ناهید فرامرزی میگوید: دغدغه اصلیام زنها هستند و معتقدم که ما زنها بهتر میتوانیم از خودمان بنویسیم.
فرامرزی ضمن بیان اینکه «آینهباز» در ژانر رئال است، ولی صحنههای سورئال هم دارد و بعضی جاهای آن فضای کابوسی هم دارد؛ ادامه داد: داستان ما در یک روستا میگذرد و دختر راوی داستان که اصلا نمیخواسته به روستا برگردد، مجبور به بازگشت به آن میشود. مهرانه بیست سال قبل به شهر رفته بوده و اصلا دوست نداشته که برگردد و به گذشتهاش نگاه کند. ولی در یک برههای از زمان مجبور میشود همراه مادربزرگش به روستایی که چند سال در آن زندگی کرده، برگردد.
طی این مدت حوادثی که در روستا رخ میدهد، باعث میشود که او به گذشته برگردد و آن حادثهای که در بچگی برای او رخ داده، و همیشه از یادآوری آن فرار میکرده، برای او تداعی شود. اصلا پایه و شالوده داستان همان حادثهای است که در گذشته برای راوی رخ داده است.
نویسنده رمان «برفسوزی» در ادامه درباره شالوده قصه رمان «آینهباز» عنوان کرد: من چون دوست داشتم از متون مقدس مثل تورات، قرآن یا اساطیر یونان استفاده کنم، داستانم را برپایه داستان هابیل و قابیل و افسانه «سیزیف» بنا کردم. یعنی داستان حس گناهی که این دختر بعد از کاری که در کودکی انجام داده، همچنان با او هست، با او بزرگ میشود، رفتارهایی که او در مقابل آن حس گناه دارد مثل وسواسهایی که دارد و نگاهی که به زنهای دیگر دارد.
دوست داشتم همه اینها در فضایی باشد مثل روستا که کوچک است. حتی آدمهای این روستایی که من درست کردم هم مقداری با آدمهای شهری فرق دارند.
آدمهای رمان «آینهباز» را از روی مردم روستای کن ساختم
فرامرزی در پاسخ به اینکه آیا تجربه زیست روستایی خود نویسنده باعث شکل دادن این رمان در یک روستای کویری شده یا خیر؛ عنوان کرد: من خودم تهرانی هستم، به این معنی که اصلا آن فضا را ندیدم و چون خودم خیلی در این فضاها نرفتم، برای اینکه این فضاها را بهدست بیاورم، سعی میکردم از طریق عکسهای این فضاها که از طریق اینترنت و ...در دسترس بود، با فضا آشنا شوم. حتی دور تا دور اتاقی که در آن مینوشتم، این عکسها را چسبانده بودم، که خودم را در آن فضا حس کنم و سعی میکردم به طریقی دمای کویر، شن داغی که زیر پای آدم هست و این قبیل حسها را از طریق عکس و فیلم و ... حس کنم. برای همین در این کتاب آن فضاها توسط من ساخته شده و امیدوارم که خوب ساخته شده باشد.
وی افزود: خودم تجربه زیست در روستاهای کویری نداشتم، اما اینطور هم نبود که با فضای روستایی بیگانه باشم. در دوران بمبارانها در زمان جنگ تحمیلی که دوران نوجوانی ما بود، حدود یک ماه در روستای کن زندگی کردیم، که بیشتر حالات و روحیات آدمهای روستا در رمان «آینهباز» را از آدمهایی که در روستای کن با آنها برخورد کرده بودم، به دست آوردم.
ایده نوشتن شخصیت «مهرانه» از ده سال قبل در ذهنم بود
نویسنده رمان «آینهباز» شخصیت مهرانه در این رمان را جزو نقاط قوت از نگاه خود خواند و گفت: در بازخوردهایی که در این چند مدت از رمان «آینهباز» دیدم؛ یک سری دوستان شخصیت «مهرانه» -که قهرمان داستان هم هست- را خیلی دوست داشتند و یک سری هم اصلا آن را دوست نداشتند و میگفتند یک زن طغیانگر است، با مردها ارتباط دارد، دوست دارد به آن جایی که دلش میخواهد برسد، حتی یکی دو نفر گفتند آدم سیاهی نشان میدهد و من این تضادهایی که در روحیه این زن بود را دوست داشتم.
وی در ادامه درباره شخصیت «مهرانه» در رمان «آینهباز» گفت: به نظرم شخصیتی درآمده، که هم سیاه و هم سفید دارد و فکر میکنم در رمانها چنین شخصیتی جذابیت بیشتری داشته باشد، تا شخصیتی که کاملا سیاه یا کاملا سفید باشد. خود من آدمهایی که بیشتر به آدمهای عادی شبیه است را بیشتر دوست دارم، آدمهایی که مثل خودمان باشند، چون ما هم همین هستیم. ما هم نقاط قوت و ضعف داریم، جاهایی خیلی خوب هستیم، اما گاهی خیلی سیاهیم. بنابراین با اینکه سخت است درباره نوشته خودم این را بگویم، اما این شخصیت دختر را خیلی دوست دارم. مدت زیادی هم به آن فکر کردم. یعنی چیزی حدود ده سال، حتی قبل از اینکه رمان «برفسوزی» را بنویسم، این ایده در ذهنم بود که چنینی آدمی را بنویسم؛ منتهی نشد و آن رمان نوشته شد و بعد به سراغ این ایده آمدم و شروع به نوشتن «آینهباز» کردم.
انتخاب اسم «آینهباز» خیلی خودآگاه نبود
فرامرزی درباره انتخاب عنوان «آینهباز» برای رمان خود اظهار کرد: شاید انتخاب اسم «آینهباز» برای این رمان خیلی خودآگاه نبود، ولی فکر میکردم دختر شخص اول داستان وقتی در آینهها نگاه میکند، انگار خودش را میبیند. چون در کودکی یک خواهر دوقلو به نام «مهرویه» هم داشته، بیشتر رمان در تقابل خودش با «مهرویه» است، که در حقیقت تقابل خودش با خودش است، که ما همیشه این خود را در آینهای روبهروی خودمان میبینیم. قصد من هم از آینه همان آینه درونی است که خودمان را با هیچ نقاب و پوششی در ذهن خودمان میبینیم و میشناسیم. مقصود من از «آینهباز» آن آینهای بود که آدم در مقابل خودش میگیرد و با خودش روبهرو میشود.
وی در پایان درباره آثار نگاشته شده و در دست نگارش خود گفت: «آینهباز» رمان دوم من هست، قبل از آن رمان «برفسوزی» را در نشر ثالث دارم، که در یکی دو جشنواره هم تقدیر شد و بازخورد خوبی داشت. علاوه بر رمان «آینهباز» و «برفسوزی»، یکسری داستان کوتاه هم دارم که چندتای آن تقدیر هم شده است. در حال حاضر یک رمان در دست نگارش دارم؛ که چون دغدغهام زنها هستند و معتقدم که ما زنها بهتر میتوانیم از خودمان بنویسیم، باز هم درباره زنی است که درگیر مشکلی است. آن زن هم درگیری در گذشته دارد، که تا حال با او همراه است و قصد دارد با خودش روبهرو شود.
لازم به ذکر است رمان «آینهباز» نوشته ناهید فرامرزی در ۱۴۴ صفحه با شمارگان ۵۵۰ نسخه و با بهای ۱۸هزارتومان توسط نشر هیلا منتشر شده است.
نظرات