محمودرضا دهدستی معتقد است معنای جامعهشناسی نه به عنوان یک علم که باید به عنوان نوعی رویکرد برای تفکر انسان باشد. تفکری که باید خود را صرف کاوش و یافتن و جستجوی انسان کند.
نویسنده درباره اهمیت معنای جامعهشناسی مینویسد: «جامعهشناسی و فلسفه علومی هستند که در یک رابطه تنگاتنگ عمیقی با هم قرار دارند. بهواقع جامعهشناسی از دل فلسفه برخاسته است. بنابراین برای اینکه درک درستی از مفهوم و علم جامعهشناسی داشته باشیم لازم است تا به عقبههای فلسفی جامعهشناسی پرداخته و به نوعی تبارشناسی شود. متعاقب آن چشمانداز جامعهشناسی و آنچه را که آدمی از جامعهشناسی در جستوجوی آن است، در «معنای جامعهشناسی» بدان پرداخته شده است.»
دهدستی معتقد است که جامعهشناسی نیز مانند انسان امروز سخت بیهویت شده، و همچون ابزاری در دست جامعه و نظام سلطه قرار گرفته است. اینکه جامعه اصالت دارد یا انسان، امری است که باید توسط جامعهشناسی روشن شود. قاعدتا جامعه بدون انسان قابل تصور نیست. یعنی موجودیت جامعه با حضور انسان معنا پیدا میکند و شکل و وضع مییابد. بنابراین جامعه باید در خدمت انسان باشد، نه انسان تحت استیلای جامعه. اما آنچه ما به واقع و در عالم واقعیت شاهد و ناظر آن هستیم؛ این است که انسان شدیدا به بهانه ایجاد نظم و انسجام اجتماعی مورد حجم عظیمی از سرکوب و اختناق است.
در نگاه او جامعهای که ما امروز در آن بهسر میبریم، گویی؛ تمام هموغم خود را صرف این گذاشته است، تا انسان را در یک گمگشتگی و بیقراری بیپایان نگه دارد. جامعه به جای اینکه در خدمت انسان برای رسیدن به انسان برتر باشد، همچون خدایی ستمگر، سلطه و استیلای خود را با قصاوت تمام، بر آدمی گسترانیده است و با قدرت مثال نازدنی بر انسان حکومت میکند.
نویسنده همچنین در فصل دوم تحت عنوان «حقیقت جامعهشناسی» از تخصصی شدن مباحث جامعهشناسی میگوید و متذکر میشود که امروزه جامعهشناسی به شاخههای مختلفی تقسیم شده و میشود. تقسیماتی از قبیل؛ جامعهشناسی دین، جامعهشناسی سیاسی، جامعهشناسی صنعتی، جامعهشناسی فرهنگی، جامعهشناسی شهری و ... هرکدام از این شاخهها بهصورت تخصصی خود را مشغول یکی از پدیدهها و جریانات اجتماعی کردهاند. اما همزمان این بحث را پیش میکشد که ما از خود جامعهشنای غافل شدهایم. غفلت ما در این نقطه است که حقیقت جامعهشناسی چیست؟ واقعا جامعهشناسی بهدنبال چه میگردد؟ اگر به قول کنت و دورکیم وظیفه جامعهشناسی برقراری نظم و جلوگیری از هرجومرج در جامعه است؛ و این وظیفه همان حقیقت جامعهشناسی است؛ جامعهشناسی از ایجاد نظم و برقراری انتظام در جامعه بهدنبال چیست؟
به عبارت دیگر او معتقد است معنا و هویت انسان گم شده است. اینکه دورکیم جامعه را تا حد خدایی بالا میبرد و انسان را موجودی تماما تابع این خدا معرفی میکند؛ یعنی آیا میتوان این خدا را در دادگاهی به محاکمه کشاند و از او پرسید: چرا به فکر هویت انسان و تابع و تسلیم خود نبودی؟
یعنی غربت و جدایی و گمگشتگی که اسنان عصر حاضر بدان گرفتار شده و جامعه بیبندوباری که انسانها را در یک فردیت مطلق غرق کرده و انسانی که خودش را از جامعهای که در آن بهدنیا آمده جدا میبیند، ریشه در تفکر دوگانهانگارانه غرب دارد. ریشه سرطانی این نوع تفکر را باید در یونان و فلسفه سقراطیان، مخصوصا ارسطو جستجو کرد. همانجایی که ارسطو انسان را حیوان ناطق نامید. یعنی انسان را به دو بخش حیوان و ناطق تعریف کرد.
درواقع نطق یا همان قدرت تفکر، وجودی غیرطبیعی است که با جسم طبیعی اتصال برقرار کرده و موجودی را ایجاد میکند به نام انسان. پس جسم فناناپذیر و فکر و عقل یا همان روح فناناپذیر هستند. لذا بر اساس این دیدگاه انسان باید خود را از جسم خویش رها سازد و بیشتر خود را معطوف به روح کند. این یعنی پست و حقیر شمردن زندگی و حیات و آغاز غربت انسان در جهان و طبیعتی که در آن و با آن زندگی را تجربه و دریافت میکند.
آنطور که دهدستی مینویسد معنای جامعهشناسی نه به عنوان یک علم که باید به عنوان نوعی رویکرد برای تفکر انسان باشد. تفکری که باید خود را صرف کاوش و یافتن و جستجوی انسان کند. وقتی به جامعهشناسی یک موجودیت جعلی بدهیم آنچه که باقی خواهند ماند همان حقیقت تلخی است که دورکیم صد سال پیش به آن اشاره کرد و گفت: «خدا همان جامعه است. طبعا جامعهشناسی هم باید در خدمت این خدا باشد. نتیجه هم میشود اینکه همانطور که کشیشان در خدمت نظام سلطه و حکومتهای دوران خود بودند، جامعهشناسی و جامعهشناس هم در خدمت نظام سلطه و حکومتهای عصر خود هستند.»
سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: جامعهشناسی معرفت، حقیقت جامعهشناسی، مسئله اخلاق در جامعهشناسی، ساختارگرایی، چگونگی و چیستی اگزیستانسیالیسم، پرداختن به انسان وظیفه جامعهشناسی، افول جامعهشناسی، پست مدرنیته و معنای جامعهشناسی.
کتاب «معنای جامعهشناسی» نوشته محمودرضا دهدستی در ۲۶۲ صفحه، شمارگان ۲۰۰ نسخه و به قیمت ۴۰۰۰۰ تومان از سوی انتشارات جامعهشناسان با همکاری انتشارات روششناسان منتشر شده است.
نظرات