اسماعیل امینی در گفت و گو با ایبنا مطرح کرد:
نگاه انتقادی در اشعار ایرجمیرزا حاصل موشکافی در روابط اجتماعی و مناسبات فکری بود
ایرج به «فخرالشعرا» و «جلالالملک» معروف بود و برخی از منتقدین ادبی، شعر او را از حیث روانی و سادگی قابلقیاس با اشعار سعدی میدانند.
امروز، بیستودوم اسفندماه، سالروز درگذشت ایرجمیرزا است. به این مناسبت، گفت وگویی با اسماعیل امینی، منتقد ادبی و شاعر طنزپرداز کشورمان، در باب شعر ایرج انجام دادهایم.
ایرجمیرزا در زمانهای میزیست که بسیاری از شعرا به نقد مسائل اجتماعی در شعر خود پرداخته بودند. شعر ایرج را در عصر مشروطه و از این منظر چگونه میبینید؟
مسائل موردتوجه شاعران برای نقد در آن روزگار بسیار متنوع است. از نقد استبداد سلطنتی و نظام ملوکالطوایفی تا حمله به میراث ادبی گذشتگان و حتی خط و زبان فارسی. بهنظر من در آن دوران بهعلت بیتجربهبودن شاعران و اهل قلم بهطور عام، نظام فکری منسجمی در نقد و تحلیل مسائل وجود نداشته است. چنان که این نابسامانی فکری هنوز هم پس از گذشت یک قرن، گریبانگیر اهل قلم است.
در اشعار ایرجمیرزا نگاه انتقادی بیش از آن که متوجه سیاست و مناسبات حکومتی باشد، حاصل موشکافی در روابط اجتماعی، مناسبات فکری و عادات و هنجارهای رفتاری فردی و اجتماعی است.
ایرج جزو شاهزادگان قاجاری بود. آیا این موضوع بر دیدگاه او در باب نقد حکومت تاثیری داشت؟
من در این موضوع، صاحبنظر نیستم. یعنی موضوع تحلیل تاریخی و روانشناختی رفتار و آثار شاعر. اما این را میتوانم بگویم که میان روشنفکران و نویسندگان، خاستگاه اجتماعی و منافع طبقاتی و فردی، در تعیین نظام فکری و ارزشی آنها چندان نقشی ندارد.
تجدد و تجددگرایی یکی از مسائل رایج در عصر مشروطه است و این موضوع در شعر شاعران متعدد این دوره دیده میشود. تجدد را از دید ایرجمیرزا چگونه میبینید؟
طبعا بارزترین ویژگی تجدد، نگاه انتقادی به سنت است. در شعر ایرجمیرزا، جنبههای نابخردانۀ سنت، آماج انتقاد است. اما او مانند برخی دیگر از روشنفکران هیجانزده نیست که با نفرت و خشم به تمامی داشتهها و مواریث ملی و سنتی نگاه کند.
اگر با تأمل به اشعارش بنگریم درمییابیم که شکلهای ناخوشایند و غیر معقول سنت که بعضا بهدلیل مغایرت با عقل و شأن انسان، به مضحکه بدل شده است، دستمایۀ انتقاد شاعر است.
ایرجمیرزا را سعدی ثانی میدانند. فکر میکنید چه ویژگیهایی در شعر او، ایرج را قابلقیاس با سعدی میکند؟
نخست زبانِ ساده و استوار شعرهای او که بسیار به زبان طبیعی مردم نزدیک است و با این حال ساختار نحوی و بلاغی مستحکمی دارد و مانند زبان عارف و عشقی، سست و شلخته نیست. و دیگر، نگاه برونگرا، عینی و خردمندانۀ او به انسان و اجتماع و پرهیز از عوالم ذهنی فیسلوفان و صوفیان و دیگر دلبستگان به موهومات.
یکی از جنبههای شعر ایرج طنز است. کارکرد طنز را در اشعار او چگونه میبینید؟
طنز ایرجمیرزا خیلی هوشمندانه و دقیق است. اگر چه بهخاطر برخی بیپردگیها بهانۀ غوغای عوام شده. با این حال هم نکتهسنجی و باریکبینی او در مطالعۀ رفتار افراد و جامعه، خیلی ارزشمند است و زبان طنزهایش بهویژه ظرافتهای بلاغی طنزآفرین او برای اهل تأمل خیلی دلنشین است.
شناخت ایرجمیرزا از جامعه و مردم آن روزگار و گزارش صادقانه، هنرمندانه و البته بیملاحظۀ آن، شعرهای او را به آینهای شفاف برای نگریستن به گوشههای آشنا و ناآشنای زمانۀ او بدل کرده و این امتیاز بزرگ شعر ایرج است.
فکر میکنید به کدام جنبه از شعر ایرج کمتر پرداخته شده است؟
جنبههای تعلیمی و نگرش خاص ایرجمیرزا به نظام ارزشهای مسلط به مناسبات تربیتی جامعه. در اشعار او آرزوی پیراستن نظام ارزشهای مسلط بر ذهن و ضمیر مردم از خرافات، عادات و آداب مغایر شأن انسان، نابخردی و نادانی، نمایان است. همچنان که عشق او به ایران، فرهنگ و زبان و سنتهای انسانی و هنجارهای منطبق با عقل و منطق در اشعارش دیده میشود.
یکی از مسائلی که در تاریخ ادبیات و نقد ادبی بررسی میشود، تاثیر مطالعات شاعر بر آثار اوست. آیا میتوان ردپای مؤلفان کلاسیک و معاصر را در آثار این شاعر هم دید؟
مشخصههای سبکی شعر ایرج میرزا، یعنی زبان، نظام بلاغی و نظام فکری اشعارش نشانگر آشنایی گسترده او با متون ادبی گذشتگان و همروزگاران اوست.
نظر شما