فرزاد بیان کرد: نوروز امسال با توجه به خانه نشینی مردم و قرنطینه، بهترین مجال برای دورهم بودن و همسخن شدن با افراد خانواده است.
چه خاطرات خوبی از ایام نوروز در دوران کودکیتان دارید؟
نوروز در سیستان و بلوچستان، با طبیعت هماهنگ است بدین معنا که دیگر از سرما خبری نیست و بهار با شکوفهها و سبزههایش دشت و صحرا را خرم میکند. خاطراتی فراوان از دوران کودکی در ایام نوروز دارم زیرا به نظر من نوروز دراصل برای بچهها بود که پوشیدن لباس نو، بوی چرم کفش تازه، خوردن شیرینی و عیدی گرفتن درآن دوره بچگی بسیار شادیآور بود. در شب عید اصلا خوابم نمیبرد و منتظر بودم زودتر صبح شود تا لباسهای جدیدم را بپوشم. کفشهای نو را که غالبا انگلیسی بود شب در رختخوابم میآوردم و مانند عروسک بغل میکردم و میخوابیدم. آن سالها در زاهدان اجناس خارجی اعم از انگلیسی، روسی، ژاپنی و آلمانی فراوان بود. این اجناس از طریق قطار زاهدان - پاکستان به ایران وارد میشد. خیلی سنم کم بود که برای اولین بار در نوروز یک اسکناس دوتومانی(بیست ریال)به من عیدی دادند. من آنقدر خوشحال بودم که این اسکناس تا نخورده قهوهای را در دستم گرفتم و جلو در خانه ایستادم تا دوستانم ببینند که من اسکناس دارم زیرا همه به آنها سکه میدادند و سکه از ده ریال بیشتر نبود.
آیا در ایام نوروز از حافظخوانی و شاهنامهخوانی خاطرهای دارید؟
پدرم اهل فضل بودند و شاهنامه و هزارویکشب و بیشتر رمانسهای ایرانی مانند امیر ارسلان، حسین کرد و سمک عیار و امثال اینها را در منزل داشتیم. من با اشعار شاهنامه بزرگ شدم و روحیه حماسی پدرم در من نیز مؤثر بود. ایشان همیشه در خلال صحبتهایشان ابیاتی از شاهنامه یا حافظ و سعدی و دیگر سخنوران ایران میآوردند که درحقیقت نمایانگر فرهنگ و ادبیات خردگرا و انساندوست ایران بود. آنوقتها کسی برای ما جشن تولد نمیگرفت اما اکنون فرزندانم برایم جشن تولد میگیرند. برای خواندن اشعار شاهنامه و حافظ فصلی خاص نبود ما همیشه و گاهی هر روز با این آثار دمساز بودیم.
در منطقه شما این آیین چطور برگزار میشود؟
آن رسمورسوم قدیم که بسیار مفصل بود آنوقتها در حوزه خود سیستان و به طور کلی خراسان جنوبی انجام میشد. ازجمله کارهایی که یادم است مراسم علفه بود که یکی دو روز مانده به نوروز چند دسته علف که گاهی خوشههای سبز گندم را هم تشکیل میداد جلو در خانهها با گِل چسبانده میشد. زنها در اواخر اسفند کلوچه میپختند. کلوچه خرمایی و قندی. من هنوز هم کلوچههای سه گوش خرمایی سیستان را دوست دارم و با چای یا قهوه میخورم. همچنین درمراسم تحویل سال همه دور سفره نوروزی مینشستیم و پدرم آیاتی از قرآن میخواندند و سال بر هر حیوانی که بود تعبیر آن را میخواندند. بعد کوچکترها دست بزرگترها را میبوسیدند و عیدی میگرفتند. از همان لحظه تحویل سال اگر در روز بود عید دیدنی شروع میشد و همه به خانه پدربزرگها و عموها و عمهها و خالههای بزرگ و اصولا بزرگان فامیل میرفتند. جیبهای ما بچهها پر از سکههای عیدی و شیرینی بود. جالب است که در فامیل ما عید نوروز تا آخر فروردین ادامه داشت. به بیان دیگر سفرههای نوروزی که انباشته از انواع نقل و کلوچه بود اواخر فروردین جمع میشد.
با توجه به اینکه نوروز امسال مردم درگیر بیماری کرونا هستند و در منزل ماندهاند چه پیشنهادی برایشان دارید؟
بله متأسفانه نوروز امسال اگرچه تعطیل نمیشود اما باید محدود برگزار گردد و هر خانوادهای در منزل خودشان این جشن باستانی را برگزار کنند. هرچند که بسیاری از هموطنان ما عزادار هستند و ما نمیتوانیم اول جشن نوروز به دیدار آنها برویم با این حال از طریق فضای مجازی باید از آنان دلجویی کنیم و همدرد آنان باشیم که هستیم. در هر صورت در منزل با مطالعه کتاب و تماشای فیلمهای خوب و مهمتر از همه همسخن شدن افراد خانواده با هم میتواند روزهای خوشایندی را فراهم کند. به نظر من نوروز امسال بهترین مجال برای دورهم بودن افراد خانواده است که باهم باشند و موبایل را تاحدی کنار بگذارند و عشق و محبت نسبت به یکدیگر را از نو تجربه کنند و به قول مولانا در غزلیات شمس قدر یکدیگر را بدانند. متأسفانه با زندگی مجازی و دیجیتالی و غلبه فضای سیاسی بر جوامع امروز، عشق و دوستی بسیار آسیب دیده است و سیاستمداران برای اقتدار خود و سرمایهداران برای سود بیشتر، انسان را قربانی مطامع خویش کردهاند. این روزها فرصتی نیکو برای باهم اندیشیدن است که یکدیگر را بیچون و چرا دوست بداریم و اختلاف عقیده و تفاوت سلیقه را دشمنی به حساب نیاوریم و انتقاد از سیاستهای یک دولت را به حساب دشمنی و براندازی نگذاریم.
چه کتابهایی را در این روزها برای مطالعه به مردم پیشنهاد میدهید؟
پرسش دشواری است زیرا هرکس سلیقهای دارد. من بیشتر کتابهای فلسفی، تاریخی، شعر، رمان، نقد ادبی و سیاسی و آثاری در حوزههای تفکر انتقادی را میخوانم. یکی از کتابهای خوبی که اخیرا خواندم و در نشر ثالث هم رونمایی و نقد آن بود کتاب «نی زن کنار برنجزار»، زندگی و شعر شیون فومنی شاعر گیلان بود. این کتاب را مرحوم دکتر احمد ابومحبوب تألیف کرد که در نقد شعر بسیار سودمند است و الگویی ارجمند برای جوانان است که نقد را فراگیرند. از رمانها، رمان خودم «خانه خار»، را که نشر روزگار منتشر کرده است توصیه میکنم تا با آدمها و اندیشههای سرزمین سیستان و بلوچستان بیشتر آشنا شوند.
همچنین کتاب «شرقشناسی» اثر ادوارد سعید ترجمه گواهی را توصیه میکنم. متأسفانه این کتاب اخیرا ترجمه ای دیگر شده است که مترجم گرامی در پاورقی هایشان جا به جا به ریشخند ادوارد سعید اقدام کردهاند. از کتابهای دیگری که پیشنهاد میکنم و خودم هم بسیار به آن علاقه دارم کتاب «جنون هوشیاری» اثر داریوش شایگان است. این کتاب درباره اندیشههای شارل بودلر شاعر بزرگ و توانای اروپایی است. همه آثار استاد شایگان ارزشمند هستند از جمله کتاب دوجلدی ادیان و مکتب های فلسفی هند. بنده در دوسه سال اخیر برای نوشتن رمانهایم در مواردی نیازمند بودم که مطالعاتم را پیرامون فیزیک نظری و فلسفه علم و مسأله زمان و ذهن و کارکرد مغز و اینگونه موضوعات، به روز کنم و آخرین پژوهش را مطالعه کنم که دراین حوزه چند کتاب خواندم که بسیار لذتبخش و سودمند بود و به انسان سعه صدر میداد. اهم این کتابها را که برای خواننده متخصص و غیرمتخصص نوشته شده است فهرستوار خدمتتان عرض میکنم:
مغز( زندگی ما چگونه شکل می گیرد) اثر دیوید ایگلمن، ترجمه یاشار مجتهد زاده. این کتاب نگاه ما را به مسایلی که بسیار سادهانگارانه از کنار آنها میگذشتیم معطوف میکند.
نظم زمان (رازگشایی معمای زمان) اثر کارلو رو وِلّی، ترجمه مزدا موحد. نکته جالب در این کتاب بسیار ارزشمند این است که نویسنده برای اثبات نظریاتش از آیات کتاب مقدس و اشعار شاعران بزرگ مثل شکسپیر و امثال آن استفاده کرده است.
اندیشیدن درباره مغز، اثر مایکل اوشی، ترجمه رضا نیلی پور.
منشأ عالم(حیات، انسان،زبان و فرهنگ) اثر چند نویسنده خارجی، ترجمه جلالالدین رفیعفر.
هیچ، اثر فرنک کلوس، ترجمه فیروز آرش. استاد فیزیک نظری دانشگاه آکسفورد.یولیسیز، اثر جیمز جویس، ترجمه اکرم پدرام نیا.
البته این اثر جیمز جویس قبلا به صورت غیر کامل توسط منوچهر بدیعی ترجمه شده است. اما ترجمه اکرم پدرامنیا در خارج از ایران چاپ شده و کامل است.
شما در این روزهای قرنطینه چه میکنید؟
بنده این روزها که در خانه قرنطینه هستم رمان سومم را با نام «دگرهیچ مگو» مینویسم. امسال رمان دومم را با نام «سرواغوم» به نشر چشمه سپردم. همچنین ترجمهای از دفترهای شعر خانم غاده سمان شاعر سوری را نیز به نشر چشمه دادهام. این دفتر «عشق از سویدای دل» نام دارد. کتاب دیگری که اوایل امسال تألیفش را تمام کردم «نقش ادبیات فارسی در تکوین تمدن ایرانی» است که هنوز به چاپ نرسیده است.
چه برنامهای برای سال پیش رو دارید؟
من تصور میکنم سالی پرتنش و پرچالش در پیش رو خواهیم داشت. با حوادثی که سال 98 از سر گذراندیم، شکافهای میان جناحهای سیاسی و نیز مردم، عمیقتر شده است. هیچ یک از این جناحها حاضر نیستند به نفع مردم کار کنند و بیشتر هم و غم آنان حفظ اقتدار خودشان است به بیان دیگر، از سوی دو جناح، مردم فراموش شدهاند. به نظرم هیچ جناحی بدون پشتیبانی مردم، کاری از پیش نخواهد برد."یدالله مع الجماعه". بنابراین سلسله مقالاتی را مدنظر دارم درباب نقد سیاسی- اجتماعی ایران امروز و جستجو برای برون رفت از این بنبست که بنویسم. همچنین رمان چهارمم را نیز آغاز خواهم کرد همچنین ترجمه شعر عرب نیز در برنامهام است.
در انتها یک آرزوی نوروزی برای ایران و ایرانی.
شعار من همیشه این است که بیاییم همه با هم فکر کنیم. این بدان معناست که از اندیشیدن دیگران نترسیم و همه افکار و نظریات را محترم بشماریم. نظرم این است که حتی با کسی که مخالف افکار ماست متحد شویم و او را دوست بداریم و جنگوجدال را با گفتگو به شیوه دیالکتیکی سقراط حل کنیم. هرگز با یکدیگر قهر نکنیم. عزلت و گوشهگیری را رها کنیم و وارد میدان شویم. حرف بزنیم بیاندیشیم. حتی یک چوپان در روستاهای سقز و یک شترچران در بلوچستان، تجربیات و نظریاتی دارند که دانستن آنها به سود ما خواهد بود. آرزوی نوروزی من پس از مسألت شفا و رهایی عاجل از درگاه پروردگار متعال برای همه مردم جهان از کرونا و امثال آن، این است که دیگری را دوست بداریم و او را به رسمیت بشناسیم و همه باهم فکر کنیم و بیندیشیم. ادبیات عرفانی ایران بربنیان دوستی و عشق به هم نوع و نیز طبیعت و کائنات است.
نظرات