جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۱
سیاست‌گذاری فرهنگی توسط حاکمیت آری یا خیر؟

نویسنده کتاب «روش‌های سیاست‌گذاری فرهنگی در تغییر رفتار»، اصل ورود حاکمیت به سیاست‌گذاری‌های تغییر رفتاری را امری متفرعنانه و نادرست نمی‌داند، بلکه اشاره می‌کند که این یک‌طرفه بودن و عدم بهره‌گیری از خود مردم در آن است که آن را متفرعنانه جلوه می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «روش‌های سیاست‌گذاری فرهنگی در تغییر رفتار» نوشته میثم قمیشان، سعی دارد به نوعی به این پرسش پاسخ بدهد که سیاست‌گذاری فرهنگی توسط حاکمیت آری یا خیر؟

کتاب در دو بخش مبانی تئوریک و فرآیندها و مسیرهای سیاست‌گذاری فرهنگی را شرح می‌دهد. در بخش نخست با بیان ارتباط میان علم، دین و تغییر رفتار یا اخلاق، دین و تغییر رفتار و تبیین دوگانه‌های سیاست‌گذاری همچون نظم و انومی (بی‌نظمی)، رشدگرا، واقع‌گرایی یا ایده‌آل‌گرایی، ابزار یا هدف، فرهنگ و هنر یا سبک زندگی، حداقلی و حداکثری و خودآگاهانه و ناخودآگاهانه و ... پیش می‌رود و در بخش دوم نیز مباحثی همجون تشویق و تنبیه و سیستمی فکر کردن و جامع‌نگری و تربیت عقلانی و تربیت اقتصادی را در کنار یک مطالعه موردی درباره حجاب یا کتابخوانی ادامه می‌دهد.

البته کتاب به دنبال تولید نظریات جدید در تبیین مناسبات اجتماعی نیست، آنچنان که جامعه‌شناسان به دنبال آنند، بلکه در تلاش است تا با توجه به یافته‌های پیشین علومی چون روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه، مطالعات دینی و نظیر آن، اسلوب‌هایی را در خصوص رفتارسازی و ایجاد تغییرات رفتاری در شهروندان یا جامعه هدف سیاست‌گذاری تشریح کند.

نویسنده معتقد است مباحث سیاست‌گذارانه، بدون تعصب به یک رشته خاص اتفاق می‌افتد و هنر سیاست‌گذاری نیز در همین بهره‌گیری از دانش‌های چندگانه است. یک سیاست‌گذار، نیازمند جامع‌نگری در تحلیل یک پدیده است تا بتواند به آن نظر کرده و آن را بازخوانی کند و این جامع‌نگری با بهره‌گیری از علوم مختلف به دست می‌آید.

در همین راستا او درباره سیاست‌گذاری فرهنگی این توضیح را می‌دهد که رویکرد غالب در نهادهای فرهنگی ایران، امکان سیاست‌گذاری برای فرهنگ و حتی لزوم آن است و از آنجا که ایجاد تغییرات رفتاری هم بخشی از سیاست‌گذاری فرهنگی است، این امکان و لزوم به سیاست‌های تغییر رفتار نیز تعمیم می‌یابد. هنگامی هم که پای تغییر رفتار به میان می‌آید برخی از دولت سلب صلاحیت می‌کنند و ورود دولت و سایر نهادهای فرهنگی به بحث تغییر رفتار را متفرعنانه و استعلاطلبانه تلقی می‌کنند. حال آنکه سیاست‌گذاری اتفاقا شان حاکمیت بوده و از جمله وظایف یا کارکردهای حاکمیت به شمار می‌رود.

به عبارت دیگر در نگاه قمیشان اتهام متفرعنانه یا استعلایی بودن سیاست‌گذاری با مشارکتی بودن آن از بین می‌رود، چیزی که شرح و توضیح آن هدف این کتاب هم هست. یعنی مولف اصل ورود حاکمیت به سیاست‌گذاری‌های تغییر رفتاری را امری متفرعنانه و نادرست نمی‌داند، بلکه اشاره می‌کند که این یک‌طرفه بودن و عدم بهره‌گیری از خود مردم در آن است که آن را متفرعنانه جلوه می‌دهد.

البته او همچنین متذکر می‌شود که دخالت دولت در امر فرهنگ، صرفا مرتبط با حوزه‌های مشخصا فرهنگی و به عبارتی دخالت مستقیم در فرهنگ نیست. بسیاری از سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، سیاسی، صنعتی و .... نیز وجود دارد که بر فرهنگ و رفتار مردم تاثیر می‌گذارد و بنابراین در مقوله «تغیر رفتار» می‌بایست متوجه این نوع سیاست‌ها هم بود.
 

کتاب «روش‌های سیاست‌گذاری فرهنگی در تغییر رفتار» نوشته میثم قمیشان، در ۱۶۱ صفحه، شمارگان ۲۰۰ نسخه و به قیمت ۲۵۰۰۰ تومان از سوی انتشارات جامعه‌شناسان و روش‌شناسان منتشر شده است. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها