آینده کتابفروشی پاتوق شهران با بیش از 12 سال سابقه فعالیت در هالهای از ابهام قرار دارد و احتمال خاموشی چراغ این کتابفروشی در ایام هفته کتاب وجود دارد.
صفورا باغبانیان، مدیر انتشارات تلاونگ است که 20 سالی میشود در حوزه نشر فعالیت میکند. او 12 سال است که به حرفه کتابفروشی وارد شده و کتابفروشی پاتوق شهران را اداره میکند؛ کتابفروشی کوچک اما در غربیترین منطقه تهران که به مردم حوالی شهران خدمات ارائه میدهد.
نخستین تجربه و کانکسی که برچیده شد
ورود باغبانیان به کار کتابفروشی، با حمایت رئیس سازمان میادین و ترهبار، غرفهای در میدان ترهبار شهران آغاز شد. او بالاخره توانست با ساخت یک کانکس در پارک بهار آزادی در میدان شهران مستقر شود.
این کتابفروش درباره فراز و نشیبهای راهاندازی و فعالیت کتابفروشیاش میگوید: «زمانی که کانکس پس از هماهنگی با شهرداری منطقه در پارک بهار آزادی جانمایی شد، از شورایاری شهران شمالی و سایر نهادها به سمت ما هجوم آوردند که چرا با ما هماهنگ نکردید و دردسرهای زیادی آغاز شد که پس از حدود دو سال درگیری با سازمانها و نهادهای مختلف عاقبت توسط ساماندهی شهرداری، کانکس برچیده شد.»
اما پس از مدتی باغبانیان توانست در سال 1389 موافقت مدیر سازمان فرهنگی هنری منطقه پنج را جلب کند تا این کانکس به داخل بازارچه فرهنگسرای معرفت منتقل شود و پس از انعقاد قرارداد سالانه، اجارهبهایی نیز برای این کتابفروشی در نظر گرفته شد.
آغاز مشکلات و دغدغهها
پاتوق کتاب شهران با گذشت هفت-هشت سال، توانسته بود به جایگاه مطلوب در منطقه دست پیدا کند اما اواخر سال گذشته مدیریت فرهنگسرای معرفت تغییر کرد و معادلهها عوض شد. ریاست جدید با وجود کانکس در فرهنگسرا مخالفت کرد و به بهانه نیاز به فضای حیاط جهت اجرای مراسم زنده از تمدید قرارداد این کتابفروشی سر باز زد. باغبانیان با بیان این توضیحات، به ایبنا گفت: «پس از مدتی به ما گفتند که میخواهیم با مشارکت یک سرمایهگذار در فرهنگسرا شهر کتاب راهاندازی کنیم، ما به آنها پیشنهاد همکاری دادیم تا با سازه سبک یک کتابفروشی بزرگ و مناسب تاسیس کنیم ولی قبول نکردند و گفتند باید حیاط را تخلیه کنیم.»
او به نامهنگاریهایی که به مدیر سازمان فرهنگی هنری منطقه پنج تهران داشته و بیفایده بودن آن و مراجعاتش به این سازمان اشاره میکند و میگوید: «فشارها به حدی زیاد شد که با حکم تخلیه و تهدید به پلمب مجبور شدیم در شهریور ماه -در شب عاشورا- کانکس را تخلیه کنیم و بالاجبار به یک غرفه خالی در انتهای بازارچه فرهنگسرا تبعید شدیم.»
باغبانیان میگوید کانکس هم وضعیت خوبی ندارد و اداره حقوقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران این کانکس را برای مصادره گذاشتهاند. این کار با مخالفت او روبرو شده و مدریت از او خواسته تا هرچه زودتر کانکس را از فرهنگسرا خارج کند؛ ولی مساله اینجا است که فروختن این کانکس، به این سادگیها مقدور نیست و معاونت فرهنگی شهرداری منطقه 5 نیز کمکی برای انتقال آن به سایر فضاهای زیرمجموعه شهرداری نکرده است.
سرنوشتی نامعلوم
کتابفروشیای که تا چند وقت پیش در ورودی فرهنگسرا و در جایگاه اولین غرفه قرار داشت، حالا به دورافتادهترین مکان منتقل شد که اصلا در معرض دید مراجعان فرهنگسرا قرار ندارد. باغبانیان با بیان اینکه طی دو سه ماه اخیر فروش آنها به یک دهم کاهش یافته است، میگوید: «شرایط به حدی سخت شده است که امکان پرداخت اجاره بها را ندارم. سالها است یک نیروی کتابفروش دارم که شاید با این وضع حتی نتوانم حقوق او را بدهم. من سالها قبل این کار را به عنوان یک پروژه کارآفرینی آغاز کردم و قرار بود آن را توسعه دهم اما اکنون دچار این بحران شدهام؛ آن هم توسط مدیری که قبلا مسئولیت امور کتابخانهها را در سازمان فرهنگی هنری عهدهدار بوده است!»
ورود به انتهاییترین و کمبازدیدترین غرفه در پشت ساختمان فرهنگسرای معرفت اما آخر ماجرا نبود؛ این غرفه دارای مشکلاتی مثل شکستگی سقف بوده که باعث نشت آب داخل غرفه میشده است. براساس مصوبه سازمان، قرار میشود تا پنج میلیون تومان بازسازی توسط باغبانیان انجام شود که بهصورت تهاتری از مبلغ قراردارد اجاره یک ساله کسر شود اما حین بازسازی، تمام اجزای غرفه توسط بهرهبردار قبلی از فرهنگسرا خارج شد؛ تاحدی که از غرفه تحویل گرفته شده، طبق صورت جلسه فقط یک کف باقی ماند و هزینه بازسازی کامل و تجهیز غرفه به حدود بیش از 15 میلیون تومان رسید.
باغبانیان درباره میزان اجاره میگوید: «طبق قوانین لازم است میزان هزینه بازسازی و مبلغ اجاره ماهیانه غرفه به صورت مکتوب به بهرهبردار اعلام شود، اما مسئولان فرهنگسرا از این امر سر باز زده و سندی در اختیار بهرهبردار قرار نمیدهند. از اداره املاک سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران کارشناسی آمد و اجاره غرفه را یک میلیون و 300 هزار تومان برای کاربری فرهنگی کارشناسی کرد، آن هم زمانی که غرفه تقریبا کامل بود. ولی این مبلغ غیرمکتوب و شفاها به بنده اعلام شد.»
او ادامه میدهد: «سه ماه بعد از بازسازی، وقتی به غرفه نقل مکان و کانکس را تخلیه کردیم، مسئولان فرهنگسرا ارزیابی کارشناس خود را زیرپا گذاشتند و اکنون مبلغ اجارهبهای یک میلیون و 800 هزار تومان با ارزش افزوده و انشعابات را به من اعلام کردهاند که برای کار کتاب بسیار ناعادلانه است. در صورتی که من در غرفه اول ماهانه یک میلیون و صد و هفتاد هزار تومان اجاره میدادم.»
باغبانیان از نامهنگاری به دفتر املاک سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و رونوشتی که به دفتر حقوقی سازمان داده اشاره کرد و گفت: «در این نامه خواستار رسیدگی به این موضوع شدم اما نه تنها از من حمایت نکردند؛ بلکه بنده را طبق صورت جلسهای با حضور مدیر منطقه، حراست و غیره تهدید به تخلیه غرفه ظرف یک ماه کردند تا غرفه را در مزایده بگذارند! متاسفانه در این صورتجلسه که حاضر نشدند نسخهای از آن را در اختیار من قرار بدهند و فقط اجازه رویت چند دقیقهای آن را به من دادند، اعلام شد که اگر میخواهید هزینه بازسازی خود را پس بگیرید باید با اجاره بهای یک میلیون و هشتصد هزار تومان موافقت کنید، در غیر این صورت غرفه باید تخلیه شود. طبیعتا بنده از امضای صورت جلسه امتناع کردم و تا به امروز هنوز قراردادی برای این غرفه تنظیم نشده و بلاتکلیف هستم، علاوه بر آن هنوز پیش پرداخت سه میلیون تومانی کانکس من را نیز عودت ندادند.»
او درباره سرنوشت این موضوع توضیح داد: «تا آنجایی که تحقیق کردهام، مدیر فرهنگسرا میتواند مبالغ کارشناسی مزایده غرفهها را به سلیقه خود افزایش دهد ولی اگر غرفهای در مزایده نباشد مدیر نمیتواند کف اجاره را تا هرچقدر میخواهد بالا ببرد. غرفه من در مزایده نبود و طبعا مدیر اجازه افزایش کف کارشناسی را نداشت. ضمنا اگرغرفهای طبق صورت جلسه به صورت کامل به بهرهبردار تحویل داده شود، آیا کسی حق دارد وضع موجود را تغییر داده و تمامی اجزای غرفه را از فرهنگسرا خارج کند؟ اتفاقی که تمامی دوربین های مداربسته فرهنگسرا آن را ثبت کردهاند.»
باغبانیان در انتها از مدیریت جدید سازمان فرهنگی هنری که به تازگی به این سازمان آمده و خود سالیان متمادی از اهالی فرهنگ و علاقهمند به حوزه کتاب بوده، طلب استمداد کرد و گفت: «آیا باید یک زن کارآفرین و اهل فرهنگ که تنها منبع در آمدش یک کتابفروشی بوده، به بهانه سرمایهگذاری میلیاردی و پس از یک دهه فعالیت خانهنشین شود و جای خود را که سالیان متمادی خاکش را خورده به دیگران واگذار کند یا اینکه مسئولان سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به کمک فرهنگ و نشر و کتاب میآیند تا در آستانه هفته کتاب از این وضعیت بحرانی خارج شویم و به جایگاه اولمان یعنی همان غرفه اول برگردیم که برازنده یک فرهنگسراست. به قول زنده یاد قیصر امین پور گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود، گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود، گاهی دگر تهیه به دستور میشود.»
حال باید منتظر ماند و دید سرنوشت این کتابفروشی در آستانه هفته کتاب به کجا میانجامد؛ آیا مسئولان سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران به کمک میآیند یا همچنان سیاستهای مدیریتی جدید به شکل حاضر، تدام خواهد داشت؟
نظر شما