صدوقیسها در گفتوگو با ایبنا بیان کرد:
برخی دانشجویان از رشتههای غیر مرتبط میخواهند «فصوص» بخوانند و عالم شوند!
به گفته منوچهر صدوقیسها برخی دانشجویان عرفان با کمترین اطلاعات در این رشته قبول شدهاند و حتی با «فصوص الحکم» ابن عربی آشنا نیستند.
او ادامه داد: واقعا حرف درستی بود. در امور علمی، یادگیری و استاد شدن بسیار دشوارتر است، شخص باید عمری را در این راه تلاش کند تا در پایان شاید بتواند چیزی برای ارائه کردن داشته باشد. یعنی متاسفانه این داعیهداری علم نیز بدون داشتن پشتوانه علمی است و امروزه متاسفانه همه میخواهند بدون پشت سر گذاشتن مراحل دشوار علمآموزی، عالم و دانشمند قلمداد شوند و این یک بیماری است که میتوان آن را به یک معنا بیماری علمزدگی نامید. البته در بین قدمای ما هم سابقه دارد اشخاصی بودهاند که کلا کتاب شخص دیگری را برداشته و به نام خود کردهاند ولی نادر بوده و آن قدر نادر بوده که شخصی که چنین کاری کرده نامآور شده و در کتابها معروف است که فلانی این کار را کرده است.
صدوقی سها با بیان اینکه دانشجویان تحصیلات تکمیلی با مشکل سطح پایین علمی و مطالعه مواجه هستند، اضافه کرد: چه لزومی دارد وقتی که یک دانشجوی فوق لیسانس توانایی خواندن کتاب را ندارد رساله ارائه کند؟ بنده در دانشکدهای در دوره فوق لیسانس «فصوص الحکم» ابن عربی درس میگفتم و در جایی به مفاهیم نوع و جنس و این مقدمات منطقی رسیدیم. من از این دانشجویان پرسیدم نوع یعنی چه و یک نفر از این افرادی که در حال گذراندن فوق لیسانس عرفان بودند و مطابق برنامه دانشگاهیشان «فصوص» محیالدین را می خواندند نتوانستند به این سوال من پاسخ دهند. چرا؟ به این دلیل که افرادی با لیسانس غیر مرتبط و با کمترین اطلاعات در زمینه این رشته، با قبولی در کنکور در کلاس فصوص مینشیند و چه باید بشود در حالی که ما یک عمر استخوان خرد کرده و بیچارگی کشیدهایم تا توانستهایم چیزی بیابیم.
نویسنده کتاب «تاريخ حكما و عرفای متأخر» افزود: استاد جلالالدین آشتیانی با آن عظمت نوشته است من از کتب عرفانی به دریوزگی مطلب بیرون میآورم و آن کتابی را که آشتیانی، به تعبیر خودش، از آن دریوزگی میکند به عنوان واحد درسی دانشجویانی قرار دادهاند که کمترین اطلاعاتی در این زمینه ندارند. متأسفانه خانه از پای بست ویران است.
صدوقی سها در پاسخ به این پرسش که چه آیندهای برای پژوهشهای علمی میبینید؟ گفت: نتیجه چنین روندی نیز معالاسف سقوط اخلاقی است. قرآن میفرماید «نور علی نور» و آنچه ما در این چه شاهدش هستیم ظلمات علی ظلمات است. مایه علمی ندارد و سقوط اخلاقی نیز از پی میآید و نتیجه همین چیزی میشود که اکنون میبینیم.
نظر شما