بنده مربوط به زبان فارسی، کتابی با عنوان «تاریخ روزنامهنویسی فارسی در هند» است، که اولین اثر درمورد این موضوع در شبهقاره است. به تازگی هم کتابی با عنوان «شعر نو و سهراب سپهری از تهران» به چاپ رساندهام. علاوه بر اینها یک کتاب به نام «هند امیرخسرو» به زبان انگلیسی نوشتهام؛ که در پاریس به چاپ رسیده و پس از آن در نیویورک، هنگکنک و هند هم انتشار یافته است. همچنین دو تا مجموعه شعر، یکی به زبان اردو و دیگری به خط هندی هم از بنده به چاپ رسیده، که مردم هم استقبال کردهاند. علاوه بر این تصحیح نسخههای خطی و کارهای دیگری هم در دست دارم و آرزومند توفیقات بیشتری هستم. آرزو دارم که با وجود ضعف علمی که دارم، بتوانم کارهای بیشتری در زمینه زبان زیبا و شیرین فارسی به انجام برسانم.
ارتباط شما با ایران چگونه است؟ با کدام نهاد یا سازمانها در ایران ارتباط دارید؟ آیا با دانشگاههای ایران هم همکاری و برنامه مشترکی داشته یا دارید؟
ایران کشوری است که من زیاد دوست دارم و همیشه آن را به عنوان وطن دوم خود حساب میکنم. واقعیت این است که من به کشورهایی زیادی در دنیا مسافرت رفتهام، اما همیشه وقتی که به ایران میروم، خوشحالتر میشوم. چون وقتی که به ایران میروم، انگار به خانه خودم رفتهام، دوستان زیادی در آنجا دارم و با مردم هم راحت هستم. شاید به دلیل حضور فرهنگ بزرگ فارسی در ایران، شاید هم به خاطر همزبانی است که ایران را خیلی دوست دارم. یک بار خودم مدتی برای دوره دانشافزایی میهمان دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین بودم. در همان زمان به شبهای شعر و برنامههای مختلف و حرم در مشهد رفتم. همچنین توفیق به شرکت در بعضی از برنامههای فرهنگستان هم داشتم؛ به خصوص با حدادعادل، نصیری، توفیق سبحانی، مهدی محقق، سروش سپهری، عبدالجبار کاکایی، محمدعلی بهمنی و هادی سعیدیکیاسری در بنیاد بیدل ملاقاتهایی داشتم و از حضور ایشان مستفیض شدم.
همچنین به دعوت حوزه هنری که علیرضا قزوه آنجا حضور داشت، به برنامههای مختلف رفتم. یک بار توفیق دیدار با رهبر ایران، آیتالله خامنهای هم داشتم و آنجا شعر خواندم. در ایران سفرهای زیادی به شیراز، اصفهان، شمال، تهران، مشهد و...داشتهام. خیلی خوشحال میشوم و همیشه آرزومندم که دوستان و آنجا را ببینم و از حضورشان ایشان استفاده کنم.
اطلاع دارید که در هند چند کرسی زبان فارسی فعال است؟ آیا این کرسیها مختص دانشگاهها است یا در مدارس هم آموزش زبان فارسی را دارید؟
در هند تقریبا 40 کرسی زبان فارسی در دانشگاهها و دانشکدهها دایر است. علاوه بر این مثلا موسسات طب سنتی، همچنین آرشیوها و موزهها را داریم، که آنجا هم اسناد و آثار فارسی است و مردمی که آشنایی با فارسی دارند، حضور دارند. بنده در انجمن استادان فارسی، به عنوان معاون مدیر هم هستم. در آنجا ما تمام اشخاص یا اساتید و محققان و گزارشگرانی که وابسته به زبان و ادبیات فارسی هستند را دعوت میکنیم و با هم ارتباط داریم. همچنین در رادیو هم دو بخش زبان فارسی و زبان دری داریم؛ که آنجا هم کارمندانی هستند، که با زبان فارسی آشنایی دارند و به زبان فارسی و دری برنامه اجرا میکنند. خیلی از استادان هم در این برنامه حاضر میشوند و درباره زبان و ادبیات فارسی و در مورد موضوعات مختلف سخنرانی میکنند.
در دانشگاه شما چند سال است که کرسی زبان فارسی دایر است و آیا از استاد ایرانی هم برای تدریس زبان فارسی در دانشگاه جواهرلعل نهرو استفاده میکنید؟
بنده در دانشگاه جواهر لعلنهرو که در شهر دهلی است، در بخش مطالعات زبان و ادبیات فارسی و آسیای میانه هستم. این دانشگاه در سال 1969 تاسیس شده و بخش مطالعات فارسی، یکی از اولین بخشهای این دانشگاه است. از اولین استادان ما، مرحوم «اظهر دهلوی» و خانم «صبر هووالا» و «دکتر فتانه» بودند. علاوه بر این استادان دیگری هم داشتیم. در طی این سالها، استادهای اعزامی مثل «توفیق سبحانی» از ایران و «عبدالخالق رشید» از دانشگاه کابل را داشتیم. همچنین بعضی از استادهای دیگر هم بودند، که در دانشگاه جواهر لعلنهرو دانشجو بودند و به عنوان استاد اعزامی کار تدریس زبان فارسی را انجام میدادند. اما نیاز است که با دانشگاههای ایران همکاری داشته باشیم و استادانی از ایران در اینجا حضور یابند و استادانی هم از هند به ایران بروند. این همکاری به سود دو کشور است و بهخصوص به توسعه این بخش کمک میکند.
در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه جواهرلعلنهرو در چه مقاطعی (لیسانس، فوقلیسانس و دکتری) دانشجو میپذیرد؟ چند استاد زبان فارسی دارید؟
در دانشگاه ما، زبان فارسی در سه دوره لیسانس، فوقلیسانس و دکتری تدریس میشود و تقریبا بالغ بر 250 دانشجو داریم. در مورداستادان این بخش، 4 نفر استاد تمام، همچنین دو دانشیار و سه استادیار داریم، که به همراه دو استاد اعزامی، در مجموع حدود 13 استاد میشود. علاوه بر این استادان میهمان هم داریم، که کار تدریس هم انجام میدهند و با این حساب تقریبا 15 استاد و معلم در بخش زبان فارسی دانشگاه جواهر لعل نهرو داریم. البته در بخش زبان و ادبیات فارسی، یک بخش مطالعات پشتو هم هست، که آن هم وابسته و زیر نظر بخش ما اداره میشود.
استقبال از زبان فارسی در هندوستان چگونه است؟ آیا جوانان و نسل امروز هند هم به زبان فارسی علاقه دارند؟
در هند و در دانشگاه ما از زبان فارسی استقبال میشود. چرا که زبان فارسی به عنوان زبان خیام، سعدی، مولانا و حافظ شناخته میشود و مردم نسبت به آن علاقهمند هستند. ما هر سال دانشجویان زیادی داریم که خودمان، بر اساس توانمان انتخاب میکنیم، چند نفر بپذیریم و بیشتر دانشجویان علاقهمند پذیرش هستند. اما اگر بیشتر همکاری میشد، بچهها تشویق میشدند و استقبال بیشتر میشد.
وضعیت ادبیات فارسی را در هند چگونه میبینید؟ کدام شاعر یا نویسنده ایرانی در هند بیش از دیگران شناخته شده است؟
در هند معمولا مردم باسواد با شاعران بزرگ ایران، مثلا مولانا، حافظ، سعدی و خیام و خود شاعران هندی مثل امیرخسرو و بیدل و اقبال آشنایی دارند؛ اما متاسفانه درباره شاعران جدید خیلی آشنایی ندارند. فقط به واسطه ترجمه، کمی با شعر فروغ آشنا هستند. به نظر من باید کارهای ترجمه بیشتر توجه شود، تا مردم بیشتر با ادبیات ایران آشنا شوند. قبلا شاهد بودیم که خیلی از شاعران زبان اردو، هندی و بنگالی و زبانهای دیگر، تحت تاثیر این شاعران بزرگ فارسی، شعرها سروده بودند. مثلا پدر«تاگور» که همه ما او را میشناسیم، حافظِ حافظ بود. خود شعر تاگور هم تاثیری از امیرخسرو و حافظ دارد. همچنین خیام بسیار مورد توجه شاعران زبانهای مختلف هند بوده؛ ترجمههای فراوان شده و شرحها بر او نوشته شده است؛ که یکی از دلایل این توجه، ترجمه «فیتزجرالد» از رباعیات خیام است. به این دلیل به نظرم ترجمه هم بسیار ضروری و لازم است؛ بهخصوص ترجمه شاعران جدید که ظرف 200 سال گذشته و امروز شعر سروده و میسرایند؛ که مردم معمولا با کارهایشان آشنا نیستند.
در پایان بفرمایید که به نظر شما برای بهبود وضعیت زبان فارسی در هند باید چه کار کرد؟ نقش ایران در این زمینه چیست و چه باید بکند؟
به نظرم یکی از مسائل امروز، چه در ایران و چه در هند و چه جاهای دیگر این است -که شاید قبلا هم همینطور بود- مردم به خاطر معاش، یک چیز را میخوانند یا یاد میگیرند. زبان فارسی در هند از لحاظ معاش و کار محدود شده است؛ یعنی محدود به کار در بخشهای فارسی و در برخی کتابخانهها است؛ اما جدیدا بعضی از کشورهای بینالمللی که نیروی زبان فارسی نیاز دارند، تعدادی از دانشآموختههای زبان فارسی را استخدام میکنند. که حدود 40 نفر از دانشجویان ما از دو سال قبل در این شرکتها کار میکنند. علاوه بر این باید همکاری با ایران بیشتر باشد، یعنی مثلا مردم توفیق داشته باشند، که به ایران بروند و مثلا روشهای تدریس تازه، یا روشهای تحقیقاتی که تازه رواج یافته را یاد بگیرند. همچنین استادان فارسی ایران، به هند تشریف بیاورند و با بخشهای مختلف زبان فارسی در هند ارتباط داشته باشند، تا مردم هم شوق بیشتری پیدا کنند. این چیزها بسیار نیاز است. باید همایشها و سمینارهای بیشتری برگزار شود، آمد و رفت بیشتر شود. چون همینها است که باعث علاقهمندی بیشتر مردم به زبان و ادبیات فارسی میشود.
در پایان هم یکی از سرودههایم درباره حضرت علی(ع) را به شما تقدیم میکنم.
بہ عرش گوش نھادم شبی بحمداللہ
ز قدسیان بشنیدم، علی ولی اللہ
خوشم که مهر ولی خدا نصیبم شد
روم به شوق زیارت به دیدن آن ماه
جھان کفر بیاد جلال وی لرزد
بیا به بازوی خیبرکنش بریم پناه
به روز جنگ احد آسمانیان دیدند
که کوه کفر زبون گشت پیش او چون کاه
نبی مدینه علم است و باب آن علی است
ز راز هر دو جهان کیست چون علی آگاه؟
منم فقیر در بارگاہ آن مولیٰ
کہ ھست رازگشای رموزِ سر اللہ
نظر شما