حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدحسین نواب مدیر مدرسه اسلامی هنر و موسسه آموزش عالی هنر و اندیشه اسلامی در یادداشتی به ویژگیهای علمی مرحوم بابایی پرداخت و او را نگهبان ارث پدری دانست.
نظامی گنجوی را اگر از ما گرفتند و تُرک معرفیاش کردند، غمی نیست. لطفی است که به کشور همسایه جمهوری آذربایجان کردیم. فارابی اگر قزاق شد، مهم نیست فلسفهاش هم کهنه شده بود. یک مترجم فلسفه یونان که ارزش نزاع با سازمان ملل و یونسکو و ترکیه را ندارد. فردوسی هم خیلی جای دفاع ندارد؛ یک خیال پرداز هم اگر افغان شد چیزی از ارث پدری ما کم نمیشود، امثال او را زیاد در انبانمان داریم. مولانا هم که معلوم نیست شیعه است یا سنی، تکلیفاش با خودش روشن نیست، افغانستان و ترکیه با هم دعوا کنند، تا به نتیجهای برسند. اصلاً اگر مولانا، ابنسینا، ابوریحان بیرونی، بیهقی و همه و همه را هم که از ما بگیرند، باکی نیست. یک مشت خوانش سنتی از دین که درک دنیای مدرن را ندارند، به چه کار آید؟!
امّا در دورهای که میراث ملیمان به تاراج میرود، هستند دانشمندانی که به نگهبانی از این ارث پدری کمر همّت بستند و در مقابل دو جریان سنتی و مدرن ایستادهاند و از این میراث مکتوب دفاع کردند. در دورهای که سنتیها میراث ادبیمان را که در حاشیه متون مقدس متولد شده است، فارغ از دین میدانند و مدرنها این میراث را کهنه تصور میکنند. قدرتمند نگبهانانی میخواهد تا از این کاغذهای پُرنور دفاع کنند.
استاد بابایی به عنوان طلبهای که هم تفکر سنتی را میشناخت و هم با افکار مدرن آشنا بود، تمام عمرش را وقف نگهبانی از این میراث پدری ارزشمند کرد و تلاش نمود از یکسو اثبات کند مثنوی معنوی هو اصول اصول اصول الدین است و از سوی دیگر در مقابل تفکر مدرن نشان دهد که این خطوط سیاه بر زمینه بیاض کهن است اما کهنه نیست. تلاش کرد نشان دهد نظامی، مولانا، حافظ و ... منادیان زیست دینی روزآمد و کارآمد هستند. این ما هستیم که مثنوی معنوی را روی طاقچه بگذاریم و کهنه بفهمیم یا روی میز بازش کنیم و کهن بفهمیم و بهروز تفسیرش کنیم.
امید که خداوند روح استاد بابایی را قرین رحمت و آرامش قرار دهد و به جوانترهای حوزه علمیه قدرت شرایط عصر و روز را عنایت فرماید. انشالله که حضرت حق ما را حلقه واسط مناسبی برای رساندن این میراث بشری به نسلهای بعدی جهان قرار دهد.
نظر شما