کتاب «علم و تبعیض جنسیتی» اثر اِوِلین رید با ترجمه ایرنا محیالدین بناب از سوی انتشارات آموت راهی بازار کتاب شد.
انتظار میرود که علم بهطور کامل عینی و به دور از سوگیری باشد، اما چنین چیزی آرمان است، نه واقعیت. در مقالات این مجموعه نشان داده میشود که چگونه نفوذ نظرات شبهعلمی واقعیتها را تحریف و حقایق را پنهان میکند. در حالی که درباره تبعیض نژادی بسیار نوشته شده است، با این همه علومزیستی و اجتماعی علیرغم تلاش حامیان جنبش آزادی زنان، همچنان در قالبی جنسیتگرا حرکت میکنند.
بخش عمدهای از تنش بین «سیاستبازان» جنبش چپ و گروههای «اول فمینیست» متوجه مفهومهای متفاوتی از زنان به عنوان یک «طبقه» جداگانه است. برای مثال کیت میلت ادعا میکند که زنان فقط به ظاهر به شیوه سطحی متعلق به طبقات سیاسی اقتصادی مختلف هستند. روکسان دانبار، زنان را چنان میبیند که متعلق به یک «نظام طبقاتی» زیردست هستند.
نظام سرمایهداری در دست نهضت آزادیخواهی زنان که در این تحقیق بررسی شده است، تحت بمبباران کلامی قرار گرفته است. حتی نویسندگان «محافظهکار» تر قدیمی مثل برد و فریدان سرمایهداری آمریکایی را به عنوان نظام «بهرهکشی» کننده از زنان یاد میکنند. مولفانی مانند مورگان، فایرستون، گریر، اتکینسون، رید و دیکسون تغییرات واقعا بنیادی (یعنی جامع) را در اقتصاد خواستارند. تعبیرهای مارکس و انگلس از سرمایهداری و به طور واضح راهحلهای مالکیت اشتراکی آزادانه و مکررا متذکر میشوند.
اِوِلین رید کتابها و مقالات متعددی درباره چگونگی آغاز ستم به زنان و مبارزه زنان برای رهایی نوشته است. از پرمخاطبترین آثار او میتوان به «انسان در عصر توحش»، «تکامل زن» و «آرایش، مد و بهرهکشی از زنان» اشاره کرد.
آشنایی با چالشهای مادرسالاری
انسانشناسی توسط مورگان، تیلور و دیگر تکاملگرایان قرن نوزدهم که علم جدید را به عنوان مطالعه ماقبل تاریخی جامعه و ریشههای آن بیان میکردند، پیریزی شد. دو عنوان از مهمترین کشفهای بیشماری آنان انجام دادهاند این است که جامعه ابتدایی بر اساس ساختاری از تساوی و تملک اشتراکی پایهگذاری شده و هیچ یک از بیعدالتیهای جامعه مدرن را که در ساختار خانوادگی پدرسالاری، مالکیت خصوصی و دولتی وجود دارد، نداشته است. این جامعه، جامعه مادرسالاری بوده که در آن زنان جایگاه مدیریتی تولید و زندگی اجتماعی را اشغال کرده و از اعتبار والایی برخوردار بودند. این اشکال به صورت وسیع و گستردهای با دوره پدرسالاری در تضاد قرار میگیرد و زنان به زودی مقام پیشین خود را از دست میدهند.
در ادامه کتاب به گرایشهای فکری که در نظام مادرسالاری به وجود آمده اشاره شده و آمده است: «در آغاز این قرن، گرایشهای فکری جدیدی به وجود آمد که توسط باوس، رادکلیف ـ براون و دیگران رهبری میشد. این گروه اگرچه تجلیلهای مداومی از پژوهشگران پیشین به عمل میآوردند اما روشها و یافتههای اصلی آنها را رد میکردند. این مکاتب، مطالعات جامع تکاملی را رها کرده و به جای آن به مطالعه تجربی و توصیفی انسانهای ابتدایی معاصر که در قسمتهای مختلف کره زمین زندگی میکنند، پرداختند. آنها بدون ارائه هیچ الگویی از توالی دورههای اجتماعی، سه دوره اجتماعی مورگان را که شامل توحش (بدویت)، بربریت و تمدن بود، انکار کردند. در ضمن آنها بر این باور بودند که دوره توحش، اولین و طولانیترین دوره تاریخی است و نود و نه درصد زندگی بشر را بر روی زمین شامل میشود و ارجاع به آن دوره نه امکان دارد و نه لازم است. آنان تاریخ بشری را به ده هزار سال اخیر و تاریخ تکامل را به حدود کمتر از یک میلیون سال محدود کردهاند.
مارکسیسم و خطرات آن
اما در بخشی از کتاب نویسنده درباره مارکسیسم و خطرات آن برای جامعه نوشته است. نویسنده در این بخش میگوید: «در حوزه انسانشناسی، مانند دیگر حوزهها، طرز فکر یک تکاملگرا و ماتریالیست استوار بر باورهای خود، معنای ضمنی انقلابی دارد. انسانشناسان کلاسیک ندانسته مارکسیسم را به عنوان علمیترین سیستم تفکر تایید کرده و از آن حمایت کردند. علم انسانشناسی با ماتریالیسم تاریخی به وجود نیامده است، بلکه بنیانگذاران مارکسیسم مواد لازم را که توسط انسانشناسان قرن نوزدهم برای گسترش دسترسی تاریخی خودشان و جانشین کردن تعبیر ماتریالیستی تاریخی خود فراهم کرده بودند، به دست آوردند.
فرار واپسگرایانه از ماتریالیسم و تکاملگرایی از کوشش برای مقابله با این چالش مارکسیسم برمیخیزد. اما آنها در فرایند طرد نگارشهای مارکسیسم برمیخیزد. اما آنها در فرایند طرد نگرشهای مارکسیستها، مجبورند در برابر پیشگامان حوزه علم خودشان قرار گیرند.»
چاپ نخست کتاب «علم و تبعیض جنسیتی» با ترجمه ایرنا محیالدین بناب از سوی نشر آموت در ۲۸۰ صفحه با قیمت ۳۳ هزار تومان وارد بازار کتاب شده است.
نظر شما